در میدان سگ‌جنگی افغان‌ها، فقط سگ‌ها نمی‌جنگند

در میدان سگ‌جنگی افغان‌ها، فقط سگ‌ها نمی‌جنگند

  • نیویورک تایمز ـ راد نوردلند

پسر حدودا هشت ساله که روی کابین کامیونی چهارزانو نشسته بود، از ته دلش با صدای بلند فریاد می‌زد: «هله جان‌ سینا، برو بزنش، او کُل دردت به جانم!»

جان سینا در این‌جا کشتی‌گیر حرفه‌ای امریکایی نه، بلکه «سگ گر» و گندم‌گونی بود که در آن لحظه از یک مبارزه‌ی خونین، سرش میان آرواره‌های رقیب گیر کرده بود. این یکی از 13 مسابقه‌ای بود که در یکی از روزهای اواخر ماه گذشته به عنوان بخشی از جشن نوروز در استادیومی در شهر مزارشریف برگزار شد.

جان سینا سرش را آزاد کرد و دیوانه‌وار به سوی دشمنش که یک سگ به نام جرمن بود، حمله‌ور شد تا این‌که داور برنده را اعلام کرد و صاحبان‌شان آن‌ها را از یک‌دیگر جدا کردند.

سگ‌جنگی در افغانستان برخلاف اکثر کشورهای دیگر آشکارا برگزار می‌شود و کسی ترس چندانی از پی‌گرد قانونی ندارد. در واقع، آن روز مامور پولیسی به نام احمد‌فواد سر وظیفه بود و با چوب درازی که در دست گرفته بود، در تلاشی نه‌چندان موفق سعی داشت حیوانات دو پا را کنترل کند.

محل برگزاری مسابقه فضای باز عمومی در وسط شهر مزارشریف در شمال افغانستان بود. قیمت بلیط‌ مسابقه هم کمتر از یک دالر یعنی 50 افغانی بود و هزاران نفر برای تماشای این مبارزات جمع شده بودند.

به رغم مخالفت ملاها که «ورزش‌های خونین» را گناه دانسته تقبیح می‌کنند و نیز انتقاد روزافزون نسل جوان‌تر و تحصیل‌کرده‌ی افغانستان که این نوع ورزش‌ها را عرصه‌ی زشت و ناخوشایند جنگ‌سالاران و پیروان آن‌ها می‌دانند، بسیاری از انواع ورزش‌های خونین در میان افغان‌ها بدون کنترل و بررسی ماموران دولت برگزار می‌شود.

آن‌طور که به نظر می‌رسد، افغان‌ها تقریبا هر نوع حیوان را جنگ می‌دهند: از سگ و خروس گرفته تا شتر، قناری، سهره، بلدرچین و کبوتر. با این‌که سگ‌جنگی و مرغ‌جنگی به لحاظ فنی غیرقانونی است، اما جریمه‌ی آن نسبتا کم و حدود 150 دالر است که در مقایسه با مبالغی که در این مسابقات شرط‌بندی می‌شود، عددی به حساب نمی‌رود.

اسب‌هایی که در مسابقه‌ی محبوب‌تر، یعنی بزکشی مورد استفاده قرار می‌گیرد، به خودی خود نمی‌جنگد، اما جراحاتی را که متحمل می‌شوند، شدید است، زیرا این حیوانات در جریان مسابقه دندان می‌گیرند، لگد می‌زنند و صاحبان‌شان آن‌ها را در ورزشی که نوع خشونت‌آمیزی از چوگان است، شلاق‌کاری می‌کنند.

در جریان نوروز، بسیاری از این فعالیت‌ها به وفور در گوشه و کنار شهر دیده می‌شد. فصل سگ‌جنگی رو به پایان است. بیشتر مسابقات سگ‌جنگی در طول زمستان برگزار می‌شود، زیرا صاحبان سگ به شدت بر این باورند که سرما از عفونی‌شدن زخم‌هایی که این حیوانات در جریان مسابقه متحمل می‌شوند، جلوگیری می‌کند.

صاحبان آن‌ها می‌گویند که مبارزه در فصل گرما، غیرانسانی است.

سگ‌جنگی استادیوم مزار، سگ‌بازها را با جیب‌هایی که بین 65 دالر تا بیش از 20 هزار دالر پول در خود جا داده، از سراسر افغانستان به خود می‌کشاند. معمولا صاحبان سگ‌ها بر سر مبلغی توافق می‌کنند تا بازنده به برنده بدهد. شرط‌بندی‌های جانبی که اغلب قابل‌توجه است، از سوی تماشاگران انجام می‌شود.

با تجمع مردم، پسران جوان در حاشیه‌ی میدان سگ‌ها را گرم می‌کنند؛ طوری که از یک سگ ضعیف برای تحریک روحیه‌ی جنگی سگ غالب استفاده می‌شود. گونه‌ها و نژاد سگ‌های جنگنده متفاوت است؛ برخی از آن‌ها چنان قوی هستند که باید توسط افسار، تسمه و دو مرد کنترل شوند.

دست‌فروش‌ها با طبق‌های سمبوسه و شیرینی روی سر‌شان در میان تماشاگران پرسه می‌زنند و صدای پارس‌ سگ‌ها بی‌وقفه از هر گوشه و کناری بلند است.

پیش از این‌که سگ‌ها وارد میدان مسابقه شوند، آن‌ها را شست‌وشو می‌دهند تا اطمینان حاصل شود که با حشره‌کش یا مرچ سرخ آلوده نشده‌اند.

اما جمعیت نوروز و پول‌‌های هنگفت قمار، تنها سگ‌بازها را به خود جلب نمی‌کند.

ویس قصاب با پنج شتر جنگنده‌اش وارد میدان استادیوم می‌شود. یکی از آن‌ها شتر سیاه‌رنگ عظیم‌الجثه‌ای با هشت فوت بلندی است که به گفته‌ی ویس قهرمانش است.

او می‌گوید که جثه‌ی شترهایش به خاطر جفت‌گیری نژاد شتر باختری نر، یا شتر دو کوهان با شتر عربی ماده یا شتر یک کوهان است. او می‌گوید که شترهای باختری نر تهاجمی‌تر و شترهای عربی ماده بزرگ‌تر هستند.

ویس قصاب در تلفنش ویدیوهای مسابقات گذشته را نشان می‌دهد؛ شترها به نظر می‌رسند که با گردن دراز خود با یکدیگر گلاویز می‌شوند تا این‌که یکی از آن‌ها با فرار تسلیم دیگری می‌شود.

آقای قصاب می‌گوید: «یک شتر جنگی خوب می‌تواند تا 200 هزار دالر به فروش رود.»

آن‌ روز شترهای آقای قصاب وارد مسابقه نشدند زیرا سر و کله‌ی حریفی که او انتظارش را می‌کشید، پیدا نشد.

با این‌حال، میدان سگ‌جنگی گرم بود؛ نمایشی که در آن خود صاحبان سگ‌ها نیز با تشویق سگ‌های‌شان و هل‌دادن آن‌ها به میدان مبارزه، تقریبا بخشی از مبارزه دانسته می‌شوند.

توفان ستاری، 18 ساله یکی از اولین مسابقه‌دهندگان آن روز بود و سگش، شیراز، که زخم‌های فراوانی روی بدنش دیده می‌شد، پنجمین مسابقه‌اش را برنده شد.

آقای ستاری می‌گوید که در خانه‌، سگش اتاق ازآن خودش را دارد و هرگز با کودکان بازی نمی‌کند: «فکر خوبی نیست.»

درست پس از پایان مسابقه‌ی شیراز بود که جنگی میان دو مرد در استادیوم در گرفت.

مبارزه میان سگ‌های‌شان پایان یافته بود و داور سگ زردی را به نام زنبور در برابر سگ سیاهی به نام پلنگ، برنده اعلام کرده بود. اکبر، صاحب سگ سیاه حاضر نشده بود شرط را بدهد و مردم او را به طعنه «اکبر بازنده» صدا می‌زدند. جاوید، صاحب سگ برنده، وسط میدان پریده بود و دو مرد با مشت به جان هم افتاده بودند.

