تحریم کالا و تحریم آدم

چند روز پیش انفجاری در پایتخت، خون همه‌گان را به جوش آورد. یک‌باره موجی به راه افتاد و عده‌یی دعوت تحریم کالاهای پاکستانی در دادند و کثیری از مردم به این دعوت لبیک گفتند. همه جا سخن این بود که محصولات پاکستانی نخریم و از این طریق به اقتصاد آن کشور ضربه بزنیم.  البته از همان ابتدا معلوم بود که آن دعوت و آن واکنش موقتی بودند و به سرعت محو می‌شدند. فارغ از بی‌پایه بودن چنان حرکتی از نظر اقتصادی، از نظر اجتماعی و سیاسی هم حالا دیگر کاملا روشن شده که ما هر بار در اوج احساسات چیزی می‌گوییم و فردا فراموش‌اش می‌کنیم.

اما آن‌چه همزمان با انفجار در منطقه‌ی شاه شهید جریان داشت و بیشتر آشکار می‌کرد که در لایه‌های زیرین سیاست دولت چه می‌گذرد، قضیه‌ی فاریاب بود. از روزی که جنرال عبدالرشید دوستم،  معاون اول رییس جمهور، به فاریاب رفت تا حمله‌ی طالبان را دفع کند و آنان را از فاریاب بیرون براند، عده‌یی از حامیان اصلی رییس‌جمهور در نهادهای دولتی و غیردولتی شروع کردند به شایعه پراکنی در مورد معاون اول.  محور اصلی این شایعات این بود که جنرال دوستم به فاریاب رفته تا نسل پشتون‌های آن‌جا را براندازد.

حالا که معلوم شده چنان شایعه‌یی حتا یک درصد هم واقعیت نداشته، آیا وقت آن نیست که دولت با کسانی که با امنیت و آرامش کامل به پخش آن شایعه‌ی ویرانگر دست زدند، برخورد کند؟ آیا خطر این افراد برای امنیت ملی کشور کم‌تر از انتحاری‌هایی است که خود را در چهارراهی منفجر می‌کنند؟

اگر در دولت افغانستان هیچ اراده‌یی برای مقابله با نفوذ پاکستان و آی اس آی وجود دارد، اولین گام برای چنین مقابله‌یی برخورد با کارگزاران داخلی و افغان آن کشور است.

اما تقریبا با اطمینان صد در صدی می‌توان گفت که دولت افغانستان،  با این ترکیبی که اکنون دارد، هرگز علیه کارگزاران داخلی آی اس آی اقدامی نخواهد کرد. فریاد تحریم کالای پاکستانی فریاد مفت و بی‌حاصلی است.  کار باید از تحریم آدم شروع شود:آدم‌هایی که در درون دولت‌اند و دست‌رسی به اطلاعات دولت دارند و در واقع نور چشم دولت‌اند،  اما وظیفه‌ی اصلی شان خدمت به سیاست‌های پاکستان است.