کارزارهای بی‌پیشینه‌ برای جمع‌آوری کتاب؛ کتاب‌خوانی یا کتاب‌بازی؟

کارزارهای بی‌پیشینه‌ برای جمع‌آوری کتاب؛ کتاب‌خوانی یا کتاب‌بازی؟

  • آویژه اُرزلان

در این اواخر کارزا‌رهای زیادی در فضای مجازی دیده می‌شود که به‌گونه‌ای ربطی به کتاب دارد؛ جمع‌آوری پول برای خرید کتاب، جمع‌آوری پول برای تاسیس کتاب‌خانه، اهدای کتاب، تشویق برای کتاب‌خوانی و ترغیب برای خرید کتاب. در این میان شماری آمده‌اند که با نوشتن متن‌های ترغیب‌کننده و وسوسه‌برانگیز یا با پخش ویدیوهای کوتاه از خود در فضای مجازی به‌ویژه شبکه‌ی اجتماعی فیس‌بوک، مردم را به اهدای کتاب و پول نقد برای چاپ کتاب یا تاسیس کتاب‌خانه‌های عمومی در ولایت‌های دوردست و محروم تشویق کنند. این کارزارها میان کاربران شبکه‌های اجتماعی افغان به ویژه پس از نوروز امسال بی‌پیشینه بوده است.

بد نیست به مناسبت هفته‌ی کتاب (هفته‌ی پایانی ماه ثور) به‌طور فشرده مروری بر این کارزارها و میزان چالش‌ها و موفقیت آن داشته باشیم و این‌که چه تعداد از برگزارکنندگان این کارزارها موفق شدند در ولایت‌های محروم، کتاب‌خانه‌ی عمومی تاسیس کنند.

با گفت‌وگو با شماری از برگزارکنندگان کارزارهای فضای مجازی، دریافتیم که به‌رغم چالش‌ها، دامنه‌ی این کارزارها از کوهستان‌ها و مناطق دوردست افغانستان گرفته تا غربی‌ترین شهرهای اروپایی گسترش یافته است. به‌گونه‌ی نمونه، تاسیس کتاب‌خانه‌ی عامه در ولایت شمال‌شرقی بدخشان، کتاب‌خانه «خانه‌ی ما» در ولایت مرکزی بامیان، کتاب‌خانه‌ای برای دانشگاه ولایت غور و سرازیر شدن کمک‌های مالی از لندن و پاریس.

پشت راه‌اندازی این کارزارها چه انگیزه‌ای وجود دارد؟

کلیم‌الله همسخن، از نخستین فعالان کارزارهای جمع‌آوری کتاب می‌گوید که برای نخستین‌بار در سال 2013 زمانی که خود در امارات متحده عربی دانشجو بوده، کارزاری جمع‌آوری کتاب را برای ولسوالی درایم بدخشان با نام «گدایی مشروع» راه‌اندازی کرده است. او با راه‌اندازی این کمپین فرهنگی با جمع‌آوری یک هزار و 500 جلد کتاب، بر آن می‌شود که دومین کمپین جمع‌آوری کتاب را برای دانشگاه دولتی بدخشان رقم زند که مورد استقبال بی‌نظیر فرهنگیان قرار می‌گیرد.

در این کمپین فرهنگیان، استادان دانشگاه و فعالان اجتماعی با او همراه می‌شوند و در نهایت دو هزار و 500 جلد کتاب برای دانشگاه دولتی بدخشان جمع‌آوری می‌کنند که نمونه‌ای از یک کارزار موفق مجازی در افغانستان است. «دانشکده‌های دانشگاه بدخشان هیچ کدام کتاب‌خانه نداشتند و یا اگر داشتند، کتاب و منابع کافی برای دانشجویانش نداشت. این کمپین‌ها را راه‌اندازی کردم که دانشجویان در جریان تحصیل مطالعه کنند و متکی به جزوه‌های درسی نمانند.»

«هر کودک یک کتاب»، عنوان کارزاری بود که در شبکه‌های اجتماعی راه افتاده بود. با رسیدن فصل بهار و نواخته‌شدن زنگ مکتب در مناطق سردسیر، گروهی از فرهنگیان و فعالان اجتماعی از چهارگوشه‌ی جهان به این کارزار پیوسته‌ بودند که برای پخش و نشر کتاب‌های کودک در سراسر کشور کار می‌کنند. هدف از راه‌اندازی این کارزار جمع‌آوری کمک برای چاپ ده‌ها عنوان کتاب الکترونیک کودک است که روی دست گروه گهواره مانده و هنوز اقبال چاپ نیافته ‌است.

حدود دو سال قبل گروهی زیر نام «گهواره» جهت فراهم کردن بستری برای پرورش فکری کودکان، در این زمینه شروع به فعالیت گسترده و حرفه‌ای کرد. نخستین بار بود که شماری از نویسندگان، مترجمان، شاعران، طراحان و نقاشان به صورت جدی و متمرکز و با هزینه‌ی شخصی به تألیف و ترجمه‌‌ی کتاب کودک برای کودکان و نوجوانان افغانستان روی آوردند.

مصدق پارسا که از کارگزاران این کمپین بود می‌گوید، ایده‌ی ر‌اه‌اندازی این کارزار از گروه گهواره به ذهنش رسیده: «من این کارزار را بسیار غافل‌گیرانه و به تنهایی آغاز کردم، اما در کنار این‌که تیم گهواره از همان ساعات نخست مورد حمایت و پشتیبانی جدی قرار دادند، بسیار زود شمار زیادی از فعالان، خبرنگاران و مردمی که باور دارند آینده‌ی کودکان‌مان را فقط با خوانش کتاب می‌توانیم بهتر بسازیم از این کارزار حمایت کردند.»

آقای پارسا کارزار «هر کودک یک کتاب» را برای جمع‌آوری کمک مالی برای چاپ کتاب‌های که در وب‌سایت گهواره نشر شده، به راه انداخته تا این کتاب‌ها در اختیار کودکانی که در دوردست‌های افغانستان به انترنت و کمپیوتر دسترسی ندارند نیز قرار گیرند.

قرار است پس از چاپ کتاب‌ها در هماهنگی با وزارت معارف، وزارت کار و نهادهای دیگر کتاب‌ها را به کتاب‌خانه‌ی مکاتب، کودکستان‌ها و پرورشگاه‌ها بفرستند تا کودکان پس از خواندن هر کتاب فرصت تعویض آن را نیز داشته باشند – عکس: انتشارات اقرأ

امین کاوه یکی از گردانندگان کارزار جمع‌آوری کتاب برای دانشگاه غور است. او با جمعی از دوستانش کمپینی را در فضای مجازی رقم زدند و در جریان یک هفته توانستند حدود 400 جلد کتاب جمع‌آوری کنند. آقای کاوه می‌گوید که دانشگاه غور، امکانات آموزشی و از جمله کتاب‌خانه ندارد و حتا در شهر و بازار نیز کتاب‌فروشی‌های درست و حسابی وجود ندارد.

«در حال حاضر افراطیت و تندروی در غور بی‌داد می‌کند، زنان شکنجه و سنگ‌سار می‌شوند مردم در فقر و فلاکت به‌سر می‌برند. ما احساس کردیم تنها چیزی که می‌تواند غور را از بدبختی نجات دهد آگاهی و دانش است. ما حس کردیم که مشکل ما مشکل دانایی است.»

شبیه امین کاوه، اسدالله با جمعی از همکارانش در ولایت بغلان کارزار جمع‌آوری کتاب را زیر نام «اهدای دانایی» برای دانشگاه دولتی این ولایت راه‌اندازی کرده است. او خود دانش‌آموخته‌ی دانشگاه بغلان است و در زمان تحصیل با کمبود شدید منابع درسی مواجه بوده است. همین دلیل باعث شده که او ایده‌ی راه‌اندازی کارزار جمع‌آوری و تاسیس کتاب‌خانه را با دوستان خود در میان گذاشته و در مدتی کمی توانسته کمک‌های زیاد جمع‌آوری کند. اسدالله حتا موفق شده که کمک‌های نقدی برای خرید کتاب را از کشورهای اروپایی به‌دست آورد.

«ما با نشر بنر در فضای مجازی و ارتباطات تلفنی توانستیم همکاری خیلی‌ها را به‌دست بیاوریم. در این کمپین ما از طریق ارتباطات شخصی و فضای مجازی توانستیم با دوستانی که کتاب کمک می‌کنند ارتباط بر قرار کنیم و همچنان از طریق نشر بنر و تماس تلفنی کتاب‌ها را جمع‌آوری کنیم. افراد فرهنگی، نهادهای اجتماعی بیش‌ترین کتاب‌ها را در حوزه‌های جفرافیا، تاریخ، حقوق و مسایل تحقیقی به ما کمک کردند. از جمله بیش‌ترین همکاری را برای ما نهاد کانون تاجیکان در لندن کرد.»

عادله شریفی یکی از دختران فعال است که کارزار جمع‌آوری کتاب را با شعار «هر کتاب یک چراغ است؛ روشنایی هدیه کنید» برای ولایت دایکندی راه‌اندازی کرده است. او این کارزار را برای سنگ‌تخت، یکی از ولسوالی‌های دوردست دایکندی راه‌اندازی کرده است: «ولسوالی سنگ‌تخت ولایت دایکندی یکی از محروم‌ترین ولسوالی‌ها از نگاه سطح دانش و دست‌رسی به کتاب و مطالعه است که متاسفانه سطح دانش این مردم از کتاب‌های مکتب بلند نرفته است و به‌خاطر بلند بردن سطح دانش و آگاهی این مردم ما به چنین کاری اقدام کردیم».

