- فارن افرز ـ جیمز مکداگل
اعتراضات با شعار «نه به دور پنجم!» آغاز شد. عبدالعزیز بوتفلیقه که از سال 1999 به اینسو کرسی ریاستجمهوری الجزایر را در اختیار داشت و به همینزودیها 82 ساله میشود، در حال آمادهشدن برای پنجمین دور ریاستجمهوری بود که الجزایریها تصمیم گرفتند که «دیگر بس است».
تظاهرات علیه بوتفلیقه در اواسط ماه فبروری در دو شهر «برج بوعریریج» و «خراطه» در شرق الجزایر، آغاز شد. روز جمعه 22 فبروری، دهها هزار نفر به خیابانهای الجزیره پایتخت و سایر شهرهای این کشور ریختند. ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی دولتی سعی کردند این اعتراضات را نادیده بگیرند، اما روزنامهنگاران ارشد این مطبوعات استعفا دادند و در هفتهی بعد تظاهرات خودشان را به راه انداختند. در پنج روز بعد از آن، اعتراضات گسترده شد. در نخست صدها هزار نفر و سپس میلیونها نفر از مردم الجزایر به شهرها و خیابانهای سراسر این کشور ریخته و علیه رژیم راهپیمایی کردند. در جریان هفته، کهنهسربازان ارتش، آتشنشانان، قضات، روزنامهنگاران، وکلا، دانشآموزان و معلمان به صف معترضان پیوستند. آنها اصرار داشتند که این جنبش، مردمی، مسالمتآمیز و مدنی است. ظهور این جنبش ناگهانی، خودجوش و به لحاظ گستردگی تکاندهنده بود؛ جنبشی که دولت از خودراضی و ناکارآمد را کاملا غافلگیر کرد.
تصمیمگیرندگان پشت صحنه در سازمانهای نظامی و امنیتی و همقطاران سیاسی و تجاری آنها نتوانستند تصمیم بگیرند. آنها که 30 سال کنترل این کشور را در دست داشتند، نتوانستند جایگزینی برای رییسجمهور سالخورده پیدا کنند.
رییسجمهور پیر
گروهی از جنرالان همسو در سال 1999 بوتفلیقه را به قدرت رساندند تا صفحهی جدیدی را در یک دهه جنگ خونین در این کشور ورق بزنند. «دههی تاریک»، آنطور که در الجزایر از آن یاد میشود، در جنوری سال 1992، هنگامی که ارتش ـ که از زمان استقلال در سال 1962 در مرکز واقعی قدرت قرار داشت ـ آغاز شد. در آن زمان ارتش اولین انتخابات پارلمانی چندحزبی این کشور را برای جلوگیری از پیروزی اسلامگراها لغو کرد. کودتایی که بوتفلیقه را به قدرت رساند، موج شورش خشونتآمیز اسلامگرایان را ایجاد کرد که خود به یک جنگ داخلی وحشیانه تبدیل شد. بوتفلیقه با برنامهی «آشتی ملی» وارد صحنه شد و هرچند انتخاباتی که به او مشروعیت بخشید، ساختگی و تقلبآمیز شناخته شد، اما او در ابتدا میزانی از محبوبیت واقعی را برای خودش به دست آورد. او در دوران وزارت خارجهاش در دهه 1990 وزیر کاریزماتیکی بود و بسیاری از الجزایریها هنوز او را با عصر بهتر دولتسازی و غرور ملی میشناختند. بوتفلیقه در دو دورهی اولش (بین سالهای 1999 تا 2009) نهتنها خشونت را مهار بلکه کشور را دوباره سر پا کرده بود.
بوتفلیقه فقط نمایندهی ارتش برای مردم نبود. او جنرالهایی را که در کودتای 1992 دست داشتند، حذف کرد و مرکز قدرت خودش را ایجاد کرد. پس از پایان دورهی دومش در سال 2009، هوادارانش قانون اساسی را اصلاح کردند تا او بتواند برای سومین دور رییسجمهور شود. او و برادر کوچکترش سعید، شبکهی سیاسی و تجاری وابسته را در اطراف ریاستجمهوری ایجاد کردند. سرمایهداری رفاقتی (Crony capitalism) به لطف اقتصادی که از سرو پای آن درآمد نفت و گاز میریخت، بازار مصرفی پررونق و معاملات سودآور وارداتی، در الجزایر رشد کرد.
