بابه، پوزش بخواه، برویم!

گروه دیگری که باید از طالبان معذرت بخواهند، پیرمردان اند. مخصوصاً آن‌هایی که بالای هشتاد هستند. شاید بگویید، این دیگر بی‌انصافی است که یک مشت پیرمرد افتاده را جمع کنیم و ببریم پیش برادران که معذرت بخواهند. اشتباه می‌کنید. این‌که چرا این‌ها از طالبان عذر بخواهند، دلیل دارد و دلیلش را می‌گویم. اما قبل از آن، اصلا همین که عده‌ای به خاطر منافع شخصی خود از چارچوب استانداردِ امید به زند‌گی در افغانستان، که حداکثر چهل‌ و‌ هشت سال است، تخطی می‌کنند و چهل‌ و ‌هشت سال دیگر هم بر طولِ عمر خود می‌افزایند، خودش قابلِ پی‌گرد قانونی است. آیا این پیرمردان نمی‌دانند که در این کشور برادرانی هستند که نرسیده به سن هفده سالگی مواد منفجره را در لنگی خود می‌گذارند و به ترکیدنی به دیار باقی می‌شتابند؟ آیا این پیرمردان خبر ندارند که هستند کسانی که به خاطر مصلحت ملک و ملت و تحمیل‌نکردن خرج عروسی بر گرده‌های مسموم اقتصاد کشور زودتر از موقع لازم به بهشت می‌روند تا در آن‌جا با هفتاد و دو حور بی‌سرپرست ازدواج کنند؟ این جوانان آدم نیستند و دل‌شان نمی‌خواهد که چهار روز بیش‌تر در این دنیا- که فقط دو روز است- زندگی کنند؟

اما چرا این پیرمردان از طالبان باید عذرخواهی کنند؟ به این دلیل:

این‌ها در هشتاد-نود سال عمر خود به این اطمینان رسیده بودند (به دلایلی کاملا واهی) که افغان‌ها هرچه نبوغ داشتند، استفاده کردند و دیگر بعید است کسی یا گروهی ظهور کند که بر افتخارات این سرزمین چیز تازه‌ای بیفزاید. هرچه به این‌ها گفته می‌شد که به این شدت در شیپور ناامیدی ننوازند و هزار باده‌ی ناخورده در رگِ تاک است، قبول نمی‌کردند. تا این‌که طالبان آمدند. طالبان البته آدم کشتند و خانه آتش زدند و شهر ویران کردند. اما این‌ها که چیزهای تازه‌ای نبودند. تاریخ ما یعنی همین‌ها دیگر. این پیرمردهای مورد بحث ما که این‌ها را دیدند، بیش‌تر مطمئن شدند که از ما چیز تازه‌ای بور نمی‌شود. اما یک روز صبح دیدند که طالبان تلویزیونی را از شاخ درخت آویخته‌اند و با چوب و سنگ به جانش افتاده‌اند. تعجب کردند. فردای همان روز طالبان این پیرمردها را توقف دادند و برس دندانی را در تنبان‌شان فرو کردند و گفتند: «وی تو چه کِسم مسلمان استی که برس دندان در بین پایت به موی خوردی؟» پیرمرد‌ها شاخ کشیدند و فهمیدند که در مورد خشکیدن دریای نبوغ افغانی داوریِ شتاب‌زده کرده بودند. اما هیچ‌گاه از این کار خود معذرت نخواستند. حالا که طالبان هزاران مورد دیگر از ابداعات نبوغ‌آلود خود را نشان داده‌اند و بزرگان حکومتی هم اجازه داده‌اند که ملت از طالبان عذرخواهی کند، خوب است که این پیرمردان نیز پا پیش بگذارند و این فرصت را از دست ندهند.