افغانستان تا آوردن اصلاحات در دستگاه امنیتیاش یک راه طولانی در پیش دارد
دیپلمات/صمیم عارف
ترجمه: حمید مهدوی
افغانستان 2017 را با حمام خون آغاز کرد. بیش از 38 تن در دو بمبگذاری در کابل کشته شدند. انفجار دیگر در قندهار جان حداقل هفت تن را گرفت و بیش از ده تن، از جمله سفیر امارات متحدهی عربی که به هدف افتتاح چندین پروژه از این شهر بازدید میکرد را زخمی ساخت.
ناکامی افغانستان در آوردن تغییرات در دستگاه امنیتی آن در تداوم خشونت بیوقفه و پایدار در این کشور حیاتی بوده است. نیروهای امنیتی افغانستان صرف در سال 2016 بیش از 15000 تن از پرسنلشان را در جنگ از دست دادهاند و بیش از 1600 تن غیرنظامیان افغان کشته شدهاند. در موقعیتهای رهبری از آغاز حکومت جدید فرماندهان اغلب ملیشههای قومیشان را در اردوی ملی افغانستان، پولیس ملی افغانستان و ریاست امنیت ملی مدغم ساختهاند. تعداد قریب به اتفاق اکثری از افسران اردوی ملی افغانستان و پولیس ملی افغانستان تاجیک و ملیشههای پیشین جمعیت اسلامی هستند و عدم تناسب را ارائه میدهند.
هرچند سیاستی وجود دارد تا تناسب تمام اقوام رعایت شود، این معیار بر نیروهای پایینرتبهی عملی میشود. مردانی که حتا مدرک لیسه را ندارند، یکشبه به بالاترین مقامهای نظامی دست یافتهاند. افغانستان امروزه حدود 1000 جنرال دارد، بیشتر از جنرالان برحال ارتش امریکا، قویترین ارتش جهان. تعداد سرسامآور این جنرالها از طریق شبکههای حمایوی قومی و خانوادگی به این مقامها دست یافتهاند. هریک از این جنرالها دهها محافظ و نیازهای لوجیستیکی دارد و همه مبلغ کلانی از منابع بودجهی ملی را میمکند.
ایالات متحده، از تهاجمش در سال 2001 بدینسو، بهتنهایی بیش از 64 میلیارد دالر در بازسازی افغانستان، بهشمول پولیس و ارتش آن، هزینه کرده است. با اینحال، همهی اینها برای افغانها نهادهای امنیتی پایدار به ارمغان نیآوردهاند. نیروهای هوایی افغانستان هنوز با تعداد اندک چرخبالهای ناکارآمد فعالیت میکنند. نیروهای امنیتی افغانستان، بهدلیل فقدان رهبری خوب، هماهنگی و فساد گسترده، در حال تقلا اند. رهبران نیروهای امنیتی، ملیشههای پیشین اتحاد شمال، هرگز آموزش نظامی مناسب ندیدهاند. آنها بهطرز وحشتناکی 350 هزار تن از نیروهای امنیتی افغانستان را مدیریت سوء کردهاند که به تلفات زیاد سربازان پایینرتبه در جریان یک دههی گذشته منجر شده است.
در ماه جنوری 2016، جبار قهرمان، جنرال پیشین ارتش و عضو فعلی مجلس توسط رییسجمهور غنی بهعنوان مامور ویژهی انتخاب شده بود تا از پیشرفت طالبان در این ولایت جلوگیری کند. قهرمان، پس از سپری کردن هفت ماه در آنجا، چند آفت را در نیروهای امنیتی تشخیص داد. او این مسأله را به رییسجمهور گزارش داد، اما بهدلیل نفوذ جنگسالاران در نیروهای ملی امنیتی و دفاع افغانستان هیچ اقدامی نشد. او، در مصاحبهیی، مسائلی را مطرح کرد که مقابله با آنها با رهبری فعلی ناممکن به نظر میرسد.
به گفتهی او، فقدان هماهنگی بین نهادهای امنیتی، اتلاف منابع نظامی، سربازان خیالی، رهبری فاسد و ناتوان و یک زنجیرهی متمرکز فرماندهی، 33000 سرباز سازماندهیشده را علیه حدود 200 جنگجوی ستیزهجو در هلمند ناکام ساخته است. این صرف در هلمند نیست – وضع همهی قولاردوها اینگونه است. علاوه بر این، نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان در دفع استفادهی طالبان از تاکتیکهای جنگی ابتدایی ناکام ماندهاند. بهطور مثال، طالبان اغلب یک بمب را منفجر میسازند و بهدنبال آن، وقتی مردم، بهویژه نیروهای ویژه، محل رویداد اولی را تحت پوشش قرار میدهند بمب دومی را منفجر میسازند که باعث تلفات بیشمار میشود. این، در بمبگذاری اخیر در کابل و در موارد بیشمار دیگر اتفاق افتاده است. نمونهی دیگر این است که اتوبوسِ حامل تازهسربازان پولیس و ارتش بهصورت پیاپی مورد حمله قرار گرفتهاند، این رویدادها بهسادگی قابل جلوگیری است.
حملهی قندهار که چند تن از مقامها و شخصیتهای خارجی را کشت، مهمانخانهی والی را هدف قرار داد. کلِ نیروهای پولیس قندهار نتوانستند امنیت یک هیات دیپلماتیک بلندپایه را تامین کنند.
نیروهای ملی امنیتی و دفاعی به تغییرات فوری در تمام سطوح نیاز دارد. نخست و از همه مهمتر، شبهنظامیان قومی باید از صفوف نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان ریشهکن شوند. آنها بهعنوان مانعی در برابر هرگونه اصلاحات عمل میکنند. دوم، افسرانی که اخیرا در داخل و خارج از افغانستان آموزش دیدهاند و وابستگی سیاسی ندارند باید به موقعیتهای رهبری ترفیع یابند. سوم، یک استراتژی پیچیدهی هماهنگی بین نهادهای امنیتی باید ایجاد شود. چهارم، برای ترفیعها، یک معیار دقیق وجود داشته باشد. پنجم، یک تیم مشترک باید تشکیل شود تا به تخلفات جنگسالاران در ولایتها رسیدگی کند. سرانجام، فقدان یک سیاست موثر تغییر محل کار [نیروهای ملی امنیتی و دفاعی] و یک رویکرد دفاعی در در خط آتش طالبان در درون نیروهای ملی امنیتی و دفاعی فشار شدیدی بر نیروهای پایینرتبه وارد آورده است. به این مسایل باید رسیدگی شود.
سربازان افغانستان شجاعت دارند، اما رهبری فاسد روحیهی جنگ را تضعیف کرده است. فرماندهان به طالبان مواد سوخت و اسلحه میفروشند و معاش سربازان خیالی را که تعدادشان به دهها هزار سرباز میرسد به جیبشان میزنند. از آنجایی که طالبان ظاهرا اصلا به یک توافق صلح نزدیک نیستند، رییسجمهور اشرف غنی باید یک استراتژی اصلاح سکتور امنیت را طرح کند و در نیروهای ملی امنیتی و دفاعی تغییرات اساسی بیاورد. با وضعیت فعلی نیروهای امنیتی افغانستان، حکومت نه توانایی بهدست آوردن وفاداری مردماش را دارد و نه میتواند جنگ را ببرد.