بازتاب انفجار غزنی در دوحه

بازتاب انفجار غزنی در دوحه

  • عیسا قلندر

نشست بین‌الافغانی صلح برای چندمین بار، دیروز به میزبانی قطر و آلمان در دوحه گشایش یافت. در همین حال انفجار مهیبی در غزنی، قربانی جانکاهی از افغانستان گرفت. این انفجار، بیش از ده کشته و نزدیک به دوصد زخمی برجای گذاشت. حکومت افغانستان به طالبان کنایه می‌زند که از یک‌طرف ما را پشت گفت‌وگوهای صلح سرگردان کرده‌اید و از طرف دیگر با موتربمب حمله می‌کنید. طالبان نیز به حکومت وحدت ملی کنایه می‌زند «که طالبان پیش از این‌که حمله کنند، اول سروی می‌کنند. این سروی توسط کسانی انجام می‌شود که اداره‌ی کابل حتا فکرش را هم نمی‌کند. وقتی سروی تمام و کردینات‌ها هماهنگ شد، دوستان ما با ما همکاری می‌کنند. موتربمب به محل می‌رسد و مثل همیشه، به‌موقع منفجر می‌شود. اداره‌ی کابل هم مثل همیشه تنها چیزی را که بعد از هر انفجار می‌داند، این است که آمار کشته و زخمی به چند رسیده. غیر از این اگر چیزی می‌فهمید، یااالله دا گز، دا میدان.» مردم با آن‌که با انفجار و وحشت خو کرده‌اند، بازهم بیش‌تر وحشت‌زده می‌شوند.

انفجار دیروز در شهر غزنی بازتاب عجیب و غریبی در نشست بین‌الافغانی دوحه داشته که خلاصه‌ی آن را با تاسف خدمت شما منفجر می‌کنیم. امیدوارم هیچ وقتی جز قربانی‌های بی‌شمار و بی‌دفاع حملات طالبان قرار نگیرید.

زلمی خلیل‌زاد: امریکا و طالبان در گفت‌وگوهای مخفیانه‌ی‌شان به موفقیت‌های نسبی دست یافته‌اند. انفجارهای غزنی و کابل به‌صورت قطع تاثیری بر مذاکرات ما پشت درهای بسته نخواهد گذاشت. ما به مردم افغانستان اطمینان می‌دهیم که ایالات متحده امریکا تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهد داد که حملات انتحاری یا موتربمب طالبان در شهرهای افغانستان تاثیر منفی بر تلاش‌های ما بگذارد. ما دوست و همکار استراتژیک افغانستان‌ایم.

عمر زاخیلوال: چه یک اسم مقبول برای این نشست مانده شده: نشست بین‌الافغانی! به این مانا که ما هم در مورد افغانستان گپ می‌زنیم، طالبان هم در مورد افغانستان گپ می‌زنند. تلاش خواهیم کرد که به یک قناعت برسیم. و و و و و انفجار در غزنی هم بین افغان‌ها شده. او طرف هم افغان‌هایند. در کابل هم افغان‌هایند. کل جای افغان‌هایند. تاسف خوده اینجه د قطر می‌خوریم و انشاءالله به صلح که رسیدیم، دیگه نمی‌خوریم. بخدا که زیاد خوردیم، دیگه بس است.

سلام رحیمی: اوفف اوفف! یک‌بار دیگر انفجار. هم‌وطنان نهایت گرامی، همان‌طور که مطلع‌اید من اجازه‌ی اشتراک در جلسه‌ای بین‌الافغانی دوحه را ندارم. یعنی می‌خواهم بگویم که رییس‌جمهور کدام خیانت نکرده تا مانع حضور من شود، بلکه طالبان اجازه نمی‌دهند. کاش این‌جا کابل می‌بود که به زور وارد جلسه‌ی‌شان می‌شدیم و از بیانات‌شان فیض می‌بردیم، اما این‌جا دوحه است و من نیروی کافی برای زورگویی ندارم. انفجار واقعا کار خوب نیست. هرکس طرفدار انفجار است در حقیقت کار خوب نمی‌کند. به امید دیدار در کابل جان به‌زودی…

بانو وردک: دوستان نهایت گرامی! من و دوست گرامی‌ام بانو هنریار همین حالا از مرکز ثقل گفت‌وگوهای صلح به شما سلفی می‌فرستیم. این‌جا آمده‌ایم که از حقوق تمامی مردم افغانستان دفاع کنیم. از انفجار غزنی هم آگاهی داریم. واقعه‌ای دلخراش است. تمام تاروپود من و بانو هنریار می‌لرزد. برای شهدای این حادثه بهشت و برای زخمی‌هایش صحت کامل استدعا داریم. شما هم دعا کنید یگان نفر در این جلسات بین‌الافغانی خود را منفجر نکند و ما به سلامت برگردیم.

پوتزل مارکوس، فرستاده ویژه‌ای آلمان: ما با خبرشدن از انفجار غزنی و تلفات سنگین آن بسیار عمیق متاسف شدیم. کاش می‌شد عمق تاسف خود را با متر اندازه‌گیری کرده برای تان می‌فرستادیم. برای همین باید چندبرابر تلاش کنیم تا راه برون‌رفتی پیدا کنیم. فعلا ما مثل همان بزرگواری که در شب تاریک مصروف اندازه‌گیری سرعت مورچه به‌روی سنگ سیاه بود، مصروفیم.

خبرنگاران: این‌جا همه چیز عادی است. هیچ نشانه‌ای از اندو و متأثرشدن در چهره و کلام این بزرگواران دیده نمی‌شود. این پیام‌ها، شبیه کمپاین‌های انتخاباتی نامزدان ریاست‌جمهوری قبل از موعد قانونی آن است. کاش خودتان بودید و از نزدیک می‌دیدید که چه به چه است. ما می‌افزاییم که هنوز معلوم نیست که آیا طالبان در این نشست از انفجارهای کابل و غزنی دفاع می‌کنند یا خیر؟

جامعه مدنی: ما از انفجار خسته‌ایم. از جنگ و خشونت خسته‌ایم. به قرآن مجید، به پیامبر و به خداوند لایزال قسم که هنوز هم فرصت پیشرفت داریم. طالبان نباید با این فرصت‌ها دشمنی کند، اجازه بدهد که… گمشکو هیچ گپ نزنیم بهتر است. آخر شما با چه منطقی دست به کشتار مردم می‌زنید؟ یک کم منطقی باشید لطفا!

طالبان: کدام گپی نیست. یک انفجار است دیگر، قیامت که نشده. اگر قیامت شده، بگویید که ما هم طرف صحرای محشر بدویم. مگر قبل از این انفجار نشده بود؟ شده بود. پس پوست شما باید تا حالا دبل‌تر شده باشد. این نه اولین و نه آخرین موتربمبی است که از شما قربانی گرفته و خواهد گرفت. دعا کنید گفت‌وگوهای صلح نتیجه ندهد. باز ما باشیم و شما. یا به قول خودتان، چوچه‌ها را از آخر میز می‌شماریم. بیایید وقت خود را روی عملیات کوچک ضایع نکنیم. هرچه که بود حالا گذشته است.