امروز تقریباً کافهی ملتهای جهان میدانند که پاکستان از وزارت زراعت کشور عزیز ما میترسد. چرا میترسد؟ در پاسخ به این سوال، اول باید روشن کرد که آیا میترسد یا شما میخواهید به وطنمان خیانت کنید و بگویید که نمیترسد؟ پس روشن شد که میترسد. اما چرا؟
میدانیم که کشور ما محاط به خشکه میباشد. اما این برای خود ما خطرناک است، نه برای دشمنان. پس دلیل ترس پاکستان این نمیباشد. البته ممکن است همین هم یک عامل ترس باشد. چون مردمان کشوری که محاط به خشکه باشد، معمولاً نمیتوانند برای تفریحات سالم و سازنده و اخلاقی قایقهای خود را در آبهای اطراف کشور خود بیندازند و دل دریا را بنوردند و شب که خانه آمدند، اعصابشان کاملاً صحیح شده باشد. به همین خاطر، مردمان محاط به خشکه یک رقم چُشکی و زودجوشبیا هم هستند. طبیعی است که از این مردم باید ترسید.
اما پرسش ما در مورد وزارت زراعت بود. چرا این وزارت خواب راحت را از چشم پاکستان ربوده؟ پاسخ این سوال را باید در کارنامهی این وزارت جستوجو کرد. قبل از سقوط طالبان، وزارت زراعت ما یک وزارت بیکفایت و آشفته بود. آشفتگی در این وزارت در حدی بود که مأموران این وزارت در اقصی نقاط کشور تخم کدو را به صورت سرچپه میکاشتند و کدوها به صوب زیر خاک رشد مینمودند و باعث بحران «همهجا زمین توپ توپ» میشدند. اما پس از سقوط طالبان حمیدالله اصیل وزیر زراعت شد. وی بهسرعت وزارت زراعت را متحول کرد و آن را به خطرناکترین وزارت ضدپاکستان تبدیل نمود. آقای اصیل با استفاده از جوانان نکتاییپوش، که همه از فرانسه و امریکا و انگلستان فارغ شده بودند، تخم کدو و جواری را به هم آمیخت و از ترکیبشان درختی به نام «سیب دینامیک» تولید کرد. این درخت بدیع اینگونه کار میکند:
فرض کنید پاکستانیها میخواهند منابع سیب وطن ما را تاراج کنند. وزارت زراعت ما به آنها اجازه میدهد که تا دلشان میخواهد نهال سیب دینامیک تاراج کنند. بعد، وقتی که پاکستانیها این نهالها را بردند و در خاک خود غرس نمودند، این سیبها طی شش ماه به درختهای کلان و کامل تبدیل میشوند. البته وزارت زراعت ما از دور این پروسه را کنترول میکند. بعد، این سیبهای دینامیک میوه میکنند و میوههایشان در سراسر پاکستان پخش میشود. در این مرحله، وزارت زراعت ما در هستهی این سیبهای دینامیک پخششده در پاکستان، نرمافزار «به چشمش بپر» را فعال میکند. آن وقت، هنگامی که پاکستانیها این سیبها را بر میدارند که بخورندشان، هستهی این سیبها منفجر میشوند و با قدرت هشتونیم ریشتر به چشم آنان میپرند و ناگهان تلفات دقیق حملهی مذکور هنوز گزارش نشدن واقع میگردد.
آقای اصیل، وزیر زراعت، در ظرف چند سال، باور کنید در ظرف چند سال، توانایی عملیاتی وزارت زراعت از طریق سیبهای دینامیک را به اندازهی چهارده قرن گسترش داده است. این وزارت که تا پنج سال پیش نمیتوانست گندنهی بین حویلی خود را آب بدهد، حالا در شاخ درخت ماهی پرورش میدهد.
حالا شما بگویید پاکستان باید از وزارت زراعت ما بترسد یا نترسد.