خبرنگار ناراضی

هادی دریابی
هر وقتی احساس کردید که زندگی خسته‌کن شده، به این نکات توجه کنید: ق- قریه‌دار! قریه‌دار به شخصی گفته‌ می‌شود که دریشی‌اش از ترکیه، کمربندش از هند، نکتایی‌اش از چین، بوتش از ایران، ساعتش از سویس، ایزاربندش از پاکستان، انگشترش از سنگاپور، موترش از جرمنی، کلاهش از شمال، عینکش از جنوب، قلم ندارد، کتابچه ندارد، کتاب نمی‌خواند، تیلفونش از دوبی تحفه آورده شده، کریدت کارتش از شرق‌ و تماسش همه با غرب باشد. در مورد توافق‌نامه‌‌ی امنیتی فقط شنیده که خوب است، اما امضا‌ کردنش شاخ نرگاو، صبر خر، قوت خرس، هوشیاری روباه، شجاعت شیر و صبر گوسفندی نیاز دارد. هرگاه بخواهد سیاستی اعمال کند، نواسه‌اش را دنبال نسوار بفرستد و چون گل شفقتش بشکفد، عیال را در زمستان به نشستن زیر صندلی هدایت بفرماید.
باری، قریه‌دار‌ به فکر فرو رفته بود. سه ساعت تمام دست‌شویی را بر نواسه‌های سوز‌ک خویش بسته نگه‌داشت. سه نواسه که کمی بزرگ‌تر بودی و شیطان، در دست‌شویی همسایه جشن فراغت گرفتند و دو نواسه‌‌ی نیم‌متری که غیر از دست‌شویی خانه‌‌ی‌شان، بقیه جاها را ممنوعه فرض می‌کردند، شلوار یا به زبان لاتینی همان تنبان‌شان را با نجاست هم‌بستر گردانیدند. مادران این دو فرزند بر قریه‌دار آشفته شدند و سیلی‌های سیاسی بر گونه‌های آن دو کودک فرو کردند. کودکان چون به گریه نشستند، قریه‌دار از تفکر دست برداشت و دست برد تا طهارت بگیرد. همین‌که درِ دست‌شویی باز شد، خشم از سیمایش پیدا بود و غرید که قدریه و تواب چرا گریه می‌کنند؟ مادران قدریه و تواب، هردو مصروف تعویض تنبان جگر‌گوشه‌های‌شان بودند، اما مادر قدریه عرض به خدمت قریه‌دار رساند که شما سه ساعت تمام دست‌شویی را انحصار فرموده‌اید‌ و این دو که جز شکم چیزی نپرستند و در دفع اضافات محتویات شکم، لحظه‌ای فروگذار نکنند، محتویات بی‌ارزش بیرون داده‌اند. قریه‌دار به ساعت سویسی خویش نگاهی افزود و آهی از سینه بیرون داد که مادر قدریه مجبور شد تغییر جناح بدهد. (نسوار بوی مخصوص دارد و مادر قدریه به دستور داکتر، باید از بوی نصوار پرهیز نماید).
امیدوارم به این نکته توجه نفرموده باشید که من آن‌جا چکاره بودم. قریه‌دار خودش به زبان فارسی افغانستانی ‌صحبت می‌کرد. قریه‌دار داستان انحصار دست‌شویی و ماجرای تواب و قدریه و مادرانش را زمانی ابراز کرد که دلیل سه ساعت تفکر در دست‌شویی را ابراز می‌کرد. به باور قریه‌دار، آدم وقتی پیر می‌شود، نباید به یاد جوانی‌ بیافتد. قریه‌دار بیچاره در دست‌شویی به یاد جوانی‌هایش افتاده بوده و پشت در دست‌شویی، نسل آینده‌ی کشور، تنبان آلوده کرده‌ بوده. با توجه به وضعیت قریه‌دار، شما نامزدان را در نظر بگیرید. همه‌‌ی دار و ندارشان از خارج وارد گردند، حتا‌ سرمایه‌‌ی نقدی یا قدرت خرید دار و ندارشان را از خارج حصول فرمایند. آن‌وقت پشت تریبون‌های وارد شده از دولت دوست، جاپان، ارادت به خلق محصولاتی فرمایند که اوباما آن‌سوی دنیا، انگشت به دهن بماند. خبرگزاری‌ها پر از خصوصیت‌های شعاری این جماعت‌اند. یکی گفته‌ی طالبان را چنان در قذف بگیرد که قذافی مرحوم، در گور خویش دچار سکته‌‌ی ذهنی شود. هرچند روایت است که خیلی از این نامزدان‌ قبلاً دچار سکته‌‌ی ذهنی شده و حالا هر سخنی را که ایراد می‌فرمایند، به کمک گرده است. باز هم انحصار دست‌شویی و ابتکار‌ گرده‌ای این جمع، روایت از یک چیز دارد و آن این‌که جوانی قریه‌دار هرگز برنگردد و شعار نامزدان، ره بجایی نبرد. به قول یک دوست، «اگر می‌خواهی رییس جمهور شوی و مردم عاشقانه‌ به تو رای بدهند، برو اول کار کن، بعد بیا نامزد شو! یعنی وقتی عرض می‌کنی که مرا مردم مجبور به نامزدی کردند، یا برای نجات مردم نامزد شده‌ام، بگیر همین طرح و پلانی که داری را در گوشه‌ای از این مملکت به اجرا درآور‌، تولید کن، عرضه کن، نتیجه بگیر تا ذهنیت مردم عملاً به تو منعطف شود و وزارت داخله مجبور نشود که موتر زره برای حفظ امنیتت قرض بدهد. در غیر آن‌صورت، ما دیده‌ایم که شعار دهندگان چه پشت سبکی دارند. حالا اگر خواستید به یکی رای بدهید، دنبال کسی بگردید که حد‌اقل، در قدم اول، کارخانه‌ای در مملکت ایجاد کند که ایزاربند تولید کند در حد کفاف ملت! در قدم دوم، به تولید ساعت بپردازد تا هیچ‌فرصتی ضایع نشود و محدودیت‌ها مدام زنگ (الارم) بزنند و تهدیدمان به ضیاع وقت کنند. بوت تولید کند تا هیچ‌دختری از شدت سرما در زمستان دنبال دود موتر برای گرم کردن پاهایش نگردد. کلاه را خویشتن تولید کند تا همه‌ی دنیا از تهمت کلاه‌گذاری بر سرمان راحت شود.
بلی… هرچند که تا هنوز در قطار زند‌گان دنیا قرار نگرفته‌ایم، زندگانی که وظیفه دارند فکر کنند، برای هر مسئله‌ای علت بیاورند، یا دنبال علت باشد، تحقیق کنند، کار کنند و نتیجه بگیرند. اگر هم قرار داشته باشید، امیدوارم خسته نشوید. شما را به تفکر دعوت کرده و خودم نیز به این فکر خواهم کرد که من کجای کار قرار دارم؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *