کرونا زنی را که به جرم قتل شوهرش به زندان رفته بود، آزاد کرد

نیویورک تایمز – کیانا حائری

مترجم: جلیل پژواک

صبح روز پنج‌شنبه ماه مِی، سه روز پس از آزادشدنش از زندان، فروزان از خانه‌ی مادر به قصد بازار بیرون شد. پس از شش سال، این اولین‌بار بود که پا به خیابان‌های شهر هرات می‌گذاشت. او می‌گوید وقتی داشت از میان مردان ماسک‌پوش می‌گذشت، سرش گیج رفت، گویی «جهان دور سرم می‌چرخد.» تصور آنچه را پس از شش سال می‌دید، نکرده بود. او می‌گوید: «وقتی در زندان بودم فکر می‌کردم جهانِ بیرون، بهشت است و کسانی که آزاد می‌شوند در راه رسیدن به بهشت هستند.» اما حالا که داشت خودش تجربه می‌کرد، جهانِ بیرون از زندان را بیگانه و حتا ترسناک یافت. فروزان می‌گوید: «فکر می‌کردم همه به من خیره شده‌اند و پچ پچ می‌کنند و مرا به یکدیگر نشان می‌دهند، گویی می‌دانند که من زندانی بودم. البته که همه‌ی این افکار ساخته ذهنم بود.»

فروزان صنف دهم مکتب را تمام نکرده بود که خانواده اش ترتیب ازدواج وی را با مردی دادند که ۲۵ سال بزرگ‌تر بود. او دستِ بزن و خشونت داشت و فروزان ۱۵ سال تمام آزار و اذیت جسمی و کلامی او را تحمل کرد. با این‌حال، یک روز صبحِ زود، شوهر فروزان یکی از دو دخترشان را هدف پرخاش‌گری خود قرار داد. دست فروزان بیلی را یافت و با تیغه‌ی آن شوهرش را تا وقتی نمرد زد. وقتی فروزان خودش را به پولیس معرفی کرد، مقصود، پسر ۱۲ ساله‌اش پا پیش گذاشت و گفت که او در این قتل به مادرش کمک کرده است. فروزان به جرم قتل گناه‌کار شناخته و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. مقصود برای دو سال‌و‌نیم به یک مرکز بازپروری نوجوانان فرستاده شد و خواهرانش، مژده و مهتاب، که در آن‌زمان ۹ ساله و ۷ ساله بودند، به خانه‌ی امن فرستاده شدند.

فروزان، مژده و مهتاب در کنار افضل، مادرکلان خانواده ناهار آماده می‌کنند (عکس از کیانا حائری برای نیویورک تایمز)

فروزان یکی از حدودا ۲۰ زن زندانی در زندان زنان ولایت هرات بود که به جرم قتل همسران‌شان زندانی شده بودند. بسیاری از آن‌ها سال‌ها زندگی زناشویی خشونت‌بار را تحمل کرده بودند تا این‌که روزی غریزه‌‌ی‌شان برای زنده‌ماندن یا محافظت از فرزندان‌شان، باعث شده بود آن‌ها مانند فروزان دست به بیلی ببرند و آزارگران و شوهران خشن خود را به قتل برسانند و این‌گونه با حکم‌های طولانی و با احتمال اندک آزادی، سر از زندان درآوردند. من اولین‌بار در سال ۲۰۱۹ به دیدن زنان زندانی در زندان زنان ولایت هرات رفتم و در آن‌زمان بیش‌تر زنان می‌گفتند که آن‌ها نسبت به زمانی که در خانه و در کنار خانواده‌شان بودند، در زندان احساس امنیت و آزادی بیش‌تری دارند.

حالا بسیاری از این زنان پس از آن‌که رییس‌جمهور اشرف غنی دستور آزادی هزاران زندانی ــ عمدتا زنان، نوجوانان و افراد بیمار ــ را برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا صادر کرد، از زندان آزاد شده‌اند. پس از صدور حکم آزادی، مسئولین زندان زنان ولایت هرات به زندانیان واجد شرایط این حکم گفتند که اسباب و وسایل خود را جمع کنند و در محوطه‌ی زندان منتظر باشند. فروزان نیز به آن‌ها ملحق شد و درحالی‌که مسئول زندان نام افراد آزادشده را می‌خواند، در حیاط منتظر ماند. نام‌هایی که خوانده شد زندانیان خوش‌شانسی بودند که آزاد شدند، اما عالیه عزیزی، مدیر زندان، به زنان دیگر از جمله فروزان که در حیاط ساعت‌ها منتظر بودند تا نام خود را در جمع افراد آزادشده بشنوند، گفت که «امروز کس دیگری خانه نمی‌رود. یک اشتباه رخ داده است.» عزیزی نمی‌دانست چه اشتباهی رخ داده، فقط می‌دانست که به او دستور واضح داده شده است که زندانی دیگری را آزاد نکند.

