برادر علیه برادر؛ نفوذی طالبان چگونه سه سرباز را در هلمند کشت؟

برادر علیه برادر؛ نفوذی طالبان چگونه سه سرباز را در هلمند کشت؟

  • استارس اند استریپس ـ جی پی لارنس

لشکرگاه – سه سرباز افغان در میدان جنگ جان خود را از دست ندادند، بلکه در خواب‌شان توسط مردی که برادر حسابش می‌کردند، کشته شدند.

حمله‌ی 15 اپریل توسط زین علی، یک نفوذی طالبان، در یک پُسته‌ی دورافتاده در امتداد بزرگ‌راهی در ولایت هلمند به فهرست طولانی حملات «سبز بر سبز» در ارتش افغانستان افزود.

افزایش شدید حملات خودی در سال گذشته ـ 81 حادثه در سال 2018 در مقایسه با کمتر از 60 حادثه در هر سه سال پیش از آن ـ یکی از عوامل کاهش تعداد نیروهای امنیتی افغان است که در حال حاضر در کمترین تعداد خود از سال 2011 به ‌این‌سو رسیده است. در ماه مارچ رهبری طالبان با صدور دستوری به جنگ‌جویانش خواستار افزایش حملات خودی شد.

جگرن هدایت رسولی می‌گوید که زین علی پس از 7 سال ترک خدمت، در یکی از روزهای ماه مارچ دوباره آفتابی شد. رسولی افسر مافوق او در کندک سوم قول‌اردوی 215 در هلمند است؛ ولایتی که طبق آمار دولت ایالات متحده از ماه نوامبر، بیش از نیمی از خاک آن تحت کنترل شورشیان قرار دارد.

علی که گفته می‌شود 27 یا 28 ساله است، در سال 2012 پس از این‌که برادرش ـ که او نیز یک سرباز بود ـ در ولایت فراه در غرب افغانستان کشته شد، وظیفه‌اش را ترک کرد. پس از این‌که علی برگشت، رسولی اداره‌ی استخبارات را موظف کرد تا سوابق او را بررسی کنند و از او بپرسند که در این مدت کجا بوده است. پس از این‌که روند بررسی تکمیل شد، رسولی علی را به خط مقدم اعزام کرد.

’من یک سرباز هستم‘

علی 23 روز بدون کدام حادثه‌ای در پُستش در پُسته‌ی بزرگ‌راه خدمت کرد. برای مدتی، او یکی از سه سرباز مستقر در آن‌جا بود.

رسولی می‌گوید او زمانی به علی سوءظن پیدا کرد که دو سرباز دیگر را نیز به این پُسته فرستاد. علی بر سر آن‌ها فریاد زده بود و خواسته بود بداند که چرا آن‌ها آن‌جا آمده‌اند.

روز 14 اپریل رسولی در جریان گشت‌زنی‌های روزانه‌اش به این پُسته سر زد. او از فرمانده بلوک پرسید که آیا از علی عمل مشکوکی سر زده است یا خیر.

فرمانده پاسخ داد که او چیز غیرمعمولی را متوجه نشده است. او خاطرنشان کرد که علی اغلب در تلفنش به زبان پشه‌ای صحبت می‌کند. زبانی که کس دیگری در آن پُسته آن را نمی‌دانست.

رسولی بعدا با خود علی صحبت کرد و به او گفت: «تو یک سرباز هستی و همه‌چیز که به زندگی یک سرباز مربوط می‌شود را قبول می‌کنی.»

علی پاسخ داد: «بلی دقیقا. من یک سربازم و در این‌جا هستم تا به وطنم خدمت کنم.»

پس از این‌که رسولی پُسته را ترک کرد، علی نقشه‌اش را عملی کرد.

اوایل صبح روز 15 اپریل، او و یکی دیگر از سربازان پُسته مصروف نگهبانی بودند. علی موظف بود که سمت شرق پُسته را و سرباز دیگر سمت شمال پُسته را پاسبانی کند.

حوالی ساعت چهار و نیم صبح علی به سرباز دیگر گفت که ببیند خبری از طالبان در آن اطراف است یا خیر.

این سرباز که در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برد به رسولی گفته است وقتی که او موضعش را ترک کرد، سه بار صدای شلیک شنید.

علی گلوله‌هایش را به سر سه هم‌سنگرش آن‌هم هنگامی که آن‌ها خواب بودند، خالی کرده بود. او از پُسته فرار و آن‌طور که طالبان ادعا کردند، یک مسلسل، یک آرپی‌جی و چهار تفنگ را با خود برد. طالبان به طور مرتب سربازان افغان را به پیوستن به این گروه تشویق می‌کند.

طالبان به آن‌هایی که برای چنین ماموریت‌هایی داوطلب می‌شوند و در صورتی که کشته شوند، وعده‌ی بهشت می‌دهد و اگر زنده ماندند اجازه می‌دهد تفنگ‌هایی را که به غنیمت گرفته‌اند، بفروشند.

