“همسایگان خوب»، نام تورنمنت والیبالی بود که باشندگان روستاهای کوهستانی پشتبند ولایت سمنگان، در روزهای نوزدهم و بیستم ماه جوزای امسال در روستای «قی نر» این منطقه برگزار کردند. دور اول این تورنمنت پاییز سال گذشته در روستای «منکبوت» این منطقه برگزار شده بود. اهالی روستای منکبوت از هزارههای اسماعیلی مذهب می باشند؛ در حالی که باشندگان روستای قی نر را هزارههای دوازدهامامی تشکیل می دهند. دو گروه مذهبیای که در اواسط دهه شصت شمسی، برای چهار سال پیاپی جنگ سخت و خونباری را بین خود تجربه کردند. آنها با این باور که در آن زمان همسایههای بدی برای هم شده بودند و زندگی را به کام همدیگر تلخ کرده بودند، حالا تلاش میکنند با تدویر برنامههایی همچون تورنمنت والیبال همسایگان خوب مرهمی بر آن دردها بگذارند.
پشت بند نام منطقه کوهستانی دورافتاده ای است در کناره جنوب ـ شرقی جاده قدیمی سمنگان به بامیان. بندی در امتداد کوههای «چونغار» که این منطقه را از نظر تقسیمات درون کشوری از ولایت همجوار بغلان جدا میکند. بزرگسالان این منطقه به نقل از پدران خویش میگویند که اجداد آنها ـ مثل بسیاری از هزارههای مقیم شمال افغانستان ـ پس از تجاوز و کشتار قشون عبدالرحمن، از سکونتگاههای شان در ولایتهای میدان وردک، غزنی و پروان آواره گردیدند و پس از سرگردانیهای زیاد سرانجام در حدود یک قرن پیش به این منطقه سردسیر ـ که در آن زمان تقریبا خالی از سکنه بوده ـ مسکنگزین شدند.

بین دور اول و دوم تورنمنت همسایگان خوب، کریم آقاخان، امام چهل و نهم اسماعیلیان نزاری درگذشت که بازتاب وسیعی به ویژه در جهان اسلام داشت. از جمله در پیوند به آن رویداد، علی امیری، مقاله یی با عنوان «اسماعیلیه؛ گذار از مذهب به سازمان خیریه» نوشت که واکنشهای نسبتا گسترده یی به خصوص در میان قشر باسواد اسماعیلیان افغانستان برانگیخت و به عنوان مثال یعقوب یسنا، این مقاله امیری را «پر از ادعاهای بدون استدلال و دارای ادبیات اهانت برانگیز» (یسنا، ۲۰۲۵) خواند. علی امیری، در مقاله بعدی اش، با «خشم و هیاهو» نامیدن این واکنشها، ابراز ناخرسندی کرد که این واکنشها نتوانسته اند قابلیت توسعه بحث مطرح شده او را در خود بپرورانند. با وجود این افزود که این جدالها «با تمام ملال و دل آزاری، لحظهای از توسعه اجتماعی یک ملت است» (امیری، ۱۴۰۴). به نظر میرسد که محمد شفق خواتی در مقاله «فضایل باطنی و پروتستانیزم اسماعیلی» تقریبا از همین زاویه مقاله علی امیری را «ارزشمند» دانسته است؛ «این تأمل، به جهت مسأله داشتن نویسنده و اینکه زمینهی تأمل، تعامل و گفتوگوی مقایسهای و انتقادیِ بینالمذاهبی را فراهم میسازد، ارزشمند است» (خواتی، ۱۴۰۴). او با غیرمنصفانه خواندن برخی از داوری های علی امیری، از جمله گسست اسماعیلیان از شریعت و علم نوشت؛ « اسماعیلیه معاصر هرچند در بعد نظری شاید سهم جدّی در جدالهای گفتمان اسلامی معاصر نداشته باشد و این یک کاستی به شمار میرود، اما به لحاظ عملی، نسخه عملیاتیشدهی گفتمان تجددگرا، معنویتگرا و سکولار است و احتمال اینکه در بعد نظریِ این گفتمان هم در آینده نقش بیشتری ایفا کند، ظرفیت ایجاد شده است»(همان).
