منبع: روزنامه سیدنی مورنینگ هیرالد، آسترالیا
نویسندگان: جاکوب سولیک و کت گِراتی
ترجمه: روزنامه اطلاعات روز
ساعت 10 و 23 دقیقهی صبح روز سهشنبه بود که داکتر نصیراحمد تیموری با استفاده از انگشت شصتش شروع به وارد کردن فشار روی سینهی صفیالله سهماهه کرد.
صفیالله بهشدت دچار سوءتغذیه شده بود. او تب کرده بود و اسهال داشت. یک ماه پیش، برادر دوگانگیاش، عتیقالله، در همین شفاخانه و بهدلیل همین آسیب جان باخته بود.
در سوی دیگر در تختی که داکتر تیموری استوار اما آرام بر سینهی کودک فشار وارد میکرد، یک پرستار، شیما عثمانی، ماسک اکسیجن را بر دهن کودک نگه داشته بود. طاهره، مادر صفیالله، کنار تخت ایستاده و ناله میکرد.
این صحنهی تراژیک در این بخش جنوب آسیا به یک پدیدهی معمول تبدیل شده است. خشکسالی، جنگ و سیلاب دست بهدست هم داده و تراژیدیای را در افغانستان خلق کرده که -در بعضی جاها- به اندازهی هرچیز دیگر از زمان تهاجم به رهبری امریکا بر این کشور در سال 2001، شدت دارد.
سوءتغذیهی کودکان یکی از نشانههای این بحران سهسر است.
داکتر میرویس عابدی، رییس شفاخانه اطفال در حاشیه هرات، شهر بزرگی در غرب افغانستان، گفت: «این بلندترین سطح مریضان در 18 سال است.»
بر بنیاد آمارهای صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف)، در کمپهای بیجاشدگان در غرب افغانستان که گسترش زیادی یافته، در یک سال گذشته حدود 40 هزار کودک مبتلا به سوءتغذیه حاد شدهاند. در سراسر این کشور، حدود 600 هزار کودک در معرض خطر جدی ابتلا به سوءتغذیه حاد قرار دارند.
این سازمان کمکی و توسعهای میگوید در کنار یمن و سودان جنوبی، این وضعیت در نوع خودش شدیدترین حالت اضطرار در سطح جهان است.
پدر صفیالله یک کارگر روزانهکار در ولسوالی «کشک کهنه» ولایت هرات است. این خانواده زمینی ندارد. بعضی روزها کاری گیرش میآید و بعضی روزها نه.
در میان مردم فقیر، حمایت و مشاورهای دربارهی تغذیهی کودکان وجود ندارد. مادران خیلی جوان خصوصا در این مورد آسیبپذیرند. در همین اتاق مراقبت جدی که صفیالله زیر درمان قرار دارد، شهربانوی 15 ساله مصروف پرستاری از صابر، کودک دومش است. او در دادن شیر به کودک دهماههاش مشکل داشت تا اینکه پرستاری کمکش کرد.
کودکانی که از مادران دارای سوءتغذیه متولد شده، در معرض خطر بالایی از مرض و بیماری قرار دارند. اما پزشکان اینجا میگویند به مادرانی که خودشان بیمار یا دچار سوءتغذیه هستند، اغلب گفته میشود شیر آنها مضر است. در واقعیت، خلاف آن درست است. مرگ ناشی از سوءتغذیه قابل پیشگیری است.
عبدالقیوم فایق، مدیر بخش سوءتغذیهی شفاخانه اطفال هرات (مفلح) گفت: «متأسفانه این معلومات در میان خانوادههای فقیر وجود ندارند.»
داکتر فایق گفت: «ما موارد بسیار زیادی را مشاهده میکنیم. این کشور در جنگ به سر میبرد، مردم فقیرند و در عین زمان، آگاهی و معلومات ندارند.»
کمپ آوارگان ریگریشن در فاصلهی حدود ده دقیقه راه با موتر از شفاخانهی مفلح واقع شده است. در این کمپ حدود سههزار خیمه وجود دارند؛ تعدادی از سوی سازمان ملل متحد داده شده و تعدادی نیز با فرش و چوپ به هم وصله خوردهاند.
در غرب افغانستان، حدود یکچهارم یک میلیون نفر در اینگونه کمپها زندگی میکنند. آنها بهخاطر خشکسالی یا فرار از مناطق زیر کنترل طالبان به این کمپها پناه بردهاند.
وقتی خشکسالی در چند سال اخیر دامنگیر شد، در نهایت در هیأت و کسوت سیلاب ظاهر شد و هزاران نفر را از زمینهایشان راند.
گلزاده 21 ساله در کلینیک سیاری که برای مهار سوءتغذیه کودکان در این کمپ ایجاد شده، نشسته بود تا قدرتالله را از یک بستهی غذایی که برایش داده شده بود، سیر کند. پس از آنکه سیلاب منابع زندگی خانوادهی گلزاده را در ولایت بادغیس نابود کرد، این کودک هفتماهه در همین کمپ متولد شد.
گلزاده که پنج فرزند دارد، قرار است برای دوسال دیگر در همین کمپ بماند. او گفت، اینجا دستکم آب آشامیدنی یافت میشود، منابع آموزشی اندکی وجود دارند و تا حدودی امن است.
با این حال شیما، یک متخصص تغذیه که در این کلینیک کار میکند، گفت تعداد کودکان مبتلا به سوءتغذیه، که مقاومت شان را در برابر امراض و بیماریها به میزان قابل توجهی کاهش میدهد، همچنان در حال افزایش است.
شیما گفت: «با وجودی که ما جلساتی را برای بلندبردن آگاهی در مورد تغذیه و بهداشت برگزار میکنیم، آنها غذایی ندارند که بخورند.»
بدترین موارد سوءتغذیه در کمپ ریگریشن به شفاخانه مفلح راجع میشوند.
اینجا، طبق آخرین تغییرات، از میان 63 کودک مبتلا به سوءتغذیه، حدود یک کودک از هر ده کودک خواهند مرد.
در ساعت 10 و 29 دقیقهی صبح سهشنبه، صفیالله مرده اعلان شد.
داکتر تیموری گوشی پزشکیاش را برداشت، اخم زد، شانهاش را پایین انداخت و رویش را برگرداند. طاهره در خود پیچید. پسران دوگانهی او پس از مردن پسر 21 سالهاش بهدلیل سرطان، متولد شده بودند. او آنها را به عنوان معجزه برای خودش توصیف کرده بود.
اندکی بعد، او روی اتاق به راه افتاد و پرستارانی را که برای زنده نگهداشتن پسرش تلاش کرده بودند، به آغوش کشید.
او از آنها خواست: «برایم دعا کنید.»
یادداشت: جاکوب سولیک و کت گِراتی به کمک یونیسف به افغانستان سفر کرده بودند.