حاصل کمپین سه ماهه‌ی خانم شریفی سه هزار و 500 جلد کتاب در حوزه‌های فلسفه، سیاست، تاریخ، حقوق و ادبیات است. او در کنار این شمار کتاب، توانسته حدود یک هزار دالر نیز کمک نقدی برای تاسیس کتاب‌خانه جمع‌آوری کند.

این کارزارها در ولایت‌های دور و نزدیک مثل دایکندی، هرات، بلخ، بغلان، پروان و ولسوالی جاغوری در غزنی، نیز مروج بوده است. حالا سوال اساسی این است که آیا این کتاب‌ها و کتاب‌خانه‌ها، خواننده‌ای هم دارد یا در کنج اتاقک‌های نمور می‌پوسند؟

همین‌گونه گلثوم زهرا در ولایت بامیان کتاب‌خانه‌ی «مرکز فرهنگی خانه ما» را از طریق کمپین ایجاد کرده است. او در ماه سرطان و اسد پارسال به همراه 50 جوان رضاکار کمپین جمع‌آوری کتاب را زیر نام «همدلی» راه‌اندازی کرده و در مدتی کمی بیش از پنج هزار جلد کتاب جمع‌آوری کرده است.

«دانشجویان و جوانان بامیان به کمبود منابع و کتاب مواجه هستند. این کمپین ما موفقیت‌آمیز بود، در جریان دو ماه ده هزار جلد کتاب به ما وعده داده شد، ولی به‌دلیل مشکلات توانستیم فقط پنج هزار و 500 جلد آن را جمع‌آوری کنیم. کتاب‌خانه‌ی ما به‌طور رسمی افتتاح نشده، اما مورد استفاده قرار می‌گیرد. اکثر آن‌هایی که نمی‌توانستند کتاب برسانند، پول نقد، کمپیوتر، الماری، فرش کمک می‌کردند. به‌دلیل آماده‌نبودن کتاب‌خانه و سیستم درج معلومات ما کتاب‌ها را فعلا در یکی از کافه‌های مرکز بامیان گذاشته‌ایم تا علاقمندان بتوانند با گذاشتن سند هویتی، کتاب را به رایگان مطالعه کنند.»

به گفته‌ی خانم زهرا، بیش‌تر این کتاب‌ها در حوزه‌ی تاریخ، سیاست، اقتصاد، روان‌شناسی، ادبیات و معلومات عمومی است.

کتاب‌خوانی یا کتاب‌بازی؟

امسال ما شاهد راه‌اندازی کمپین‌های زیادی در خصوص کتاب‌خوانی و تاسیس کتاب‌خانه بودیم، به‌ویژه میان جوانان و دانشجویان. حالا این همه شور و شوق از کجا می‌آید؟ آیا این شور و شوق‌ها واقعی است یا حاصل جوزدگی فضای مجازی؟ و در نهایت ما با جماعت کتاب‌باز مواجه‌ایم یا کتاب‌خوان؟

دکتر امین رشادت، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه معتقد است که بیش‌تر کمپین‌های جمع‌آوری کتاب، ناشی از یک ضرورت بنیادی است که جوانان جامعه افغانستان آن را درک کرده‌اند. این استاد دانشگاه می‌گوید که بخشی از نسل جدید که در این هفده یا هژده سال اخیر رشد کرده و با دانشگاه و کتاب آشنایی پیدا کرده به این نتیجه رسیده‌اند که بدون مطالعه و بدون کتاب و کتاب‌خانه مسأله‌ی توسعه بی‌معنا است: «در شرایط کنونی افغانستان که بحث کتاب و کتاب‌خوانی اصلا برنامه روزانه‌ی مردم نیست، حتا اگر این کارزارها نمایشی هم باشد ضروری است. شخصاً شاهد بودم و چندین بار پیش خودم نیز مراجعه کردند که به کتاب‌خانه‌هایی که در ولایات تاسیس می‌شوند، کتاب کمک کنم. البته در چنین شرایطی که در افغانستان فرهنگ کتاب‌خوانی، کتاب‌خریدن و مطالعه‌کردن وجود ندارد، در همین حد که فعالیت متفرقه به‌خاطر تاسیس و جمع‌آوری کتاب صورت می‌گیرد، مفید است و یک بخش مهم از این فعالیت‌ها ناشی از ضرورت است و می‌توانیم این فعالیت‌ها را توجیه کنیم.»