با آنکه ما تاریخ پنج هزار ساله داریم، اما فکر نمیکنم در طول این پنج هزار سال، پنج اختراع بدردبخور را در کتاب تاریخ بشریت ثبت کرده باشیم. منظورم این نیست که ما تنبل هستیم، منظورم این است که فرصت نشده اختراع کنیم. ما معمولاً یا مصروف کشتن همدیگر بودهایم یا کشتهشدن همدیگر را تماشا کردهایم.
گفتم که ما همیشه مصروف بودیم، اینطور نبوده که خدای نخواسته این مصروفیت ما هیچ ثمری نداشته باشد. همینکه امروز ما ملت قهرمانیم، ملت غیور و سرفرازیم، مردم همیشه در سنگریم، کمترین ثمری است که مصروفیتهای ما برای ما به ارمغان آورده است. گاهی میشود در اوج گرفتاریها، ملت به اختراعی برسد که نه قبل از ایجاد گرفتاری و نه در جریان گرفتاریها به ذهن شان میرسیده. یکی از این اختراعها، سخنگویان رییس جمهور اشرف غنی است.
البته باید از همین اول ذکر کنم که اعتبار و ضرر این اختراع هیچ ربطی به سخنگویان رییس جمهور ندارد بلکه کلوله به حساب خود رییس جمهور واریز میشود. رییس جمهور ما در سطح بینالملل به عنوان متفکر دوم مشهور است. اما در داخل کشور بیشتر سخن از مدیریت اوست. به قدری که هر جا انفجار میشود، مردم میگویند: آخ خدایا!! فلانی ولسوالی تحت مدیریت شد.
اما اگر کمی منصفانه نگاه کنیم، رییس جمهور در کنار مدیریت، کارهای دیگری هم میکند. کارهاییکه مملو از نشانههای مدیریت است و سرشار از تفکر. یکی از این کارها، سخن گفتن است. سخنان هر رییس جمهوری مهم است، به همین خاطر مردم به سخنان رییس جمهور خویش با دقت گوش میدهند. رییس جمهور ما چند روز قبل گفته بود که افغانها نباید به کشورهای اروپایی بیایند و حال که آمدهاند نباید در این کشورها بمانند، چون به شغل بهتر از ظرفشویی دست نخواهند یافت. مردم این سخن رییس جمهور را اهانت به مهاجرین و به یکی از شغلها تلقی کرد و از چهاربغل چنان بر رییس جمهور تاختند که یکی از سخنگویانش مجبور شد به واکنش مردم پاسخ بگوید.
حتماً آن ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید «زبان سرخ سر سبز میدهد برباد!» یعنی هر کسی، مخصوصاً رییس جمهور اگر حرف درستی نگفت، در حقیقت زبانش سرخ شده و ممکن سر سبزش را به باد دهد. سخنگوی رییس جمهور در واکنش به انتقادات مردم از غنی گفت که منظور اشرف غنی توهین به شغل ظرفشویی نبوده، بلکه سخنان وی تحریف شده. همینجا بود که ملت افغانستان بهصورت کاملاً اتفاقی به یک اختراع مهم دست یافت و آن وظیفهی جدید سخنگویان رییس جمهور است. احتمال اینکه زبان اشرف غنی در هر بیست و چهار ساعت دو-سه بار سرخ شود، زیاد است. به همینخاطر مطابق این اختراع، تمامی سخنگویان رییس جمهور مکلف است همیشه بیدار باشند و همینکه زبان رییس جمهور سرخ شد، دوباره آن را سبز رنگ کرده، به مردم نشان بدهند و بگویند که بفرمایید! اینقدر سرخ سرخ نکنید، ببینید! این زبان رییس جمهور است و کاملاً سبز! تازه از دهانش کشیدیم تا به شما مردیم غیور و سرفراز کشور نشان دهیم.
نمیفهمم گفتم یا نه اما باید بگویم که اعتبار معنوی این اختراع متعلق به اشرف غنی است نه سخنگویان نامتفکرش.
چه؟ یک مثال دیگر هم بگویم؟
خیلی خوب! حالا که اصرار دارید یک مثال دیگر میگویم. بعد از آنکه یکی از سخنگویان آقای غنی گفت سخنان وی تحریف شده و اشرف غنی به هیچ عنوان قصد توهین به مهاجرین و شغل ظرفشویی نداشته، آقای غنی یک بار دیگر دست به کار شد و در محفل خوشآمدگویی افسربانوان تازه فارغ شده گفت: تمام شما فرزندان شخصی من هستید. من و بی بی گل مکلف به تأمین امنیت شما هستیم.
من که شخصاً معنای فرزندان شخصی را نمیدانم. شما میدانید؟ اگر این افسربانوان تازه فارغ شده فرزندان شخصی غنی است، لابُد پسر و دخترش که در امریکا زندگی میکنند، حتماً فرزندان مشترک است. خُب با چه کسی؟ قصد توهین ندارم اما از گفتههای متفکر ما چنین میبرآید. ممکن شما بگویید که نیت رییس جمهور خیر بود و میخواست محبتش را به افسربانوان ابراز بکند. ولی این راهش نیست. اگر آنها فرزندان شخصی غنی اند، پس پدر و مادر شان لابد سفیر پاکستان در زندگی آنهاست، بلی؟! شکی نیست که نیت رییس جمهور خیر بوده، اما این رییس جمهور همانطور که در بالا گفتم، اکثر مواقع نمیفهمد چه میگوید و چه باید بگوید.
برای غنی ممکن مهم نباشد، اما سه نقطه از سخنگویانش خراب است. حالا سخنگویان مظلومش مجبور اند که باز این سرخی را سبز رنگ کرده و به مردم نشان بدهند که ببینید! سبز است. خبر از آلودهگی نیست، شما میتوانید به آینده امیدوار باشید.