گفتوگوی دوروزهی افغانها در قطر پایان یافت. انتظار که مردم افغانستان داشت حاصل نشد: آتشبس. حاصل نشست دوروزه، یک قطعنامهی دوصفحهای است. بسیاری از بندهای این قطعنامه تعارف و کلیگویی است. از طرف دیگر بهلحاظ حقوقی نتایج این نشست هیچ الزام اجرایی ندارد. مردم انتظار بیشتری از این داشتند.
در بخش از این قطعنامه طالبان توافق کردند که خشونتها را با توقف حملات بر مراکز «دینی، مذهبی، شفاخانهها، مؤسسات تحصیلی ملکی، بازارها، بندهای آبگردان و محلات کار در سراسر کشور» کاهش دهند. در قطعنامه تأکید شده است که تلاش شود تا تلفات غیرنظامیان به «حد صفر» تقلیل یابد. کوتاهآمدن طالبان تا این حد اندکی امیدوارکننده است، بهدلیل اینکه طالبان در گذشته پروای هیچچیزی را نداشتند. آسیبزدن به تأسیسات عمومی بخشی از استراتژی جنگی این گروه بود. تلفات افراد ملکی در نتیجهی حملات طالبان در افغانستان همواره بالا بوده است. پیش از این، طالبان آگاهانه افراد ملکی و تأسیسات عمومی را هدف قرار دادهاند. آخرینبار در دو حملهی انفجاری طالبان در کابل و غزنی، بسیاری از قربیان رویداد افراد ملکی و کودکان بودند، در این رویدادها بیشترین خرابیها بر تأسیسات عمومی و خانههای مردم وارد آمد. طالبان نمیتواند این موضوع را انکار کند. بررسیهای کمیسیون مستقل حقوق بشر در سال گذشتهی خورشیدی نشان میدهد که عامل ۵۳ درصد تلفات غیرنظامیان طالبان، ۱۲ درصد آن نیروهای امنیتی افغانستان و نیروهای بینالمللی و ۱۲ درصد دیگر داعش بوده و مشخص نیست که عامل ۲۲ درصد باقیماندهی این تلفات کدام گروه است. اما اکنون که طالبان پذیرفتهاند از بخش از استراتیژی جنگی خود دست بردارد، امیدوارکننده است؛ اما این امیدواری اندک است. نگرانی اصلی هنوز بر سر جایش باقی است. آیا طالبان به این توافق پایبند خواهند ماند؟ نگرانی بسیاری وجود دارد که طالبان ممکن است پایبند این قول و قرار خود نمانند. بهدلیل اینکه طالبان در میدان جنگ، توان مبارزه رودررو با نیروهای امنیتی افغانستان را ندارند. این گروه کوشیده است از طریق حملات پیچیدهی انتحاری و انفجاری بر دولت افغانستان فشار وارد کند. طالبان از سال 1393 و با حملهی گسترده به شهر قندوز شیوهی جنگی خود را تغییر دادند. اگر طالبان بخواهند همچنان از طریق جنگ پیش بروند، چارهای جز متوسلشدن به تاکتیک حملات پیچیدهی انفجاری ندارند. منطق این نوع جنگ آسیبرسیدن به غیرنظامیان و تأسسیات عمومی است. از طرف دیگر، طالبان همیشه گفتهاند غیرنظامیان را هدف قرار نمیدهند؛ اما در ساحت عمل هیچ زمانی به این تعهد پایبند نبودهاند. بنابراین، وقتی میگوییم نگرانی بسیار، معنایش همین است. از طرف دیگر پرسش اصلی این است، در میانهی صفآرایی اینروزهای نیروهای امنیتی افغانستان و پیکارجویان طالب و تنور گرم آتش جنگ در چند ولایت بهصورت همزمان که اغلب درگیریها در متن زندگی و خانههای افراد ملکی جریان دارد، چگونه تلفات افراد ملکی به صفر خواهد رسید؟ پاسخ روشن است؛ این انتظار فقط با آتشبس و خاموشی تفنگها ممکن است
اما نظر ما این است که این گام طالبان یک قدم به پیش است. دو سوی منازعه در افغانستان -هم دولت و هم گروه طالبان- وظیفه دارند از فرصت پیشآمده استفاده کنند. هرچند در این دور از گفتوگوها بهصورت رسمی نمایندهی حکومت نبود؛ اما بهگونهی غیررسمی افراد دخیل در حکومت و نزدیک به رییسجمهور در این نشست حضور داشتند. بنابراین، توافقنامه میتواند بهگونهی ضمنی دیدگاه حکومت را نیز دربرگیرد. در واکنش به این قطعنامه، سلام رحیمی وزیر دولت در امور صلح، آن را «گام بلند در مسیر صلح» خوانده است. این چراغ سبز حکومت در پاسخ به نخستین تقاضای قطعنامه است. دراین موافقتنامه خواسته شده است که طرفهای درگیر جنگ بهجای بهکارگیری ادبیات تهدید، انتقامجویی و جنگطلبانه در بیانات رسمی خویش، از «زبان ملایم» استفاده کنند. راهحل این است که زبان ملایم به تنهایی کافی نیست. خاموشی تفنگها ضرورت انکارناپذیر است. طالبان نگاه سادهلوحانه خود از جنگ افغانستان را باید بازنگری کنند. پیروزی در میدان جنگ برای هیچ طرفی ممکن نیست. کلید راه حل، رسیدن به یک راه حل سیاسی است. راه حل سیاسی که در آن تساهل و مدارا، احترام به باورهای مردم، فرهنگها، احترم به حقوق و ارادهی مردم به رسمیت شناخته شده باشد.
در پایان بسیاری از بندهای این قطعنامه تعارف و کلی است. نمیتوان همین حالا قضاوت کرد که چه پیش خواهد آمد، اما از همیناکنون انتظار و خواست مردم افغانستان روشن است: به گذشته برنمیگردند. تمام طرفهای دخیل در جنگ و صلح افغانستان، بهشمول گروه طالبان باید بر روی این خط قرمز مردم پایههای صلح پایدار را پیریزی کنند.