تاریخچه‌ی اصطلاح «یک‌بارِ دیگر»

تاریخچه‌ی اصطلاح «یک‌بارِ دیگر»

  • عیسا قلندر

هر باری که تروریستان با موتربمب‌ها یا مهاجمان انتحاری بر کابل و شهرهای دیگر حمله می‌کنند، مقامات ارشد افغانستان که عبارت باشند از آقایان اشرف غنی و عبدالله عبدالله در پیوند به این حملات می‌گویند که «طالبان یک بار دیگر ثابت کردند که…»، اما نمی‌دانید که اصطلاح «یک‌بار دیگر» از کجا وارد ادبیات سیاسی افغانستان شده است. بیایید بدانیم.

همه‌ی ما در هجده سال گذشته شاهد تقرر افراد ناشایسته در بست‌ها و مقام‌های بلند حکومتی براساس واسطه بودیم. این مسأله هنوز هم به قوت خودش جریان دارد. یکی از سکتورها که از تقرری‌های ناشایسته و براساس واسطه بسیار آسیب دیده، سکتور امنیتی کشور است. طبق معمول، تاوان اصلی این تقرری‌های ناشایسته را مردم افغانستان پرداخت کرده‌اند و می‌کنند. گفته می‌شود یکی از نور چشمی‌های رییس‌جمهور بار اول در وزارت دفاع به یک مقام عالی دست پیدا کرد. کار او در وزارت دفاع این بود که در تدوین استراتژی نظامی به سایر همکارانش کمک کند، اما او در طول مدمت خدمتش در وزارت دفاع، کارهایی در بدل پول انجام داد که ضعیف‌ترین قانون نظامی دنیا هم اجازه‌ی انجام آن را نمی‌دهد. او یک سال و چند ماه در این مقام به خراب‌کاری‌هایش به بهترین شکل ممکن ادامه داد. رییس‌جمهور متوجه شد که ادامه‌ی کار او در وزارت دفاع به درد سر تبدیل می‌شود، او را در وزارت داخله برد و یک مقام بالای دیگری را در اختیار او گذاشت. هنوز یک هفته نگذشته بود که نور چشمی مذکور این بار در وزارت داخله به تجارت شروع کرد. بعد از چند ماه، یکی از مشاورین خاص آقای رییس‌جمهور به رییس‌جمهور گزارش داد که فلانی یک بار دیگر خراب‌کاری‌اش به اوج رسیده. همین شد که آقای رییس‌جمهور این بار او را در ریاست امنیت ملی به یک پست بسیار آب‌دار رساند. دیری نگذشت که دوباره مشاور آقای رییس‌جمهور از او به رییس‌جمهور شکایت کرد و گفت که فلانی یک بار دیگر آبروریزی کرده است. این نور چشمی به جای این‌که از وظیفه کنار زده شود، این‌بار به‌عنوان سفیر در یکی از کشورهای غربی معرفی شد. چند ماهی که گذشت، این بار وزیر خارجه به آقای رییس‌جمهور گزارش داد که فلانی یک بار دیگر ثابت کرده که همچنان مایه‌ی شرم‌ساری است.

از آن روز به بعد مقامات در جلسات خویش به کنایه از اصطلاح «یک‌بار دیگر» استفاده می‌کنند. مثلا رییس امنیت ملی سابق در چندین جلسه در پایان سخنان خویش گفته که «ریاست امنیت ملی یک بار دیگر تعهد می‌کند که هراس‌افگنان را در هیچ جای آرام نمی‌ماند.» به تعقیبش وزیر داخله می‌گفته که «وزارت داخله ج.ا.ا یک بار دیگر ثابت خواهد کرد که حافظ جان و مال مردم است.» اصطلاح «یک‌بار دیگر» مخصوص جلسات مقامات نبود، بلکه در کارهای روزمره‌ی‌شان هم به وفور قابل استفاده بود. به‌طور مثال، گفته می‌شود که آقای وردک و یکی از معینانش، وقتی تصمیم می‌گرفتند که به نام مکاتب و معلمان خیالی از بودجه وزارت بزنند، به همدیگر با زبان رمز پیام می‌دادند که «یک‌بار دیگر تشنه‌ایم، بیا سیرآب شویم.» کار به جایی رسید که خود رییس‌جمهور، وقتی تعدادی از مهاجمان دست‌گیرشده را آزاد می‌کرد، گفت «یک بار دیگر افراد شما را آزاد می‌کنیم. نیت ما خیر است.» از آن روز به بعد، هر باری که رییس‌جمهورها تروریستان را از زندان آزاد کردند، گفتند که یک بار دیگر ما نیت خیر خود را به شما ثابت کردیم.

چنین شد که اصطلاح «یک بار دیگر» به پرکاربردترین اصطلاح سیاسی در حکومت تبدیل شد. حالا هم هر باری که تروریستان با موتربمب و مهاجمان انتحاری وارد شهرها می‌شوند و حملات خونین انجام می‌دهند، حکومت پشت اصطلاح «یک‌بار دیگر» سنگر می‌گیرد و خطاب به مردم افغانستان می‌گوید که «تروریستان کوردل یک بار دیگر ثابت کردند که دشمن مردم و افغانستان‌اند.» هرچه هم به این حکومت می‌گوییم که خیلی خُب! تروریستان ثابت کردند که دشمن مردم و افغانستان‌اند، شما کجای کارید؟ شما چه وقت ثابت می‌کنید که دوست و همکار مردم و افغانستان اید؟! به گوش‌شان نمی‌رود. کمپاین‌های زیادی هم به راه انداخته شد که مردم افغانستان همکار نیروهای امنیتی‌شان هستند. تبلیغات گسترده از همکاری مردم با نیروهای امنیتی صورت گرفته، اما من منتظر روزی هستم که اشرف غنی به‌جای این‌که بعد از حمله‌ی تروریستان و به خاک و خون کشیدن مردم بیاید و بگوید که تروریستان یک بار دیگر ثابت کردند که با دین و درد مردم افغانستان بیگانه‌اند، بیاید و بگوید که حکومت یک بار دیگر ثابت کرد که به تروریستان رحم ندارد. نه زندانیانش را آزاد می‌کند و نه پروای تعلقات قبیلوی‌شان را دارد؛ آن‌ها را می‌کشیم.

شاید مقامات طالبان کمی‌آن‌طرف‌تر وقتی جلسه می‌گیرند به هم بگویند که «یک بار دیگر ثابت کردیم هر جایی را که دل مان خواست، منفجر می‌کنیم. هر کسی را هم که دل‌مان خواست، می‌کشیم. ما می‌توانیم، دست اداره‌ی کابل هم خلاص.» کم مانده که اصطلاح «یک‌بار دیگر» به یکی از مصطلحات ملی تبدیل شود. تلاش‌ها ادامه دارد…