عبدالجاهد کمانخیل بهتازهگی از «لیسهی حضرت مصعب بن نحیف مکی که در آغاز اسلام شهید گردیدند(رض)» فارغ شده است. آقای کمانخیل میگوید که تنها در دورهی لیسه به این مکتب آمده و قبل از آن در یکی از مکاتب عصری فاروق وردک درس میخوانده است.
از آقای کمانخیل پرسیدیم که حالا که از مکتب فارغ شده، برنامهی بعدیاش چیست؟ وی در پاسخ گفت:
«گام بعدی روشن است. میخواهم به یکی از پوهنتونهای کشور بروم و درسم را ادامه بدهم».
آقای کمانخیل میگوید که پیش از آنکه از مکتب فارغ شود علاقه داشت که در فاکولتهی طب درس بخواند. خانوادهاش هم به همین رشته علاقه داشتند. اما بعد از فراغت چند ماهی بیکار بوده و در این مدت علاقهاش هم تغییر کرده. از او پرسیدیم که علاقهاش به رشتهی طب از کجا ناشی میشد؟ گفت:
«از فقر ناشی میشد. آن نُه صنفی که در مکتبهای خیالی آقای فاروق وردک درس خواندم، هزینهی زیادی نداشتند. ولی سه سال لیسه برای خانوادهام کمرشکن بودند. میخواستم به طب بروم تا خانوادهام را از فقر نجات بدهم».
حالا آقای کمانخیل میخواهد به فاکولتهی زراعت برود. چرا؟ جواباش را از خود او بشنویم:
«میخواهم در فاکولتهی زراعت درس بخوانم و از آنجا فارغ شوم، چون خیلی علاقه دارم در اردوی ملی کشور خدمت کنم».
آقای کمانخیل میگوید از آنجا که بسیاری از فرماندهان و مقامات بلندپایهی ارتش افغانستان از رشتهی زراعت فارغ شدهاند، او نیز میخواهد از همین طریق چانس خدمتگزاری خود به اردوی ملی را بیازماید.
از آقای کمانخیل سوال کردیم که چرا فکر میکنید وارد ارتش شدن و به مقامات عالی رسیدن در این ساختار طریق بهتری برای کامیابی است. پاسخ داد:
«من به امور نظامی علاقهیی ندارم. از طرف دیگر وقتی که فاکولتهی زراعت خوانده باشی و مسئولیت بزرگی در ارتش بر عهدهات باشد، چانس اشتباه کردنات بسیار بالا میرود».
سوال ما:
آقای کمانخیل، اگر اینطور است که شما میگویید، پس چرا میخواهید وارد اردوی ملی شوید و به مقامات عالی آن برسید؟
جواب آقای کمانخیل:
«ببینید، آدم تا نُه صنف را در یک سال در مکتبهای خیالی آقای وردک نخواند، نمیتواند فورا به دورهی لیسه برسد. تا فاکولتهی زراعت نخواند به مقامات عالی در وزارت دفاع و اردوی ملی نمیرسد. تا بهعنوان یک مقام بلندپایه در اردوی ملی اشتباهات بسیار وحشتناک را مرتکب نشود، توسط رییسجمهور از مقام خود برکنار نمیشود. تا از مقام خود برکنار نشود، در یکی از کشورهای آرام و کممسئولیت بهعنوان سفیر مقرر نمیشود. من اصلا میخواهم سفیر شوم. راه کامیابی راه دراز و دشواری است».
چنانکه ملاحظه میفرمایید آقای کمانخیل برنامهی پیچیده و بلندمدتی برای رسیدن به اهداف خود طرح کرده. ما نیز برای ایشان از بارگاه قادر متعال توفیق میطلبیم.