هادی دریابی
از وقتیکه نفر اول کشور، انگشت انتقاد خویش را در دماغ صلحسازی امریکا و پاکستان فرو کرده، سخنگوی امریکا حتا با شلوار خوابش جنگ میکند. این جنگ تن به تن با لباس قسمت پایین بدن، منجر به استخدام چند فرد طالبمل در کاخ سفید شده است. جامعهی بینالملل از این استخدام بازی، مثبتاً طرفداری نموده و آن را یک انعطاف به نفع بشریت خوانده است، چیزیکه در افغانستان از آن به عنوان فرار مغزها نام گرفته میشود. سخنگوی امریکا بعد از شبها کلنجار با افراد تازه استخدام شده، به این نتیجه رسیده که جناب کرزی خود را به دیوانگی زده است. به باور این سخنگوی نفهم (که نمیفهمد کرزی رییس جمهور افغانستان است)، کرزی به ناحق از دُم قضیه قبضه کرده و امریکا را متهم به کمکاری و پاکستان را متهم به کارشکنی میکند. «کرزی اخیراً در جنجالهای امضای موافقتنامهی امنیتی با امریکا، از امریکا خواسته که صلح واقعی را به افغانستان به ارمغان بیاورد. وی گفته که صلح به دست امریکا و پاکستان است، اما این دو کشور در قبال مصالحه با مخالفان دولت، از صداقت عمل برخوردار نیستند و تا زمانیکه امریکا و پاکستان صلح نخواهند، امضای موافقتنامهی امنیتی در خواب امریکا و آن مردک اوباما هم نخواهد آمد». سخنگوی امریکا که از این وضعیت به اندازهی 45 درجهی شرقی ناراحت است، ابراز داشته است: فرض میکنیم که حق با آقای کرزی باشد، آنوقت این مسئله مطرح میشود که چرا وقتی ما برای طالبان دفتر باز کردیم، دولت کرزی از اشتراک در این دفتر خودداری کرد؟ اگر صلح به دست ماست؛ چرا نگذاشتید ما صلح به وجود بیاوریم؟ چرا هر دو پا را در یک موزه کردید که باید رهبری صلح به دست افغانها باشد؟ ما هم رهبری صلح را به دست شما دادیم و دفتر قطر را در لیست سیاه شهرداری کابل وارد کردیم که باید تخریب شود. خواهش میکنم آقای کرزی! مگر نشنیدهای که سلطان محمود فرموده است: «یا سخن دانسته گو ای مرد دانا یا نگو… یا بیا امضا کن، یا برو حرفی مگو».
مجمع عمومی سازمان ملل، به عنوان عالیترین مرجع یا بهتر است بگویم به عنوان یک مرجع ریشسفید جهانی، طی یک کنفرانس سه روزه ابراز داشته که نه جناب کرزی مقصر است و نه هم از سخنگوی امریکا باید گلایه کرد. مقصر اصلی استاد گل زمان است. استاد گل زمان در حقیقت فرهنگ «لس نمبری ورکومه» را در افغانستان ایجاد و ترویج کرد. حالا هر اتفاقی که در کابل و ولایات افغانستان بیافتد، هم جامعهی جهانی و هم دولت مجبورند که لس نمبری ورته ورکوی (شما را به تمام دار و ندارتان قسم که بالای جملات پشتو زیاد تمرکز نکنید. میدانم که نابلدم). استاد گل زمان بعد از اینکه شنیده مجمع عمومی سازمان ملل وی را به چنین تهمتی یخن به یخن کرده، ابراز داشته که زه د سازمان ملل مجمع عمومی ته اصلاً لس نمبری نه ورکوم. دوی نه شکلی ستیج لری، نه آوازیی شه دی، نه سوریی برابر وی او نه هم په لی باندی پام نیولی دی.
اما خر لنگ صلح همچنان لنگ است. طوریکه سخنگوی طالبان در یک کنفرانس موشکی، اشتباه املایی و چاپی لشکرکشیهای بیلبوردی کاندیدا را به آزاد نکردن مجرمان آدمکش ربط داده و برای توقف این روسفیدی، خواستار آزادی همهی برادران برادرکش، مادرکش، خواهرکش و اشتککش شدهاند. طالبان گفته، هر نامزدی که خواستار پیروزی در انتخابات یا بزکشی است، باید و باید، که هیچچارهای دیگر هم نیست، چندین راس مشاور طالبانیست را برای تقویهی آزادی بیان، سلامت انتخابات، شفافیت اتهامات و دقت شکایات استخدام فرماید، چنانچه این امر مورد توجه قرار نگیرد، مردم شاهد حملات شدیدتر از فیسبوک، در بیلبوردهای کرایی خواهند بود.
… و نامزد جماعت! که من همیشه دعا کردهام از جوانیشان کم نشود، شب و روز در این هوای سرد، پیش بخاریهای ترکی و ذغالسوز، با مراجعان عکسهای یادگاری میگیرند. انگار طالب، قصهی مفت است. خر لنگ صلح وجود نداشته و یک رویای محض است که در اوقات فراغت رییس جمهور، در ذهن مبارک شکل میگیرد و در هر وعدهی غذا، دوباره میمیرد. امریکا با تمام سلاح هستهای از آنها حمایت خواهد کرد. ایران و پاکستان در صورت پیروزی آنها، دست به تعطیلات چند ساله خواهند زد و هیچشورشی را در افغانستان حمایت نخواهد کرد. تریاکزارهای جنوب و شمال، یکشبه به گندمزار یا استدیوم زعفران مبدل خواهند شد. نه راستی طالب قصهی مفت نیست، بلکه طالبان دانه دانه تفنگ بر زمین نهاده و بیل شهرداری را بر گردن خواهند انداخت. کابل بانک از نو مرجع تقلید اقتصادی و مالی تمام نهادها خواهد شد. حتا بیل گیتس، شخصا در افغانستان یک حمام شاوردار باز خواهد کرد. قیمت گاز و نفت از انحصار مشرکین تجاری بیرون خواهد شد و بر حسب انقلابهای مسالمتآمیز بهار عربی تعیین خواهد شد. خلاصه، تصورات نفر اول و معاونان محترم طوری است که توانایی آنها افزون بر اینکه فقر را در افغانستان ریشهکن خواهند کرد، تمام قارهی آفریقا را نیز غرق نان خواهند کرد!