خبرنگار ناراضی

هادی دریابی
از وقتی که عالی‌جناب اشرف غنی فراخوان بزکشی داده، قیمت اسب روز‌به‌روز بالا می‌رود. اکثریتی از کاندیدان و علاقه‌مندان انتخابات، کم‌و‌بیش از بزکشی چیزی می‌دانند، اما یک عده از مزایا و فن و فوت بزکشی هیچ‌چیزی نمی‌دانند. به همین خاطر، برای یادگیری مراحل مقدماتی سراغ الاغ (‌خر جماعت) می‌روند. گفته شده که سرعت و جست‌و‌خیز خران نسبت به اسب جماعت، پایین‌تر است و برای یادگیری چگونه سوار شدن و جولان دادن، خطر کمتری برای نوآموزان این بحر بی‌پایان دارد. والله اعلم!
من اول فکر می‌کردم که این سخن اشرف غنی، شاید باعث کاهش تفکر و شأن علمی شخص متفکر شود، اما این اتفاق نیفتاد، چون حکمت‌یار صاحب‌ طی یک تماس ساده‌ی تیلفونکی با خبرنگار ناراضی ابراز کرد که ما شخصاً علاقه‌مند بزکشی و‌ …‌کُشی هستیم، بناءً برای یک بزکشی مسلحانه، پای صندوق‌های رای خواهیم رفت و نخواهیم گذاشت که دشمنان خداوند در بزکشی پیروز شوند، ببخشید در انتخابات پیروز شوند. وی بعد از نوش جان کردن یک بغلاوه‌ی مفصل، مختصراً علاوه کرد که ما به هواداران و طرف‌داران خویش دستور فرو کردیم که در انتخابات شرکت کرده و از طرف‌داران ما یا آن‌هایی که طرف‌دار ما خواهند شد، رای بدهند. به باور آقای حکمت‌یار، جنگ هنوز هم راه مقدس رسیدن به آرمان‌ها و اهداف حزبی است، اما می‌توان از طریق انتخابات (چال و فریب)‌ نیز به این مهم دست یافت. وی گفت، این نرمش ما اصلاً به معنای دریافت کمک از عربستان سعودی یا پاکستان و امریکا نیست، بلکه بهترین استفاده از یک فرصت ناچیز است. حکمت‌یار با گوشه‌ی چپ زبانش به مزایای انتخابات اشاراتی کرد که عیناً و بدون هیچ‌تغییری در این‌جا ذکر می‌کنم:
ملت مسلمان افغانستان شاید بداند که انتخابات برای تعیین کردن نفر اول کشور است و نیز برای نمایندگان بی‌صلاحیت شوراهای ولایتی(!) حزب اسلامی افغانستان که به صورت اسلامی تصمیم گرفته، بدین باور است که جناب قطب‌الدین هلال‌ می‌تواند حلال مشکلات تمام دنیا شود. این‌که چرا آقای هلال می‌تواند تمام دنیا را به آسودگی بکشد، واضح است؛ آقای هلال عضوی از اعضای ارشد ما بود، هر چند که چرخ نامرد روزگار وی را ظاهراً از کنار ما بیرون کرده است، اما ما مطمئنم که وی شخص نیک‌سرشت، صلح‌جو، سیاست‌مدار، سرآشپز تمام افغانستان، بهترین فوتبالیست با‌حجاب و شجاع‌ترین کاندید عصر خویش خواهد بود. این مسئله را گذر زمان ثابت خواهد کرد.
وقتی از وی در مورد حزب اسلامی آقای ارغندیوال سوال کردم، فرمود: شما می‌دانید که نامردی در دنیا به اوجش رسیده، وقتی وارد بازار موبایل شوید، می‌توانید یک آیفون را در بدل شش صد دالر بخرید که اصلاً مال شرکت اپل است و نیز می‌توانید عین شکل و قیافه مبایل را در برابر 3000 افغانی بخرید که ساخته‌ی چین است و هیچ‌کیفیتی ندارد. وی علاوه کرد که من زیاد مشوش نیستم، ما از سال 1975 به بعد هویت خویش را داریم و مردِ مردانه با غیره احزاب مبارزه خواهیم کرد. بودن نفر حزب اسلامی بدل در کنار عبدالله عبدالله که تغییرناپذیر نیست، است عایا؟! (‌من از بس‌که زیر تأثیر تاریخ این حزب قرار گرفته بودم، فوراً گفتم، نه خیر قربان، حتما تغییر خواهد کرد انشاءالله). چونگگ‌های ارگ هم در آخر لیست قرار خواهند داشت.
همین که دید من زیر تأثیر قرار گرفته‌ام، تیلفونش را قطع کرد نامرد! من هم زنگ زدم به انتخابات. انتخابات با صدای لرزه‌والا گفت که به حکمت‌یار بگو که سلاح را زمین بگذار، همین چند صباحی که به انتخابات مانده، بیا رسماً در محضر خلق خدا دموکراسی کن، ما را قبول است. گفت، ما حاضریم صدها زندانی را یک‌شبه آزاد کنیم، تو چه هستی که ما نتوانیم با تو کنار بیاییم؟! حالا شما قضاوت کنید که اوضاع و احوال کشور آشفته است یا نه؟ ملا نصرالدین بی‌چاره حق داشته که هر شب خواب شاهراه چند‌طرفه را می‌دیده که خودش گاهی به سمت راست و گاهی در جهت چپ و گاهی هم هاج‌و‌واج وسط این شاهراه مجهول‌المسیر و کثیر‌العابر و کثیف‌الماهیت قرار می‌گرفته… بی‌چاره ملا بالاخره خواب یک شاهراه منظم را ندیده‌ مرد و حالا شاید در شاهراه منتهی به بهشت یا هم جهنم در حال دویدن یا هم آهسته آهسته قدم زدن، آن‌هم با ناز و کرشمه باشد (‌ما که از دنیای اموات خبر نداریم).
این هم از استعاره‌ی امروز خبرنگار ناراضی در باب کشتی گرفتن با خر لنگ انتخابات و اسب تیز شورشیان و آدم‌کشان درجه دوم کشور! امیدوارم کارت‌های‌مان آماده‌ی عمیقاً فرو کردن در صندوق‌های نامزد مورد نظر‌مان باشند و دعا می‌کنم بزکشان عالم از لذت و مستی بزکشی فارغ شوند‌ و در این انتخابات یک‌جا با حکمت‌یار صاحب، یک وقت ملت را خیال بز کرده و در سرحد مرگ نکشانند. جای هیچ‌نگرانی و خوشحالی بی‌جا نیست؛ انتخابات برگزار خواهد شد، ماهم رای خواهیم داد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *