عیسا قلندر
پریشب جایی مهمان بودیم. حدودا بیست نفر در یک سالن جمع شده بودیم. یکی از این مهمانها، کمیشنر کمیسیون مستقل انتخابات بود. من میخواستم بحث مجلس سیاسی نشود، شروع کردم به تعریف و تمجید از آبوهوای پنجشیر و بامیان. آقای کمیشنر یکرقم طرفم بد بد سیل میکرد که خدا نجات بدهد. اما من کم نیاوردم، راست و دروغ از این دو ولایت تعریف میکردم که یکدفعه ناخواسته کلمهی انتخابات سرزبانم جاری شد. گفتم که حتا انتخابات در این دو ولایت شکل و معنای واقعی دارد.
چنین شد که عنان صحبت از دستم رفت و بقیه رو کردند به کمیشنر مجلس. از او در مورد اینکه انتخابات برگزار میشود یا نه پرسیدند، در مورد شفافیت انتخابات پرسیدند. آقای کمیشنر گفت: «اینکه انتخابات برگزار میشود یا نه، من چیزی گفته نمیتوانم. شاید شود، شاید نشود.» اما سخنانش در مورد شفافیت انتخابات جالب بود.
به نقل از کمیشنر، کمیسیون انتخابات برای شفافیت انتخابات یک میکانیزم در نظر گرفته که براساس این میکانیزم، اول سریالنمبر استیکر رایدهنده چِک میشود که آیا درج سیستم است یا خیر، بعدش بایومتریک میشود، در قدم سوم کارمندان انتخابات عکس صورت رایدهنده را میگیرد.
همه بسیار دقیق به گپهای او گوش میداد. آقای کمیشنر علاوه کرد که کمیسیون در یک مورد به مشکل برخورده. مشکل این است که یک جمع کلان مخالف تصویرگرفتن از صورت زنان و دخترانشان است. آن را برابر با تجاوز میدانند و تا امروز با کمیسیون انتخابات جنجال دارند. هرچه برای آنها استدلال میکنیم که تصاویر زنان و دختران شما محفوظ میماند و هیچ مشکلی بهلحاظ شرعی ندارد، قبول نمیکنند. «مستقیما به ما میگویند که شما کمیشنرها در انتخابات پارلمانی رسوایی کردید و ما سر شما اعتماد نداریم. به ما پیشنهاد میدهند که هر ده انگشت دستانشان را بایومتریک کنیم، حتا پرنت انگشتان پاهایشان را بگیریم، مگر تصویر نه. از طرف دیگر، نامزدان دیگر و نهادهای ناظر ما را محکم گرفته که از میکانیزم طرحشده عدول نکنید. اگر عدول کردید، انتخابات دیگر شفاف نخواهد بود. هر روز جنگ و رسوایی داریم. یک عده از مقامات هم هر روز چیلک میاندازند که ما باید بیخیال اصول شویم و اجازه دهیم همه در انتخابات اشتراک کنند. هرچه به این مقامات میگوییم که همه حق اشتراک دارند، اما ما برای مدیریت این اشتراک نیاز به یک میکانیزم داریم، نمیپذیرند. خود را به نفهمی میزنند و میگویند “ما میکانیزمش را کار نداریم، ما باید به فلانی بابا رای بدیم. فامیلای ما هم باید به او رای بتن. اونه میبینین که نفرک چقه ستادش را بیروبار کرده.” درحالیکه همین مقامات تا چند وقت پیش، مشاورین و متخصصین انتخابات بودند و حتا روی میکانیزم انتخابات روسیه و امریکا انتقاد داشتند. خدا نجاتتان بدهد بیادرا. در افغانستان اول مردم زود شِقّ میکنند، باز یکدفعه که شِقّ کردند، به قرآن که با انشتین و مارتین لوترکینگ هم نمیتوانی قناعت شان بدهی. یا باید گپشان را قبول کنی، یا باید در وبسایت اکبر و جابز دات ایاف دنبال وظیفه بگردی. اگر گپ آنها را قبول کنیم، مردم ما را پیشکاران امرخیل گفته ریشخند خواهند کرد.»
میخواستم از آقای کمیشنر بپرسم که کمیشنران تا چه حد روی میکانیزم مطروحهای کمیسیون توافق دارند و جدیاند، اما آقای کمیشنر زحمت مرا کم کرد و خود در این مورد صحبت کرد. او میگفت که عدهای از کمیشنران هم مثل آقای امرالله صالح از همین حالا فکر میکنند که غنی رییسجمهور میشود و تلاش میکنند همه چیز به نفع او رقم بخورد. کار کمیسیون به همین خاطر سخت شده. من تقریبا نودوپنج درصد مطمیینام که روز انتخابات (اگر انتخابات برگزار شد) گدودی زیاد میشود. اما ما تلاش خود را میکنیم و به قول آقای دانش «انتظار معجزه را نداریم».
یکی از پیرمردان مجلس در اعتراض به تقلبهای گسترده در انتخاباتهای گذشته گفت «مه خو در کل انتخاباتا شرکت کدیم، ای که چقه تقلب شده و چقه نشده، مه نمیفامم. همیقدر میفامم که همی مردمی حاضر نیستند در انتخابات از صورت زنا و دخترایشان عکس گرفته شوه. خو والله اگه در انتخابات هم بوفامن. مه اگه رییسجمهور یا رییس کمیسیون انتخابات میبودم، اینا را رایدادن نمیماندم. برایشان میگفتم که انتخابات چورکردن پیسه بیتالمال نیست که شما صورتتان را پُت کده بیایین و ببرین. اگه در انتخابات شرکت میکنین، شرایط شرکت کدنه هم قبول کنین، اگه قبول نمیکنین، مردانه بگویین که ما در انتخابات شرکت نمیکنیم. کمیسیون انتخابات خو رادیو آرمان نیس که هرکسی آهنگ مورد علاقهشه فرمایش بته و به دوستا و رفیقایش تقدیم کنه. او بیادر شما از کمیسیون انتخابات رادیو آرمان جور نکنین. کمیشنر صایب شما بگویین اگه مه اشتباه میگم.»
کمیشنر کمیسیون گفت «حق با شماست حاجی صیب. کاش صد-دوصد نفر بودند، اما میفامی که بحث هزارها نفر است. رییسجمهور هم میترسد در این مورد فرمان واضح و قاطع بدهد. خلاصه گدودی زیاد است. ببینیم که چه میشود.» حاجی گفت: «نی ایتو نمیشه. شما نباید منتظر بمانین که چه میشه و چه نمیشه. شما کاری کنین که باید بکنین. تا کی را ببینیم که چه میشه و چه نمیشه.» در همین حال، چند نفر بشقابها را آوردند و روی میز چیدند، بحث تمام شد.