’ما برادر بودیم!‘

عتیق‌الله امرخیل جنرال بازنشسته‌ی افغان می‌گوید هر یک از این حملات خودی در میان سربازان افغان، وفاداری و رفاقتی را که برای مقابله با طالبان مورد نیاز است، آسیب می‌زند.

امرخیل می‌گوید: «در نظامی ما یک ضرب‌المثل داریم که ’پیروزی بزرگ، تسخیر قلعه از درون آن است.‘ [حملات خودی] بی‌اعتمادی عظیمی را درون نیروهای امنیتی ایجاد می‌کند. سرباز به فرمانده‌اش اعتماد نمی‌کند و همین‌طور برعکس. بنابراین در جریان نبرد این امر به شکست عظیمی منجر می‌شود.»

امرخیل می‌گوید که تقریبا همه‌ی کسانی که حملات خودی را انجام می‌دهند «شست‌وشوی مغزی می‌شوند، آموزش می‌بینند و به درون نیروهای امنیتی افغان فرستاده می‌شوند.»

حملات خودی سربازان افغان بر نیروهای امریکایی یا ائتلاف که به عنوان حملات «سبز بر آبی» شناخته می‌شود، سال گذشته جان چهار نفر را گرفت و هشت نفر را زخمی کرد. حملات سبز بر سبز در میان نیروهای امنیتی افغان با گرفتن جان 133 نفر و زخمی‌کردن 50 نفر در سال 2018، مراتب مرگ‌بارتر بودند.

هنگامی که در سال 2012 حملات خودی علیه نیروهای ائتلاف با بیش از 50 کشته، به اوجش رسید، مقامات وزارت دفاع ایالات متحده و بعضی از پژوهش‌گران مستقل آن‌ را عمدتا به «نارضایتی‌های شخصی» و سوءتفاهم‌های فرهنگی نسبت دادند.

اما جاوید لودین معین وزارت خارجه افغانستان در آن زمان می‌گوید که اطلاعات استخباراتی تقریبا همیشه این حملات را به یک «عامل نفوذی» ربط می‌داد نه به کسی که بدون تشویق بیرونی دست به چنین اقدامی زده باشد.

لودین که اکنون برای یک شرکت مشاوره‌دهی کار می‌کند، با اشاره به این‌که سفارشات شخصی اغلب جای بررسی سابقه را می‌گیرد، می‌گوید: «توانایی‌های ما برای نظارت و ثبت و تحلیل ویژگی‌های روحی و رفتاری» کسی که وارد صفوف نیروهای امنیتی می‌شود «به خوبی تثبیت نشده است.»

او می‌گوید: «مردم اغلب از این سیستم معیوب برای ورود استفاده کرده‌اند.»

در اواخر سال 2017، وزارت دفاع پالیسی جدیدی را برای محافظت قوا و مقابله با تهدیدات درونی امضا کرد و استفاده از تکنیک‌های نظارتی تقویت‌شده را شروع کرد. این اقدامات تا ماه نوامبر، براساس گزارش‌های پنتاگون منجر به حذف بیش از 600 سرباز عملیات‌های ویژه از صفوف ارتش افغانستان شد.

از سوی دیگر قیس منگل، سخن‌گوی وزارت دفاع می‌گوید که ارتش افغانستان در حال ساخت پایگاه اطلاعاتی سربازان است که امیدوارند به دفع حملات یا گرفتاری مهاجمان خودی کمک کند.

ولی با آن‌هم برخی از مهاجمان خود‌شان را به مقصد می‌رسانند. برجسته‌ترین نمونه‌ی آن به گفته‌ی آقای لودین، مردی بود که در خزان سال گذشته جنرال عبدال‌رازق، مرد قدرت‌مند حکومت و فرمانده پولیس ولایت کندهار را به قتل رساند.

حمله به جنرال رازق یک جنرال امریکایی را نیز زخمی کرد و جنرال اسکات میلر فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان، به سختی از آن جان سالم به در برد.

قاتل که محافظ شخصی رازق بود، وظیفه‌اش را به سفارش پسر کاکایش به دست آورده بود. در حالی‌که به گفته‌ی نیویورک تایمز و ویدیوی آموزش این فرد، او شش ماه قبل در پاکستان از سوی طالبان آموزش دیده بود و در جریان دسیسه چند بار از طریق تلفن با آن‌ها صحبت کرده بود.

رسولی می‌گوید که زین علی نیز پیش از حمله گفت‌وگوهای طولانی را از طریق تلفن داشت و پس از حمله نزد طالبان فرار کرد.

او می‌گوید که فرمانده فکر می‌کند علی سعی خواهد کرد خودش را به کابل برساند و سپس به ولایتش لغمان بازگردد. وزارت دفاع می‌گوید که تیمی برای پیداکردن علی به لغمان فرستاده شده است.

رسولی خاطرنشان می‌کند که کشته‌شدن این سه سرباز به دست نفوذی طالبان، اولین مورد در واحد تحت امر او در هفت ماه گذشته بوده است.

رسولی به انگلیسی گفت: «Mother fu**er! حالا همه‌ی سربازان خیلی عصبانی هستند. همه می‌گویند ’چرا او این کار را کرد؟ چرا؟ ما برادران او بودیم!»