دموکراسی به آدمهای دموکرات نیاز دارد. اما دموکرات شدن در جنگل تنازع بقا را به نفع آنانی نامتوازن میکند که دریدن را کارآمدترین روش سلطه بر دیگران میدانند.
یک آدم دموکرات قاعدتا از روشهای خشونتآلود برای رسیدن به مقاصد سیاسی یا کسب قدرت حمایت نمیکند. به نظر او، منطق پذیرش دموکراسی در حقیقت همان طرد شیوههای خشونتآلود است. به همین خاطر، وقتی که مطمئن میشویم که کسی یک آدم دموکرات است، از این جهت هم اطمینان پیدا میکنیم که او برای بیرون کردن رقیبان از میدان به شیوههای خشونتآلود رو نخواهد آورد.
حال، کل حرف بر سر همین اطمینان است. اگر کسی مطمئن باشد که من هرگز برای حذف او از عرصهی سیاست و رقابت دست به خشونت نخواهم زد و اگر همین فرد خود معتقد به حذف رقیبان به مددِ خشونت باشد، آنگاه اعتقاد من به اصول دموکراتیک و روشهای مدنی پیام روشنی برای او دارد و آن این است:
«از من مهراس. من برای شکست دادن تو در میدان رقابت سیاسی به خشونت متوسل نخواهم شد و به حذف غیر دموکراتیکات نخواهم اندیشید.»
این پیام (در یک جامعهی جنگلی) موازنهی مهمی را در میان ساکنان جنگل به هم میریزد. در جنگل، موازنهیی از ترس و ملاحظه برقرار است. عریانتریناش در هیئت این فهم و هشدار بازتاب مییابد که از پایم دندان نگیر تا از پایت دندان نگیرم. این موازنه ممکن است در نهایت عامل اصلی جنگل نگه داشتن جنگل باشد. اما برای بقا روش کارآمدی است.
اکنون، وضعیتی را تصور کنید که در آن عدهیی به عدهیی دیگر اطمینان بدهند که موازنه به هم خورده. یعنی به طرف دیگر نشانه بدهند که حتا اگر شما از پای ما دندان هم بگیرید، ما اهل این کار نیستیم.
آنچه امروز در افغانستان میبینیم مصداقی از همین مورد آخر است. وقتی که مثلا کسانی چون عمر زاخیلوال یا شکریه بارکزی به صورتی علنی از گروه تروریستی طالبان حمایت میکنند، میدانند که از طرف مقابل شان خطری متصور نیست. به این معنا که هیچ کس از باورمندان به دموکراسی و جامعهی مدنی حاضر نیست این افراد را مثلا ترور کند یا به روشهای خشونتآلود بترساند. این است که این افراد به راحتی از تروریزم دفاع میکنند و از این کار خجل هم نیستند. اما اگر دموکراتها مواضع سیاسی ضد تروریزم خود را با صراحت بیان کنند، هرگز نمیتوانند مطمئن باشند که طرف مقابل برای حذف آنان به خشونت متوسل نشود. به بیانی دیگر، باورهای یک دموکرات پناهی برای نادموکراتان هم هست. اما باورهای یک حامی تروریزم فقط برای خودش امنیت میآورد و دیگران را از هر اطمینانی محروم میکند.