در همین راستا، عباس فراسو، ضمن ابراز خرسندی از تلاش علی امیری در راستای ایجاد پرسش و توسعه فرهنگی و فکری، به اهمیت نحوه طرح یک مسئله در اثرگذاری بر گشودن باب گفتگو و تبادل نظر اشاره کرد و با لحن ملایمتر از یعقوب یسنا، بر امیری خرده گرفت که در نحوه طرح مسئله دفت کافی نکرده است(فراسو، ۲۰۲۵) او در واکنش به مقاله اول امیری در این زمینه، با اشاره به اهمیت بعد اخلاقی این گونه داوری در جوامع بستهای مثل افغانستان نوشت؛ «هرگونه نوشتار در باره جامعه اسماعیلیان در شرایطی که آنان به ویژه در افغانستان به عنوان یک اقلیت مذهبی در معرض خطر تحت فشارهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی قرار دارند، باید با حساسیت ویژه اخلاقی و درک عمیق از آسیب پذیری آنان همراه باشد. نادیده گرفتن این واقعیت، ممکن بی مسئولیتی قلمداد شده و یا ممکن آن اقلیت را آسیبپذیر بسازد. شاید واکنشهای تند بعضی از اسماعیلیها ریشه در همین ترسها دارد»(فراسو، ۲۰۲۵).
علی امیری یکی از بنیانگذاران دانشگاه ابن سینا در افغانستان می باشد؛ دانشگاهی که در هر دو شعبه کابل و مزار شریف آن شمار قابل توجهی دانشجوی اسماعیلی مذهب دارد. حدود دو ماه پیش از امروز، زمانی که واکنشها به مقاله او هنوز در شبکههای مجازی قابل توجه بود، نظر شماری از این دانشجویان را در باره آن مقاله پرسیدم. از نحوه پاسخ های آنان دریافتم که آزرده خاطر و تا حدی خشمگین می باشند. یکی از آنها به نام «الله محمد مبارز» با نشان دادن عکسی از موبایلش گفت «این تصویر تورنمنت والیبالی است که ما چند ماه پیش در منطقه پشت بند برگزار کردیم تا همدلی بیشتری بین هزارههای اسماعیلی و دوازده امامی ایجاد شود و به این خاطر نام تورنمنت را «همسایگان خوب» گذاشتیم. اما مقاله هایی مثل مقاله استاد امیری این نگرانی را در ما ایجاد کرده که دوباره فاصله ها بیشتر شود”. در همان روزها مبارز و شماری دیگر از جوانان منطقه پشت بند مصمم شدند که دور دوم تورنمنت والیبال «همسایگان خوب» را برگزار کنند تا همدلی ایجاد شده میان هزارههای اسماعیلی و دوازده امامی استحکام بیشتری پیدا کند. تلاشهای داوطلبانه آنها نتیجه داد و در نهایت در روزهای نوزدهم و بیستم جوزای امسال، تورنمنت والیبالی با شرکت شانزده تیم از روستاهای مختلف پشت بند و حضور صدها تماشاگر دایر شد.
شعله ور شدن جنگ
زمانی که در اوایل زمستان ۱۳۶۳ آتش جنگ در میان هزارههای اسماعیلی و دوازده امامی منطقه پشت بند شعله ور شد، سه چهار سالی از شروع جنگ سرتاسری میان گروههای مجاهدان و حکومت چپگرای حزب دموکراتیک خلق ـ و البته قوای شوروی ـ میگذشت. اسماعیلیان ولایتهای بغلان و سمنگان که فرمانروایی این رژیم سکولار را فرصت مناسبی برای رهایی از فشارهای فرهنگی و مذهبی جوامع سنتی پیرامون خود می دیدند، به این حکومت پیوستند و در راستای تقویت آن نه تنها به تشکیل گروههای مسلح پرداختند، بلکه از سایر گروههای قومی و مذهبی این دولایت مصرانه خواستند که به صف دولت بپیوندند.