اما بوتفلیقه در حال پیرشدن بود و در سال 2013 سکتهی جدی را پشت سر گذاشت. او در طول انتخابات ریاستجمهوری سال 2014 الجزایر ظاهرا مریض بود، اما جایگزین مناسبی برای وی وجود نداشت. الجزایریها، به ویژه اینکه 54 درصد آنها زیر 30 ساله هستند و دههی 1990 را اصلا یا خیلی کم به یاد دارند ـ شروع به تقابل کردند. با اینکه الجزایر نظام چند حزبی داشت، اما رژیم بوتفلیقه کنترل شدیدی بر دسترسی به منابع و امتیازات وضع کرده بود. الجزایریهای عادی حس میکردند که کشورشان توسط نخبگان سیاسی و تجاری آنچه که آنها «نظام» میخواندند، به سرقت رفته است، درست همانطور که پس از استقلال از فرانسه در سال 1962، توسط «بارونها» ی دولت تکحزبی جبههی آزادی ملی به گروگان گرفته شده بود.
الجزایریها ترسی از اعتراض نداشتند. ریاستجمهوری بوتفلیقه تقریبا از ابتدا با اعتراضات مداوم، سطح پایین و محلی مواجه بود و در سال 2001 با یک اعتراض بزرگ در منطقهی بربرزبان و کوهستانی کابیلیا مواجه شد. وجه مشترک این اعتراضات، تقاضای مردم برای پاسخگویی و مسئولیتپذیری بیشتر دولت بود. در سال 2011، چنین اعتراضاتی بومی و مداوم بودند، اما برخلاف تونس یا مصر، اعتراضات الجزایر در قامت یک اعتراض و جنبش ملی یکی نشدند. این اعتراضات به ابزار جمعیت محرومی تبدیل شده بود که بتوانند به صورت سازنده با دولتی که پول برآوردهکردن خواستهای فوری و جزئی را داشت، وارد تعامل شوند. آنچه دولت کم داشت، برنامهی آیندهنگرانه برای رسیدگی به مشکلات عمیقتر بود. اعلامیهای ماه فبروری مبنی بر اینکه رییسجمهور ـ که در آنزمان در جنیو تحت مراقبت پزشکی به سر میبرد ـ دوباره نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشود، تمام نارضایتیهای محلی الجزایر را زیر یک چتر و با شعار «نه به دور پنجم!» درآورد. اما این صرفا تقاضای فوری مردم بود. «وقت برای همهی آنها تمام است» و «تغییر ریشهای نظام» به خواسته و شعار اصلی معترضان بدل شد.
اعتراضات سال جاری الجزایر، که اخبار آن به صورت گسترده از طریق رسانههای اجتماعی پخش شد، کارناوالی از ترانههای محبوب، شعارهای فوتبالی و پلاکاردهای نوآورانه و عجیبوغریب بود. شعارهای مختصر و مفید به زبان عربی، بربری، فرانسوی و انگلیسی پلاکاردهای راهپیمایان و پوسترهایی را که همراه با پرچم ملی از بالکن ساختمانها آویزان شده بود، مزین کرده بودند.
در میان شعارها و هشتگهای مصرانه و پی در پی معترضان، دو تای آنها برجسته بودند: «خلاصی از همهی آنها» و «شما دزدها کشور را بلعیدهاید». سرانجام در 2 آپریل، جنرال احمد گید صلاح رییس ستاد ارتش خواستهی خود را تکرار کرد. خواستهی وی که نخست هفتهی گذشته مطرح شده بود، برطرفشدن بوتفلیقه به دلیل ناتوانی جسمی بود. این بار رییس ستاد ارتش گفت که این خواسته باید «فورا» اجرا شود. بوتفلیقه همان شب استعفا داد. یک هفته پیش، الجزایریهای جنرال صلاح را هنوز به عنوان متحد اصلی رییسجمهور و یکی از چهرههای اصلی حلقهی وی میشناختند. اما حالا او در برابر بوتفلیقه و شبکهی نزدیکانش قرار گرفته بود. چهرههای برجسته و ثروتمند وابسته به رییسجمهور دستگیر شدند. چند روز بعد، رییس امنیت و اطلاعات داخلی که مستقیما به رییسجمهور پاسخگو بود، اخراج شد و دفترش با ارتش مدغم شد. فرماندهان ارتش ـ که از زمان استقلال تا کنون تصمیمگیرندگان نهایی بودهاند ـ با رهاکردن رییسجمهور و کنارزدن دار و دستهی وی از دولت، بدون شک امیدوار هستند که نظام را نجات دهند.
این که آیا آنها از عهدهی این کار میبرآیند یا خیر، باید دیده شود. جنرال صلاح 79 ساله است. او همانند بوتفلیقه یکی از آخرین کهنهسربازان باقیمانده نسل انقلاب است که به مدت نیم قرن کشور را اداره کردهاند اما در تعیین جانشین خود ناتوان هستند. یکی دیگر از شعارهای محبوب اعتراضات الجزایر این است که «در 1962 کشور آزاد شد؛ در 2019 مردم آزاد شدند!» در 5 آپریل، فقط چند روز پس از استعفای بوتفلیقه، الجزایریها دوباره به صورت بیسابقهای به خیابانها ریختند. آنها فقط خواهان استعفای رییسجمهور مریض نیستند، آنها کشور خود را پس میخواهند.