مریم حسینی
Mhoseini222@yahoo.com
در كتابهاي مختلف، روشهاي گوناگوني براي تقويت اعتماد بهنفس آمده، اما تجارب و مطالعات، نشان ميدهد كه انجام امور زير، بهترين روش براي دستيابي به اعتماد بهنفس يا تقويت آن ميباشد:
- بهترين روش براي دستيابي به اعتماد بهنفس، شناسايي مسايلي است كه نسبت به آن موارد احساس ضعف ميكنيم، ميترسيم و جرئت و شهامت ايستادن در برابرش را نداريم. عامل اين نوع ضعف، ترس است و بهترين راه براي مقابله با آن «حمله به آن» به صورت مستقيم ميباشد. سعي كنيد در اين موارد به درون حادثه و دل آن رفته و خود را از داخل آن به نظاره بنشينيد. باور كنيد ترس از چيزي بسيار وحشتناكتر و فجيعتر از خود آن ميباشد. برخي از ارتفاع، آب و… ميترسند؛ اما به محض ورود به آن، با شرايط كنار آمده و بر ترس خود پيروز ميشوند. بنابراين، بهترين روش براي تقويت اعتماد بهنفس، حمله به اموري است كه انسان نسبت به آن دچار توهم، ترس و نگراني است.
- سرگذشت بزرگان را بخوانيد. همانگونه كه در بخشهاي مختلف همين مجموعه شاهد هستيد، بزرگان نيز با مبارزه، جنگ، تلاش، به خطر انداختن جان و… به موفقيت رسيدهاند و لازمهی موفقيت، اعتماد بهنفس قوي است. تجربه، خاطرات، سرگذشت و زندگي ديگران، موجب تقويت شخصيت ما خواهد شد.
- انعطافپذيري را در زندگي به عنوان يك اصل مهم و اساسي به كار گرفته و از كمالگرايي كه معلول ذهن ناقص است، دوري كنيد. اشتباه نكردن، كامل بودن شخصيت، كامل بودن كار، جمع شدن حق با يك فرد و يك گروه و… از مواردي است كه موجب ضعف شخصيت و پايين آمدن درجهی اعتماد بهنفس ميشود.
- براي تغيير خود به صورت روزانه برنامهريزي كنيد. مثلاً با شناخت دقيق خودتان و اعمال و رفتار هرروزتان، در پايان شب به ارزيابي كامل آنها پرداخته و صبح نيز قبل از شروع روز، تصميم بگيريد تا در آن روز با اطلاعات جديد وارد ميدان شده و اشتباهات روز قبل را تكرار نكنيد. پس شناسايي تمامي اعمال و رفتار مثبت و منفي لازمهی اين تغيير است.
- اگر خيلي اعتماد بهنفستان ضعيف است، فهرستي از جنبههاي مثبت خود به صورت روزانه تهيه نماييد و آن را اين قدر ادامه دهيد تا وضعيت اعتماد بهنفس شما حداقل به بهبودي نسبي برسد.
- در روابط با ديگران شفاف عمل كنيد. راست و مستقيم به چشم طرف مقابل نگاه كرده و خواستهی خود را كامل و واضح بيان نماييد. در هرنوع رابطه افراد داراي حقوقي ميباشند؛ مثل حق تصميمگيري، قاطعيت و… با اين نوع حقوق آشنا شده و از آنها استفاده كنيد. مثلاً در جايي كه لازم است بهراحتي «نه» بگوييد و در جايي كه لازم است «نميدانم» بگوييد و…
- هميشه در اجتماعات حضور پيدا كرده و در رديف جلو بنشينيد. در حد لزوم به سر و وضع خودتان توجه نموده و در بحثها، گفتوگوها و… شركت فعال داشته باشيد.
- از امروز سعي كنيد حدود 25 درصد بر سرعت گامهايتان بيفزاييد و در زمان راه رفتن با خودتان مثبت رفتار كرده و حرفهاي دوستانه بزنيد، يا به موفقيتها و كاميابيها و به بخش مثبت شخصيتتان توجه نماييد. توجه به كاميابيها و پيروزيها و بخشهاي مثبت، موجب تقويت باور و انديشه در انسان ميگردد.
