الف-الله و جیم-جهاد

الف-الله و جیم-جهاد

کریگ دیویس
ترجمه: حبیب فرزاد

یاداشت مترجم: این مقاله برگرفته از یک تحلیل طولاتی‌تر و منتشرنشده تحت عنوان «ناسیونالیسم، انقلاب و جهاد: نگاره‌هایی از خشونت در کتاب‌های درسی دوره ابتدایی افغانستان» است. این تحقیق توسط دیوید. ل.بورین انجام شده است. او از بخش مطالعات دین، زبان و فرهنگ اسیای نزدیک دانشگاه اندیانا امریکا، در مورد کتاب‌های آموزشی مدارس افغانستان در دوران مجاهدین کار کرده است.

در پایان دهه 1980 و آغاز دهه 1990 میلادی «مرکز تعلیمی برای افغانستان» واقع در پشاور پاکستان که توسط مجاهدین افغان تأسیس شده بود، دست به چاپ و نشر مجموعه کتاب‌های درسی برای مکاتب ابتدایی زد که مملو از روحیه ستیزه‌جویی اسلامی بود. کتاب‌ها توسط مجاهدین (که پس از یک دهه مقاومت در سال 1989 نیروهای شوروی را از کشور بیرون راند) در راستای توسعه و اشاعه پروپاگندای سیاسی و تلقین ارزش‌های ستیزه‌جویی اسلامی به نسل نو جهادگران علیه «دشمان اسلام» تدارک دیده شده بود.

موارد زیر به‌عنوان مقدمه بحث از کتاب زبان فارسی (دری) صنف اول برداشته شده است:

«الف» الله

الله یکی است.

«ب» بابا

بابا (پدر) مسجد می‌رود.

«پ» پنج

اسلام پنج بنا دارد.

«ت» تفنگ

جواد برای (کمک) به مجاهدین تفنگ می‌گیرد.

«ج» جهاد

جهاد فرض است. مادرم به جهاد رفت. برادرم به مجاهدین آب داد.

«دال» دین

دین ما اسلام است. روس‌ها دشمنان دین اسلام هستند.

«ژ» مژده

مرمی (گلوله)های مجاهدین مثل ژاله بالای روس‌ها می‌بارد. برادرم مژده داد، روس‌ها در وطن ما شکست می‌خورند.

«ش» شاکر

شاکر با شمشیر جهاد می‌کند. خداوند از شکست روس‌ها شاد می‌شود.

«ظ» ظلم

ظلم‌کردن گناه است. روس‌ها ظالم هستند. ما علیه ظالمان جهاد می‌کنیم.

«واو» وطن

وطن ما افغانستان است. مجاهدین وطن ما را مشهور کردند … مردم مسلمان ما کمونیست‌ها را شکست داده است. مجاهدین وطن عزیز ما را را آزاد می‌کند.

چنانچه در قطعه‌های بالا می‌بینید، ترویج خشونت برای اسلام، مضمون مسلط در کلیه کتاب‌های چاپ مجاهدین از صنف اول تا ششم به‌ویژه ریاضیات و زبان‌ها است. البته برخی از تصاویر خشونت‌آمیز در سال 1992م پس از اصلاح کتاب‌های درسی برداشته شد. اما کار میدانی من در سال های 1992 و 2000م در افغانستان و در میان مهاجران افغان پاکستان نشان می‌دهد که هنوز نسخه‌های اصلاح‌نشده‌ی کتاب‌های مذکور در هر دو کشور قابل استفاده است. بنابر گزارش کارمندان نهادهای کمک‌کننده، استفاده از نسخه‌های ویرایش‌نشده با تصاویر ترویج‌کننده‌ی خشونت در مکاتب مهاجرین در پاکستان ادامه داشت، درحالی‌که طالبان (استفاده آن) در داخل افغانستان را تحریم کرده بودند. فروشگاه‌های کتاب‌های دست‌دوم در پشاور انباشه از این کتاب‌ها بود؛ کتاب‌های مملو از محتوای ستیزه‌جویی اسلامی و نگاره‌های تانک، خمپاره‌انداز و سلاح‌های خودکار. در سال 2000 وقتی از کابل پایتخت افغانستان بازدید کردم، دریافتم که کتاب‌فروشی‌های که کتاب‌های تأییدشده‌ی طالبان را می‌فروختند، در واقع چاپ جدید همان نسخه کهنه و ویرایش‌نشده‌ی دوران مجاهدین را به فروش می‌رسانند. گزارش رسیده از کابل حکایت از ادامه‌ی استفاده از این کتاب‌های درسی تحت اداره دولت جدید (دولت پساطالبان بعد از 2001) دارد. کتاب‌های مذکور شهادت‌طلبی را ستایش می‌کند، جهاد را تجلیل و کشتار دشمنان را توجیه می‌کند. به هر صورت، تصاویر و محتواهای خشونت‌آمیز که ذهن کودکان را نشانه گرفته، چندان پدیده‌ی تازه و بدیع هم نیست. شعر ذیل را که از کتاب زبان ( دری) صنف اول منتشر شده 1970 م است، در نظر بگیرید:

در راه

استقلال خود،

جان خود را، سر خود را، مال خود را

فدا خواهیم کرد

فدا خواهیم کرد.

اگر، دشمنان ناپاک ما

به قصد (تجاوز) برخاک ما،

یک گام پیش آید،

پاهای‌شان را قلم می‌کنیم

پاهای‌شان را قلم می‌کنیم.

اگر، دشمن ظالم ما

به‌سوی میهن ما

تُندِ نگاه کند

چشمان او را بیرون می‌کشیم

چشمان او را بیرون می‌کشیم.