درگیری اکبر و جاوید منجر به غوغایی شد که در آن صدها نفر به جان هم افتادند.

یکی از تماشاگران گفت: «سگ‌ها یگانه حیوانات در این‌جا نیستند.» او از دادن نامش خودداری کرد، اما گفت که دانش‌جوی یک دانشگاه است. او گفت که این اولین و آخرین حضورش در مسابقه‌ی سگ‌جنگی‌ خواهد بود.

در جاهای دیگر، چنین بیزاری شایع است. عزیز ابراهیمی که در روضه‌ی مزار بساط کتاب‌فروشی دارد، می‌گوید که هرگز به تماشای ‌مسابقه‌ی سگ‌جنگی یا بزکشی نرفته است: «غیرانسانی، وحشی و برای حیوانات مضر است.»

او ادامه می‌دهد: «ما خودمان را یک کشور اسلامی می‌خوانیم، اما این چیزی نیست که اسلام از آن حمایت کند. افرادی که از چنین ورزشی حمایت می‌کنند، اغلب فقیر و بی‌سواد هستند یا افراد ثروت‌مندی هستند که پول خود را از راه‌های بد به دست می‌آورند، مانند شبه‌نظامیان.»

عصمت افغان، 21 ساله، یک دانش‌جو، کوچه‌ی محل‌شان را که زمین بولینگ دارد به میدان بزکشی ترجیح می‌دهد: «آسیب‌ رساندن به حیوانات درست نیست. من آن را نه دوست دارم و نه تماشا می‌کنم.»

سگ‌بازها به رغم این‌که آشکارا از مصئونیت از مجازات برخوردارند، وقتی پای سرگرمی‌شان وسط است، حالت دفاعی اختیار می‌کنند. بسیاری از آن‌ها، با این‌که خود‌شان خیلی از خود و مسابقه‌ی‌شان عکس و فیلم می‌گیرند، اما اجازه نمی‌دهند بیگانه‌ها عکس یا فیلمی از آن‌ها بگیرد.

محمد ‌عالم، 30 ساله که از کندز برای تماشای سگ‌جنگی آمده بود، گفت: «شما خبرنگاران تصویر می‌گیرید، تصویر از تلویزیون پخش می‌شود و بعد آن‌ها [دولت] جلو این بازی‌ها را خواهند گرفت.»

زنبور پس از جنگش به شدت می‌لنگید. صاحبش، جاوید مسجدی، 33 ساله می‌گوید که سگش جنگنیدن را دوست دارد، خوب نگهداری می‌شود و پروتین رژیم غذایی‌اش بیشتر از آن‌چه است که آقای مسجدی و کل خانواده‌اش دریافت می‌کنند. آقای مسجدی در یک مزرعه کار می‌کند، جایی که سگش از باقی‌مانده‌ی کشتارگاه‌ها و نیز یک لیتر شیر و نیم دوجین تخم مرغ در روز تغذیه می‌کند. او روزانه برای تمرین، سگش را چهار ساعت پیاده‌روی می‌برد.

آقای مسجدی می‌گوید: «ملاها خیلی شکایت می‌کنند. آن‌ها این را گناه می‌خوانند. بنابراین ما در جایی این کار را انجام می‌دهیم که آن‌ها نمی‌توانند ببینند.»

ملا عبدا‌ل‌بصیر بحروی می‌گوید که بدون شک اسلام هرگونه بازی‌ای را که منجر به زخمی‌شدن یا کشته‌شدن حیوانات می‌شود، به خصوص سگ‌جنگی را، ممنوع کرده است.

اما او می‌پرسد که آیا مسابقاتی چون بزکشی که پر از زخم و جراحت است، بدتر از مبارزه در قفس یا کشتی حرفه‌ای در امریکا است؟

او می‌گوید: «پس از 40 سال جنگ، بسیاری از چیزها در این‌جا در هم شکسته است.»