سردار زاهدی، کسی که در نبردهای دهه شصت میان هزارههای اسماعیلی و دوازده امامی در منطقه پشت بند، نقش فعالی داشته است در مصاحبه با نگارنده گفت که رهبران محلی هزارههای داوزده امامی در پشت بند که در یکی دوسال اول در پاسخ به درخواست پیوستن به دولت، امروز و فردا می کردند، در سال ۱۳۶۳ سرانجام به صورت قاطع جواب رد دادند و این بود که جنگ با حمله گروههای مسلح اسماعیلی در ابتدای زمستان ۱۳۶۳ آغاز شد. «آنها شروع کردند به سخت گیری. اول از علف چرها شروع کردند. مانع چریدن مال های ما در علف چرهای زیر کنترل خود شدند. ما هم همین کار را کردیم. آنها حمله مسلحانه کردند و یکی از روستاهای ما به نام «قره دونگ» را گرفتند. دو سه نفر از مردان قریه کشته شدند و بقیه خود را نجات دادند. لاکن مال و دارایی خود را کشیده نتوانستند”.
امام نظر از هزارههای اسماعیلی که در آن زمان نوجوان بوده و در پشت جبهه فعالیت میکرده، در صحبت با نگارنده با اشاره به حمله فوق الذکر گفت که «مردم “زنده مال”خود را برده بودن و “مرده مال” شان مانده بود. مانند گلیم و توشک و همین چیزها. آنهایی که ماند، چور شد. اتاقها چپه شد و چوبهایش چور شد و برده شد. هرکس برده در سنگرها آتش کرد». به گفته امام نظر در شروع این جنگ دوتا مولوی هم شریک بودند؛ یکی مولوی ظاهر تاجیک از جمعیت اسلامی که در کنار جبهه اسماعیلی مذهبان قرار داشت، دیگری مولوی قدوس ازبک از حزب حرکت انقلاب اسلامی که همسنگر هزارههای دوازده امامی بود. این دو مولوی با هم دشمنی داشتند. محمد حسین صفرزاده سمنگانی که خاطرات اش از جنگ و صلح میان هزارههای اسماعیلی مذهب و دوازده امامی در منطقه پشت بند را در کتابی به نام «سالهای جهاد در افغانستان» چاپ کرده با اشاره به دشمنی و نبرد میان این دو مولوی، از جانبداری هزارههای اسماعیلی در قالب ملیشههای طرفدار دولت و هزارههای دوازده امامی در قالب سازمان نصر از یکی از این دو مولوی ابراز تاسف میکند و می افزاید: «به نظر من این حادثه… سرآغاز جنگ های خونین بعدی میشود که تا سال ۱۳۶۷ ادامه پیدا میکند» (صفرزاده سمنگانی، ۱۳۷۳، جلد اول، ص ۳۰۳).
عملیاتهای جنگی میان دولت و مجاهدین در دهه شصت هجری خورشیدی که سرتاسر افغانستان را فراگرفته بود، غالبا حالت وقفهای و تا جایی که به مجاهدین ارتباط داشت حالت چریکی داشت، اما جنگ در پشت بند ولایت سمنگان، به نحو غیرمعمولی حالت جبههای و فرسایشی پیدا کرده بود و طی سالهای پیوسته، دوطرف در پشت سنگرهای خود رویاروی هم قرار گرفته بودند. صفرزداه سمنگانی در خاطراتش از خستگی و نومیدی مردم منطقه نسبت به پیامدهای وضعیت جنگی در سال سوم جنگ چنین مینویسد؛ «جنگ بی رحمانه و حضور دهها سنگر، منطقه را مستاصل کرده بود و فرار بچههای نظامی و بعضی خانوار در فاصله هرچند روزی بیانگر این حقیقت تلخ و ناگوار بود» (همان، ص ۲۰۶).