فروزان در سال ۲۰۱۹، وقتی هنوز در زندان بود، در حال بازی با کودکان سایر زندانیان دیده می‌شود (عکس از کیانا حائری برای نیویورک تایمز)

روز بعد، آشوب در زندان حکم فرما شد. گروهی از زندانیان خشمگین به دروازه‌ی ورودی ضدگلوله زندان هجوم بردند و سعی کردند شیشه‌ها را بشکنند. زمین‌ِ بازی کودکان به آتش کشیده شد و ده‌ها زندانی در شفاخانه بستری شدند. برخی از آن‌ها به رسم اعتراض خرده‌شیشه‌ها را بلعیده بودند و زخم‌های جدی داشتند. به آن‌ها وعده‌ی آزادی داده شده بود و آن‌ها دست‌بردار نبودند. اعتراض خشونت‌آمیز زندانیان ادامه یافت و زندان، که در گذشته پناهگاه نسبتا ایمن و آرامی برای زنان، در مقایسه با خانه‌های شوهران‌شان بود، به صحنه‌ی جنجال و دعوا تبدیل شد. برخی از زندانیان دست به اعتصاب غذا زدند و برخی دیگر اقدام به خودکشی کردند؛ همه خواستار آزادی بودند.

سرانجام حکومت راه‌حلی ارائه داد: اگر زنان می‌خواهند آزاد شوند، می‌توانند با تأیید دفتر دادستانی، حبس باقی‌مانده خود را بخرند. فروزان که برای یک‌جاشدن با فرزندان خود لحظه‌شماری می‌کرد، کمی بیش‌تر از یک‌هزار دالر امریکایی را از اقوام خود قرض گرفت و آزادی خود را خرید. او بالاخره در تاریخ ۱۱ ماه مِی از زندان آزاد شد.

مکاتب ولایت هرات به سبب شیوع کرونا بسته است، بنابراین فروزان تمام روز را با دختران خود در خانه سپری می‌کند (عکس از کیانا حائری برای نیویورک تایمز)

فروزان پس از رهایی از زندان می‌گوید: «به لطف کرونا به من فرصت زندگی دوباره داده شد که زودتر از زندان خارج شده و زندگی جدیدی را با دخترانم در کنارم، آغاز کنیم.» مژده و مهتاب که حالا ۱۵ و ۱۳ ساله شده‌اند، دو ماه گذشته را به‌عنوان سخت‌ترین دوره در تمام سال‌هایی که از مادرشان جدا بودند، توصیف می‌کنند. مهتاب می‌گوید: «در جریان قرنطینه فقط حق داشتیم ماه یک بار تماس بگیریم. نمی‌توانستیم به مکتب برویم، به خانه‌ی مادرکلان‌مان بیاییم یا از مادر خود احوال بگیریم. آن‌ها ما را نیز زندانی کرده بودند.» او وقتی شروع به صحبت می‌کند، نمی‌تواند جلو گریه‌ی خود را بگیرد.

فروزان و دخترانش دوباره یک‌جا شده‌اند، اما واقعیت‌های تلخِ زن‌بودن در افغانستانِ مردسالار، بر زندگی روزمره‌ی آن‌ها سایه انداخته است. وقتی فروزان در زندان بود می‌توانست با خیاطی و دوختن پارگی لباس‌های زندان‌بانان و زندانیان، پول کوچکی به دست بیاورد. اما اکنون در هرات نمی‌تواند، دست‌کم به این زودی‌ها، شغلی برای خود دست و پا کند. همه‌گیری کووید۱۹ اقتصاد افغانستان را مختل کرده است و میلیون‌ها نفر را بیکار.

آخرین پس‌اندازهای فروزان به جیب قاچاقچیِ رفته است که مقصود را سه سال پیش، پس از آزادشدنش از زندان، از کشور خارج کرد. مقصود اکنون در آلمان زندگی به سر می‌برد. او ۱۴ ساله بود که از زندان آزاد شد و تا رسیدن به آلمان، بیش‌تر مسیر را با پای پیاده سفر کرده است. در ماه جنوری درخواست پناهندگی وی توسط مقامات آلمانی رد شد. وکیل وی از دادگاه درخواست تجدیدنظر در مورد پرونده‌ی مقصود کرده است، اما امکان دارد او را امسال که ۱۸ ساله شد، به افغانستان اخراج کنند.

فروزان در خانه‌ی مادر، بین لحظات شاد و خنده‌های بلند با دختران، اغلب به فکر و جهانی تاریک و پر از سردرگمی و بی‌اطمینانی فرو می‌رود. اعضای خانواده‌ی شوهرش بارها جان او و فرزندانش را تهدید کرده‌اند و قسم خورده‌اند که انتقام مرگ شوهر سابق فروزان را از او و دخترانش می‌گیرند.

واقعیت‌های تلخ زن‌بودن در یک جامعه مردسالار بر زندگی فروزان سایه انداخته است (عکس از کیانا حائری برای نیویورک تایمز)

در یکی از بعد از ظهرها، مهتاب از مادر خود اجازه خواست که بیرون برود و آیسکریم بخرد. فروزان به نشانه‌ی تعجب و ترس ابرو بالا انداخت، اما زبان خود را گاز گرفت و جواب بلی داد. در حالی‌که مهتاب از پله‌ها پایین می‌شد، فروزان از پشتش دوید و یک ماسک جراحی به وی داد و گفت: «به روی خود دست نزن و سریع بیا!» فروزان بار دیگر یکه و تنها از فرزندان خود محافظت می‌کند؛ او باید از آن‌ها در برابر ویروس، در برابر خانواده‌ی شوهر سابقش، جنگ بی امان افغانستان و جامعه مردسالار این کشور که وی و دخترانش را پس می‌زند، محافظت کند.

فروزان، وقتی دید مهتاب از خانه خارج شده، نجواکنان گفت: «در زندان یک مشکل داشتم. حالا هزارتا.»