آتلانتیک – کریشنادیف کالامور
ترجمه: جلیل پژواک
آیا زمان خوشبینی در افغانستان فرا رسیده است؟
در 28 فبروری، رییسجمهور افغانستان اشرف غنی، پیشنهاد مذاکرات بدون پیششرط صلح را بهعنوان راهی برای پایاندادن به تقریبا دو دهه درگیری طولانی در کشور، به طالبان ارائه کرد. یک ماه بعد، در حالیکه نمایندگان بیش از 20 کشور در تاشکند، پایتخت ازبکستان، برای بحث در مورد راههای بازگرداندن ثبات به افغانستان جمع شدند، هنوز پاسخ رسمی از جانب طالبان نیامده است.
در عینحال، مقامات به این امید اند که پاسخ نگفتن –طالبان- موجب خوشبینی است. آلیس ولز، مقام وزارت امور خارجهی ایالات متحده که مسوول نظارت بر امور آسیای مرکزی و جنوبی است، در اوایل ماه جاری در مؤسسهی صلح ایالات متحده گفت: «ما ندیدهایم که آنها پاسخ را رد کرده باشند… امری که خود نشانهیی مثبت است… و تأکید من بر این خواهد بود که ما امیدواریم و انتظار داریم که رهبری طالبان این پیشنهاد را بهطور جدی و بهدقت تجزیه و تحلیل کنند.»
طرح بیسابقهی غنی –برای صلح- به طالبان، پیشنهاد مذاکرات بدون پیششرط را شامل میشود. همچنین در چارچوب این پیشنهاد، اعضای گروه طالبان میتوانند وارد دولت شوند، جنگجویان طالبان از زندان رها میشوند و از نیروهای خارجی خواسته میشود که افغانستان را ترک کنند. بنابر گزارشها، طالبان که تا زمان حمله بهرهبری ایالات متحده –در تلافی حملات یازدهم سپتامبر (که توسط القاعده، گروهی که از سوی طالبان در افغانستان میزبانی میشد، طرح و اجرا شد) در افغانستان حکمرانی میکردند، در حال بررسی این پیشنهاد اند. اما این مسأله، این گروه را از راهاندازی حملات در سراسر کشور باز نداشته و نه هم به این معناست که رهبران این گروه پیشنهاد را قبول خواهند کرد.
بارنت روبین، کارشناس منطقهیی در دانشگاه نیویورک، میگوید که پیشنهاد غنی از این جهت قابل توجه است که بسیاری از نگرانیهای عمدهی طالبان را در برمیگیرد (و به آن رسیدگی میکند). اما او میگوید که این پیشنهاد از پرداختن به نگرانی اصلی این گروه بازمانده است: اعتقاد گروه طالبان مبنی بر اینکه غنی فاقد مشروعیت برای ارائهی چنین پیشنهاد است. روبین میگوید: «طالبان افغان توسط دولت افغانستان سرنگون نشدند. آنها توسط ایالات متحده سرنگون شدند… و آنها میخواهند که با ایالات متحده گفتوگو کنند. برای آنها، مذاکره با دولت افغانستان مثل تسلیم شدن است، زیرا برای آنها، این بدان معناست سرنگونیشان –توسط دولت افغانستان- مشروع بوده.»
با اینحال، همانطور که نیویورک تایمز روز سهشنبه گزارش داد، اوضاع در کنفرانس تاشکند –آخرین تلاش از سری تلاشهای بینالمللی برای آوردن صلح به افغانستان- «بهطور غیرمعمولی خوشبینانه بوده». پیشنهاد غنی به طالبان در کنفرانس مشابهی در کابل با حضور نمایندگان 20 کشور مطرح شد. چندین مکانیسم دیگر نیز برای صلح در افغانستان روی کار اند که در بسیاری از آنها همسایههای افغانستان و ایالات متحده یا روسیه دخیلاند. دولت افغانستان در اکثر (نه همهی آنها) این تلاشها و اقدامات برای صلح دخیل است اما طالبان در هیچیک حضور ندارند.
رییسجمهور ترمپ پس از سالها انتقاد از جنگ امریکا در افغانستان، با فرستادن سربازان –اضافی- امریکایی به افغانستان همان مسیری را رفت که دو رییسجمهور پیشین ایالات متحده رفته بودند. استراتژی ترمپ برای جنوب آسیا شامل فشار بر پاکستان از طریق تعلیق همکاریهای امنیتی واشنگتن با اسلامآباد است. او پاکستان را به فراهمکردن «پناهگاه برای تروریستهایی که ما شکار میکنیم» متهم کرده. ترمپ همچنین از هند میخواهد که بیشتر کار کند. بهعنوان بخشی از این تلاشها، ایالات متحده به نیروهای افغان در امر مبارزه با طالبان –بهمنظور کشاندن این گروه به میز مذاکره- کمک میکند.
طالبان هنوزهم قدرتمندترین گروه شورشی در افغانستان است. بر خلاف گروههای دیگر که دارای تعداد زیادی از جنگجویان خارجیاند، اعضای طالبان افغانها هستند. این گروه بعضا از حمایت مردم برخوردار است و حدود یک-سوم کشور (بیشتر از هر زمان دیگری از سال 2001 تاکنون) را در کنترل دارد. (دولت افغانستان همهی مراکز عمدهی جمعیت را کنترل میکند).