سردار زاهدی نیز میگوید که مردم خسته شده بودند؛ «نمیفهمم اونها [هزارههای اسماعیلی] چقدر کشته دادند، لاکن از ما خیلی کشته شد. از قشلاق «نوبلاغ» مثلا از یک خانوار چهار بچه کشته شد. به نوبت رفتند سنگر و کشته شدند. در طول این هفت سال گفته می تانم که از طرف ما بالای صد و بیست نفر کشته شدند. اونها تفنگ های پیشرفته داشتند. مثل دهشکه و درازنوف. در کل در اولها اونها زیاد کشته دادند و در آخرها ما زیاد کشته دادیم. به خاطری که ما میگفتیم جای مالچر گاو آزاد شوه زیاد حمله میکردیم و زیاد هم کشته می دادیم». امام نظر گپ سردار زاهدی را تایید میکند و میگوید علت اش همین بود که آنها (هزارههای دوازده امامی) زیاد تعرض میکردند. امام نظر راجع به کشته های اسماعیلی در این جنگ دوامدار میگوید که وضعیت تاریک است اما تخمین می زند که حدود بیست کشته داده باشند.
آتش بس
در پاسخ به این سئوال که فرسایشی شدن جنگ و خستگی ناشی از آن باعث نشد که دو طرف به همدیگر پیشنهاد صلح و آتش بس بدهند، سردار زاهدی میگوید که بعد از دوسال اسماعیلیان پیشنهاد صلح دادند. یک مدت آتشبس هم شد. «به نظرم در سال ۱۳۶۶ بود. آتش بس نزدیکای شش ـ هفت ماه دوام کرد لاکن شکسته شد.» در باره علت شکسته شدن آتش بسی که به دو طرف فرصت رسیدگی به زندگی داده بود، سردار زاهدی میگوید: آتش بس در نتیجه یک کج فهمی شکسته شد. آنها (اسماعیلیان) فیر میکنند و هزارههای دوازده امامی فکر میکنند که بالای شان فیر شده. در حالی که اسماعیلیان میگویند که هدفشان فقط نشانزنی بوده است. به این ترتیب آتشبس شکسته شد. اما بعد از آن حملهای انجام نشد و دوطرف برای سالها فقط در سنگرهای خود کمین کرده بودند.

سردار زاهدی می افزاید: «بعد از آن، آنان زیاد پیشنهاد صلح دادند، لاکن کلانهای ما قبول نکردند. چون فکر می کردند که اگر صلح شود، آنها با استفاده از فرصت، خود را باامکانات دولت تجهیز می کنند در حالی که ما امکانات تجهیز نداریم. و لذا زور و چانس پیروزی آنان بیشتر میشود. و لذا جنگ تا زمان سقوط رژیم نجبیب الله در بهار ۱۳۷۱ دوام کرد. این جنگ اگرچه مثل هر جنگی دیگر برای هردو طرف ویرانی و کشتار به همراه داشت، اما فقر و ناداری را در طرف هزارههای دوازده امامی شدت بیشتری بخشید. هم نمیتوانستند زمینهای کشاورزی خطوط مقدم جنگ را بکارند و هم اینکه از جایی دیگر کمک اقتصادی به آنها نمیرسید. در پاسخ به این سئوال که فعلا نسبت به آن جنگها چه احساس داری، امام نظر در حالی که دستهایش را به هم میمالد بعد از اندکی مکث میگوید که احساسش اینست که در آن زمان مردم تا حدی نادان بودند. به این خاطر فرصتها از دست رفت. جنگ منافع و قدرت هم مطرح بود اما تا جایی که به مردم عادی ارتباط داشت، موضوع پابندی به باورها تعیین کننده بود. اما سردار زاهدی نظر دیگری دارد. او میگوید که بزرگان قوم و سیاست مردم را آرام نمیگذاشتند. و استدلال میکند که پیش از شکلگیری جبهات جنگی «ما مثل دوهمسایه بودیم و هیچ گپی بین هم نداشتیم». پاسخ امام نظر اینست که «درست است که در دوره پیش از جنگ با هم رفت و رو داشتیم، اما بسیاری از مردمان دوازده امامی، دست و دهان ما را ناپاک میدانستند». او خاطره یی را در این رابطه نقل میکند؛ «در یک جایی به نام سیاه لیک طیاره آمد و جبهه ذبیح [یکی از قوماندانان سازمان نصر و از هزارههای دوازده امامی] را بمبارد کرد. با عبدالکریم کاکایم یک گوسفند گرفتیم و رفتیم احوالگیری آنها. سه ـ چهار نفر از جبهه ذبیح کشته شده بود. بعد از تحویلی گوسفند، چای خوردیم. گیلاس ها را که جمع کردند، برآمدیم که برویم. گیلاس ها را که زیر شرشره آب دیدیم، کاکایم گفت بچیم میدانی چرا گیلاسهایی را که ما در آن چای خوردیم زیر شرشره آب مانده؟ بعد خودش گفت که اینها یک روز یا دو روز میمانند که پاک شوه». امام نظر میافزاید: «در آن زمان بسیاری از آنها همینطور بود. لکن پسان پسان ای گپها تقریبا از بین رفت. حالی رابطه خوب است و هیچ کدام جنجال نداریم. در غم و خوشی رفت و رو قشلاقکی داریم. به غیر از قریه «آق چشمه» که یک مدرسه علوم دینی دارد و هنوز هم با همو تعصبات است».
