نواز شریف، نخستوزیر پاکستان روز گذشته به دعوت رسمی رییس جمهور کرزی به کابل آمد. آقای شریف در کنفرانس خبری مشترک با رییس جمهور کرزی از تعهد کشورش برای برقراری صلح پایدار در افغانستان سخن گفت و این که کشورش برای تأمین صلح و ثبات در کنار افغانها میایستد و در بخشهای مختلف از تأمین امنیت گرفته تا همکاریهای اقتصادی با افغانستان همکاری میکند. وی گفت که پاکستان از روند صلح به رهبری افغانها حمایت میکند و از کشورهای منطقهای ذیدخل در افغانستان نیز خواسته است که برای «معکوس کردن جریان ویرانگر جنگ» دست به دست هم داده و با دولت افغانستان همکاری کنند.
این چندمین دور از تعهدات اعلانی پاکستان و اظهارات امیدوار کنندهی مقامهای این کشور در ارتباط با روند صلح افغانستان است. تنها در طول شش ماه نخستوزیری نواز شریف، چندین هیأت دیپلوماتیک میان کابل و اسلامآباد رفت و آمد کرده و از تعهدات کلان و برنامههای مشترک همکاریها در روند صلح سخن گفته شده، اما در عمل تاکنون هیچکمکی به روند صلح افغانستان نشده است. البته پاکستان در این راستا اقداماتی محسوسی انجام داده؛ چندین بار رهبران و فرماندهان طالبان را به درخواست شورای عالی صلح افغانستان از زندان رها کردند و به خواست همیشگی دولت افغانستان برای رهایی ملا برادر پاسخ مثبت دادند، اما نه هیچیک از فرماندهان رها شدهی طالبان گشایشی در روند صلح ایجاد کرد و نه هم ملا برادر معلوم شد که پس از رهایی به کجا رفت و چه شد. این امر نشان میدهد که یا دولت افغانستان در تشخیص درست مطالبات و اهدافش از دولت پاکستان به خطاست یا هم پاکستان ارادهای به کمک واقعی به روند صلح افغانستان ندارد. حداقل نتیجهی تمام بازیهای پاکستان و اصرار افغانستان این گونه است. به نظر میرسد که تاکنون پاکستان ارادهی صادقانهی کمک برای روند صلح افغانستان را نداشته است. سیاستمداران این کشور صداقتی به تعهدات اعلانیشان در ارتباط به روند صلح افغانستان نشان نداده و هنوز هم به تداوم جنگ و گروههای مخالف مسلح دولت افغانستان از دید استراتژیک مینگرند.
اما این بار سفر نواز شریف به کابل و تعهدات وی در ارتباط به کمک به روند صلح افغانستان اندکی متفاوت و امیدوار کننده مینماید. اولا این سفر در شرایطی صورت میگیرد که رییس جمهور کرزی آمدن فوری صلح و تلاشهای محسوس آمریکا در این راستا را به عنوان پیششرطهای امضای قرارداد همکاریهای دفاعی و امنیتی میان کابل و واشنگتن قرار داده و بنابراین تغییر محسوس در روند صلح در این شرایط از خواستهای آمریکا نیز میباشد. از آنجایی که رشتهی کلاف سردرگم صلح افغانستان به دست آمریکا و پاکستان میباشد، بنابراین، اگر قرار باشد آمریکا به اهدافش در امضای قرارداد همکاریهای دفاعی و امنیتی با افغانستان دست یابد، ناگزیر است که تلاشهای مشترکی را با پاکستان و دیگر کشورها و طرفهای دخیل در معادلهی جنگ و صلح افغانستان انجام دهد. ممکن است حکومت پاکستان از جانب آمریکاییها نیز برای کمک به روند صلح افغانستان تحت فشار باشد. چون بدون همکاری صادقانهی پاکستان تغییری در روند صلح ایجاد نمیشود و بدون ایجاد تغییرات مثبت محسوس در این راستا، رییس جمهور کرزی قرارداد همکاریهای دفاعی و امنیتی را امضا نمیکند.
دوم این که دولت جدید ملکی پاکستان نسبت به حکومتهای قبلی در برابر ارتش از قدرت و صلاحیت بیشتری برخوردار میباشد. برای نخستین بار است که یک انتقال مسالمتآمیز و دموکراتیک قدرت در پاکستان اتفاق میافتد و پس از تحولات اخیر، قدرت حکومت ملکی پاکستان در برابر ارتش نسبت به هر زمان دیگر بیشتر است. در گذشته این ارتش بود که به صدور افراطگرایی و ناامنی به منطقه با دید امنیتی و استراتژیک مینگریست و برای گسترش آن هزینه میکرد. اکنون با روی کار آمدن دولت ملکی مقتدر، این امیدواری به وجود آمده که استراتژیستها و سیاستمداران پاکستان به این استراتژی تجدید نظر کرده و با این پدیده مبارزه نماید. نشانههای این امر کم کم هویدا گردیدهاند؛ از زمان روی کار آمدن آقای شریف، این کشور همکاریها و همآهنگیهای بیشتری با دولت افغانستان در روند صلح داشته و در موارد متعددی به خواستهای دولت افغانستان پاسخ مثبت داده است. از رهایی فرماندهان نشانی شدهی طالبان گرفته تا تلاشهای سیاسی برای کمک به این روند.