آنچه که همهی این تلاشهای بینالمللی را برجسته میکند، این است: در حالیکه جامعهی بینالمللی خواستار روند مصالحه بین دولت افغانستان و طالبان است، بسیاری از قدرتهای جهانی که برای دههها –اگر قرنها را کنار بگذاریم- در این کشور دخالت کردهاند، هنوز بر آنچه که در داخل مرزهایش اتفاق میافتد نفوذ دارند. جنرال جان نیکلسون، فرمانده ارشد نیروهای امریکایی در افغانستان، هفتهی گذشته به بیبیسی گفت که اسلحههای بهدستآمده از جنگجویان طالبان ظاهرا از سوی روسیه تأمین شده. (روسیه که تاریخ دردناکش در افغانستان به قرن نوزدهم برمیگردد، این ادعا را رد کرده است). بنابر گزارشها، روسیه بهمنظور مقابله با دولت اسلامی (گروه داعش، که برای خودش جایپایی در این کشور بهدست آورده) از طالبان حمایت میکند. حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی افغانستان، هفتهی گذشته در واشنگتن گفت که کابل با تمایز مسکو «بین تروریستهای خوب و تروریستهای بد» مخالف است.
اتمر گفت: «البته به ما اطمینان داده شده است که برای طالبان سلاح و منابع فراهم نخواهد شد… ما از این تضمین استقبال خواهیم کرد و خواهان عملیشدن آن هستیم.»
سایر همسایههای افغانستان منافع خاص خود را دارند؛ منافعی که اغلب با یکدیگر و همچنین با دولت افغانستان در تضاد اند. پاکستان، متحد و حامی مالی عمدهی طالبان، میترسد که در میان دو همسایهی (غیردوستانه)، هند و افغانستان، محدود و احاطه شود. هند بهنوبهی خود، در مورد دورنمای خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان عصبانی است. زیرا این نیروها سیمای ثبات را به منطقه میبخشند. ایران که در غرب با افغانستان هممرز است، نیز از طالبان حمایت میکند. چین ثبات این کشور –افغانستان- را برای موفقیت «ابتکار کمربند جاده و راه»اش –پروژهی زیربنایی عظیم چین- ضرورت اساسی میداند. چین همچنین در مورد حضور جداییطلبان اویغور (که مصروف ستیزهجویی اسلامگرای خودشاناند) در داخل افغانستان و همینطور در ازبکستان، نگران است.
اتمر گفت در حالیکه تعداد نیروهای بینالمللی طی چهار سال گذشته کاهش یافته، رقم جنگجویان خارجی در افغانستان افزایش یافته است. او گفت که هدف دولت «جداکردن طالبان افغان از جنگجویان خارجی بوده است». او گفت: «ما میتوانیم با آنها –طالبان افغان- در صورتیکه به صلح علاقمند باشند صلح کنیم، زیرا آنها افغان هستند.»
اگر (یک اگر بزرگ) طالبان پیشنهاد غنی برای گفتوگو را قبول کند، از 2010 به اینسو، این اولینبار خواهد بود که رهبری این گروه با مقامات دولت افغانستان دیدار میکند. تلاشهای قبلی پس از آنکه پاکستان –از سر خرابکاری- یکی از اعضای کلیدی طالبان را دستگیر کرد، با شکست مواجه شدند. تلاشهای متعاقب نیز در نیمهی راه از پا درآمد. حامد کرزی رییسجمهور پیشین افغانستان، در سال 2014 سعی کرد بهطور مخفیانه با طالبان صحبت کند. اما دولت اوباما مانع تلاشهای وی شد. کرزی خودش نیز با تلاشهای قبلی ایالات متحده برای مذاکره با شورشیان مخالفت کرده بود. نقش امریکا در افغانستان از سال 2001 به اینطرف تغییر کرده است. در اوج جنگ علیه تروریسم، حدود 100 هزار سرباز امریکایی در این کشور حضور داشت. امروزه، این رقم به حدود 15 هزار سرباز، که با نیروهای افغان در امر مبارزه با طالبان و گروههای تروریستی بینالمللی، از جمله داعش، همکاری میکنند، کاهش یافته است.
اتمر، مشاور امنیت ملی افغانستان، در مورد اینکه آیا طالبان هنوز یکپارچه هستند یا خیر، شک دارد. استدلال او بر این است که از آنجایی که این گروه فاقد یک رهبری قوی –که زمانی از آن بهرهمند بود- است، این نفوذ خارجی است که آن را استوار نگهداشته. او گفت: «اکنون در میان طالبان رهبرانی وجود دارند که… ادامهی درگیری را زیر سؤال میبرند. و آنها مطمئنا با شورای صلح و دولت ما در ارتباطاند و خواهان روندیاند که بهموجب آن خود و خانوادههایشان برای پیوستن به صلح مصئون باشند». اما او گفت که در درون گروه طالبان، عناصر آشتیناپذیر هم وجود دارند. او گفت که دولت افغانستان، با یک گروه (صلحخواهان) وارد صلح میشود و با دیگری (آشتیناپذیران) وارد مبارزه میشود. اما روبین، که قبلا بهعنوان دیپلمات ایالات متحده کار کرده و با طالبان صحبت کرده، میگوید که شبهنظامیان کمتر از آنچه که تصور و دیده میشود، پارچهپارچهاند. او میگوید: «کلیشهیی در مورد طالبان وجود دارد مبنی بر اینکه آنها یک مشت افراد قبیلهیی متمرد هستند، اما این درست نیست… آنها با یک صدا صحبت میکنند. در واقع، آنها در موضعگیریهای سیاسی خود خیلی ثابتقدمتر از دولتهای ایالات متحده و افغانستاناند.»