بهنظر میرسد امریکا برای خروج از افغانستان عجله دارد. رسانههای امریکایی گزارش کردهاند که حکومت ایالات متحدهی امریکا به رهبری رییسجمهور ترمپ در حال آمادگی برای بیرونکردن حدود ششهزار سربازش از افغانستان است.
روزنامه واشنگتنپست به نقل از چند مقام امریکایی گفته که این آمادگیها براساس یک توافق اولیه میان امریکا و طالبان گرفته میشود. با کاهش ششهزارنفری، شمار نیروهای امریکایی در افغانستان به هشت تا نُههزار نفر خواهد رسید. مایک پمپئو، وزیر امورخارجهی ایالات متحده در تویتی نوشته است که «ایالات متحده در مورد صلح، جلوگیری از لانهکردن تروریسم بینالمللی در افغانستان و بازگرداندن نیروها به خانه جدی است.»
خلیلزاد فرستاده ویژهی امریکا روز چهارشنبه کابل را به قصد دوحه ترک کرد. هشتمین دور گفتوگوهای امریکا با طالبان در دستور کار اوست. به احتمال بسیار زیاد امریکا با طالبان در روزهای پیشرو به هدف توافق سندی را امضا کنند که در آن خروج سربازان امریکایی بخش اصلی این توافق باشد.
آقای خلیلزاد در یک پیام تویتری نوشته بود، در صورتی که کارها طبق برنامه پیش برود، توافق با طالبان نهایی خواهد شد. او نوشته بود: «به دوحه میروم، اما قبل از آن توقفی در اسلامآباد خواهم داشت. در دوحه، اگر طالبان سهم خود را انجام دهند، ما هم سهم خود را انجام خواهیم داد و توافقنامه را که روی آن کار میکردیم، نهایی خواهیم کرد.»
پیشرفت شتابزدهی امریکا در توافق با طالبان برای این کشور هر معنایی که داشته باشد، برای مردم افغانستان قابل نگرانی است. دلیل نگرانی هم روشن است: با اینکه خلیلزاد وعدهی توافق کامل داده است، اما ممکن است ایالات متحده خروج نظامی از افغانستان ـ پیش از توافق جامع با طالبان ـ را در اولویت قرار دهد و این مایهی نگرانی است. رییسجمهور ترمپ بارها سرخوردگیاش را از طولانیترین جنگ تاریخ امریکا و قصدش را برای خارجکردن نیروهای امریکایی از افغانستان بیان کرده است؛ امری که موقعیت ایالات متحده در میز مذاکره را تضعیف میکند. نباید امریکا بدون گرفتن ضمانتهای لازم از طالبان افغانستان را ترک کند. این کار باعث خیرهسری بیشتر این گروه خواهد شد. گروه طالبان در عهدشکنی و عبور از تمام خط قرمزهای انسانی و حقوق بشری امتحان پس دادهاند. این گروه بهدنبال فرصت برای بازگرداندن امارت اسلامیشان است. شواهدی زیادی وجود دارد که طالبان تا جایی که ممکن باشد، از هرگونه روند صلح در پی انحصار قدرت است. به عبارت دیگر، طالبان مایل به مذاکره در مورد خروج نیروهای خارجی هستند، اما به مخالفتشان با آتشبس و گفتوگوی مستقیم با حکومت افغانستان ادامه دادهاند. طالبان حکومت افغانستان را رژیم نامشروع و دستنشاندهی بازیگران خارجی میدانند. طالبان همچنین تقاضاها برای آتشبس را پیوسته رد کردهاند و در ۱۲ اپریل ۲۰۱۹ عملیات بهاریشان را تحت نام «الفتح» راه انداختند. از اینرو، این اقدامات نگرانیهایی را در مورد تعهد طالبان به تلاشها برای دستیابی به توافق ـ بهویژه توافقی که شامل دولت افغانستان باشد ـ در پی دارد. همچنین توانایی این گروه برای کاهش فعالیتهای تروریستی در خاک افغانستان، حتا اگر این گروه بخواهد، همچنان در معرض شک و تردیدهای جدی قرار دارد. این نگرانی از دید مردم افغانستان واقعی است که تا کجا گروه طالبان این توانایی را دارد که هزاران جنگجوی ایدیولوژیک خود را قانع کند که سلاح بر زمین بگذارند.
در کنار این پیشرفت امریکا، حکومت افغانستان یک تیم ۱۵ نفره را برای مذاکرات بینالافغانی گزینش کرده است. پس از توافق امریکا با طالبان نوبت مذاکرات بینالافغانی است. مذاکرات بینالافغانی مرحلهی دوم روند صلح است. در این مرحله برسر سرنوشت فردای افغانستان که طالبان نیز در ان شریکاند، تصمیم گرفته خواهد شد.
نظر ما این است که در مذاکرات امریکا با طالبان و در مذاکرات بینالافغانی دستکم سه تدبیر باید بهکار گرفته شود. این تدابیر مردم افغانستان را کمک خواهد کرد که به آرامش برسند و امریکا را یاری خواهد کرد که پای خود را از طولانیترین جنگ این کشور آبرومندانه بیرون بکشد:
یک: برای پیشبرد بهتر منافع افغانستان و ایالات متحده، دولت ترمپ باید نقش مرکزی را در روند صلح به کابل بازگرداند و بر تعهداتش نسبت به دولت افغانستان تأکید کند. مهمتر از همه، ایالات متحده باید بر مشارکت مستقیم حکومت افغانستان در هرگونه روند صلح متمرکز بر آیندهی سیاسی و امنیتی این کشور، پافشاری کند. کنارزدن حکومت افغانستان تلاشهای ملی و بینالمللی را برای ایجاد نهادها، مشروعیت و شرایط برای امنیت پایدار تضعیف میکند.
دو: از همینحالا باید تضمین صددرصدی از گروه طالبان گرفته شود که با تروریزم جهانی قطع رابطه کرده و توان بازگرداندن هزاران جنگجویشان را به خانه داشته باشد. در غیر این صورت صلح با طالبان برای مردم افغانستان معنایی ندارد.
سه: هر نوع گفتوگو با طالبان باید مبتنی بر جمهوریت و مردمسالاری باشد. هر ساختار که برای آیندهی سیاسی افغانستان تعریف میشود، باید مبتنی بر ارادهی مردم باشد. گذشتهی طالبان سیاه است. مردم در امارت اسلامی طالبان رعیت است. این گروه اولین چیزی که باید بپذیرد، پذیرش عبور از رعیت به شهروندی باشد.
حرف آخر اینکه هر نوع خروج باید پس از اطمینان از این سه تدبیر باشد. خروج شتابزده تنها به سود طالبان است.