سردار زاهدی هم با تایید بهبود رابطه می افزاید که «هزارههای اسماعیلی، منطقه پشت بند را تقریبا رها کردهاند و عمدتا به شهرهای بزرگ یا خارج از کشور رفته اند. چون که در|آمدشان در شهر بهتر است. یک تعداد آنها در شبکه مخابراتی روشن و بانک آقاخان فعال هستند. وقتی کار ما در آنجاها بند میشود، خیلی تحویل میگیرند و کار ما را زود پیش میبرند”.

صدیق الله کامران جوانی که دوره کارشناسی فلمنامه نویسی را در یکی از دانشگاههای ترکیه خوانده و از برگزارکنندگان دور دوم تورنمنت والیبال همسایگان خوب بوده است، اهمیت این مسابقه را در تقویت زمینههای رفت و آمد معنادار میان اهالی قریههایی میداند که در همسایگی یکدیگر زیست دارند و زمانی همسایگانی بدی برای یکدیگر بودند. او با اشاره به کدورت ها و ترَکهایی که در جریان سالهای جنگ میان اهالی این روستاها به وجود آمد می افزاید «هدف رفع کدورت و ترمیم ترَکها، فقط با حرف زدن و تبلیغ به دست آمدنی نیست، بلکه باید زمینههایی مثل همین برگزاری تونمنت والیبال ایجاد شود تا «عملا» رفت و آمد شکل بگیرد و اعتمادسازی و همسایهداری خوب «تمرین» شود. او خوشحال است که از تمام طیفهای متنوع جامعه به تماشای بازیهای والیبال «همسایگان خوب» آمدند و گرمای همدیگرپذیری را در سایه و میدان والیبال حس کردند. ارباب رجب، ملک روستای قینر که مدیریت میزبانی دور دوم تورنمنت والیبال همسایگان خوب و پذیرایی از مهمانان روستاهای دیگر پشت بند را عهده دار بود، در پایان مسابقه و پس از توزیع جوایز به تیم های برتر ابراز امیدواری کرد که چنین برنامههای انسجام بخش، در سالهای آینده با شکوه و تنوع بیشتری اجرا شود.
منابع:
- امیری، علی (۱۴۰۴)، «خشم و هیاهو»، سایت اکنون (۱۵ حمل)؛
- خواتی، محمد شفق (۱۴۰۴)، «فضایل باطنی و پروتستانیزم اسماعیلی»، سایت اکنون (۲۰ حمل)؛
- صفرزاده سمنگانی (۱۳۷۳)، سال های جهاد در افغانستان، قم، مؤلف؛
- فراسو، عباس (۲۰۲۵)، «نگاهی به مقاله استاد علی امیری در مورد اسماعیلیه»، دیوار فیسبوکی عباس فراسو، ۲۶ مارچ؛
- فراسو، عباس (۲۰۲۵)، «نگاهی به مقاله «خشم و هیاهو»ی استاد امیری»، دیوار فیسبوکی عباس فراسو (۵ اپریل)؛
- یسنا، یعقوب (۲۰۲۵)، دیوار فیسبوکی یعقوب یسنا (۲۵ مارچ).