- از تجربه و مشورت ديگران استفاده كنيد. هميشه از خودتان سوال كنيد كه اگر فلان فرد موفق، در موقعيت مثلاً متزلزل شما ميبود، چه ميكرد؟ تمامي احتمالات را يادداشت كرده و به مناسبترين آنها عمل كنيد.
- تعصب و افكار جاهلانه، نژادي، قومي و… را از خودتان دور كنيد و خود را سرزنش نكرده و با خود مهربان باشيد.
- «اعتماد بهنفس را بايد در كودكي به افراد آموخت، احتياط از كودكي در وجود انسان است». لزومي ندارد كه كودك را با احتياط (!) بار بياوريم، بلكه سعي كنيم كه او را با اعتماد بهنفس به بار آوريم؛ زيرا اعتماد بهنفس، رفتاري است عملي و با تمرين به دست ميآيد.
- «اگر از اعتماد بهنفس بهرهاي نداريد، به كاري بپردازيد كه در نتيجهی انجام آن نسبت به خود احساس رضايت كنيد»؛ زيرا «در اعتماد بهنفس قدرتي است كه تواناييها واقتدارتان را دو برابر ميكند». متأسفانه «نميدانيم كه تا چه حد اعتماد بهنفس باعث اعتماد به هرچيز ديگري ميشود»، وگرنه با تمرين و تلاش و كوشش آن را به دست ميآورديم.
- توكل به خداوند و ايمان ديني و در كل ايمان و واگذاشتن امور به خداوند، در حدي كه باعث تنبلي و سستي انسان نگردد، نيز ميتواند نقش مثبتي در توانا شدن انسان و جنگ با ناملايمات و جرئت و شهامت و فعاليت بيشتر در عرصهی زندگي داشته باشد. توكل عامل خوبي براي مبارزه با ترس، توهم و افكار بيهوده ميباشد.
اعتماد بهنفس و مردان بزرگ
در اين قسمت بد نيست به اين سوال جواب داده شود كه آيا اعتماد بهنفس در مردان بزرگ و موفق از اول وجود داشته است؟ يا اين كه بسياري از آنان داراي اين خصيصه نبوده و با تمرين و ممارست آن را در خود پرورش دادهاند؟ به تعبير بهتر، آيا اعتماد بهنفس و باورمندي در افراد به وجود ميآيد، يا اين كه با آنان متولد ميشود؟
در جواب اين سوال، ميتوان گفت كه تاريخ زندگي بزرگان، خاطرات و نمونههاي موجود نشان دهندهی اين واقعيت است كه اعتماد بهنفس با انسان متولد نميشود و از اول تولد در درون نهاد انسان قرار ندارد. اشخاص مشهور و مردان بزرگ نيز از زمان تولد داراي چنين خصيصه و صفتي نبوده و با تلاش، كوشش، مواجه شدن با خطرات، درگيري با دشمنان، زندان رفتن، تحمل شكنجه، سرمايهگذاري، قبول ريسك و… اين ويژگي را در خود پرورش داده و به اشخاص قوي تبديل شدهاند.
گاندي مينويسد:
«از همه بدتر آن كه ترسو بودم. از فكر دزد و جن و پري ميترسيدم. شب كه ميشد، جرئت نداشتم پايم را از در بيرون بگذارم. از تاريكي وحشت داشتم. در ظلمت خواب به چشمم نميرفت؛ زيرا تصور ميكردم دزد از يك طرف به سراغم ميآيد، جن از يك طرف و ارواح مردگان از يك طرف! تا چراغ در اتاق نبود، جرئت بستن چشمم را نداشتم…»
موارد بيشماري در خاطرات و زندگينامهی بزرگان تاريخ وجود دارند كه نشانهی ترس، ترديد و عدم اعتماد بهنفس آنان بوده و همهی اين موارد گوياي آن است كه اعتماد بهنفس با تمرين، ممارست، تلاش و كوشش به دست ميآيد. فقط آنچه كه اهميت دارد، خواست قبلي و عزم و اراده لازم براي رسيدن به آن است. اگر بخواهيم به چيزي دست يابيم و با اطمينان براي رسيدن به آن تلاش كنيم، موفق خواهيم شد و اعتماد بهنفس نيز از اين قاعده مستثنا نيست.