جوکی در کتاب زبان (دری) صنف چهارم که در همین دوره چاپ شده و در واقع یک شوخی ترسناک است:

«از پسری که تازه از جنگ برگشته بود، پرسیده شد، در جنگ چه گلی به آب دادی؟ او پاسخ داد، هر دو پای یک دشمن را از زانو بریدم. وقتی از او پرسیده شد، چرا سر دشمن را نبریدی، او پاسخ داد. قبل از من کسی سرش را بریده بود».

موارد بالا فقط دو مورد از استفاده مواد آموزشی به‌عنوان ابزار تلقین تعصب در قالب وفاداری به کشور، در ذهن کودکان است. دشمن خیالی بخشی از برنامه درسی رسمی دوران محمدظاهر شاه (1933- 1973) بود. شاه مخلوع 88 ساله که پس از 1973م در روم تبعید بود و دوران او برای اکثر افغان ها یادآور مشروعیت و ثبات است.

تصویر از کتاب زبان صنف اول دوره ظاهرشاه

سری جدید کتاب‌های درسی در دوران دولت کمونیستی افغانستان (از 1978 تحت زعامت نورمحمد ترکی آغاز و در پی آن تهاجم شوروی در این کشور در سال 1979 تا سقوط دولت نجیب‌الله در سال 1992 پایان یافت) چاپ شد. کتاب‌های درسی این دوره در پی گسترش ایدیولوژی مارکسیستی در بافت فرهنگی افغانستان بود. در قطعه شعر «شهید» چاپ‌شده در کتاب درسی صنف چهارم، دانش‌آموزان می‌خوانند که آنان «قربانیان ستم غربی‌ها» بودند. شهادت و فداکاری به‌عنوان جزء ضروری انقلاب کمونیستی و مبارزه علیه دشمنان تأکید شده بود.

«مزدوران استعمار» و «نوکران بریتانیا» و «عاملان ستم غربی» تعابیر به‌کاررفته برای گروهای شورشی جهادی بود که پس از تهاجم شوروی در دسامبر 1979م برای جنگ با دولت کمونیستی افغانستان شکل گرفته بودند. نکته عجیب این‌که از کاربرد کلمه «مجاهدین» در کتاب‌های آن دوره خودداری شده بود. این مجموعه کتاب‌های درسی تا ماه می سال 2000 به‌صورت محدودی در مکتب‌های مهاجرین در برخی مناطق پاکستان به‌شمول مکتب کوچک «لیسه استقلال» در اسلام‌آباد. نزدیک به نصف 236 شاگرد این مکتب دختر بود که بسیار‌شان پس از تصرف کابل توسط طالبان در سال 1996 از افغانستان آمده بودند؛ وقتی طالبان آموزش دختران را پس از صنف سوم ممنوع قرار دادند.

یک دلیل استفاده این سری کتاب در مکتب یادشده شاید تصویرشدن بهتر زنان در کتاب‌های دوران کمونیستی نسبت به کتاب‌های درسی دوره‌های دیگر بود. کتاب‌های درسی برای جذب دختران جوان بر نقش مهم که زنان در انقلاب ثور (به گفته‌ی کمونیست‌های افغانستان) بازی کرد، تأکید شده بود. مادران، زنان رزمنده و زنان پرولتر (کارگر) تا جایگاه قهرمان بلند برده شده بود، در برابر مخالفان انقلاب: «درود ابدی بر شهدای قهرمان ملت که جان‌های‌شان را در مبارزه با دشمنان مردم افغانستان و انقلاب ثور فدا کردند … زنان مبارز ملت! اعضای فعال زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور شدند و انقلاب ثور را تقویت کردند. درود بی‌پایان بر مادران قهرمان‌ها و زنان کارگر ملت.» نکته قابل توجه این خواهد بود که اهمیتی که کتاب‌های درسی کمونیستی برای سهم زنان در انقلاب کمونیستی قایل بود، شاید اسلام‌گرایان افراطی (جهادی) را واداشت پس از به‌دست‌آوردن کنترل کشور نسبت به حقوق زنان بی‌اعتنایی کنند.

تصویر از کتاب دری صنف پنجم دوره مجاهدین

اما نسل‌های بعدی کتاب‌های درسی که توسط کمیته‌ای از آموزگاران وابسته به ایتلاف هفتگانه گروه‌های مجاهدین در پشاور در اواخر دهه 1980 به چاپ رسید دین‌محور، دارای بار خشونت بیش‌تر و برای کودکان افغان به‌صورت بالقوه ویرانگرتر بود. این کتاب‌ها اهداف دوگانه‌ای را پی می‌گرفت که شامل تقابل با ایدیولوژی مارکسیستی دولت کمونیستی و تلقین اسلام‌گرایی ستیزه‌جو به کودکان و نوجوانان افغان را شامل می‌شد. به طرح مسأله‌ی زیر در در کتاب ریاضیات صنف سوم توجه کنید: «یک گروه از مجاهدین بالای 50 نفر سرباز روس حمله می‌کند، در پی این حمله 20 سرباز روسی کشته می‌شود. چند سرباز روس توانسته فرار کند؟»

در کتاب ریاضی صنف چهارم مسأله‌ی دیگر به‌شکل زیر مطرح شده است: «سرعت گلوله کلاشینکوف 800 متر در ثانیه است، اگر یک سرباز روس در فاصله 3200 متری یک مجاهد قرار دارد و مجاهد پیشانه‌ی سرباز روسی را نشانه گرفته، محاسبه کنید چند ثانیه وقت می‌گیرد که مرمی به پیشانی [سرباز] روسی اصابت کند.»

طنز دیگر این‌جاست که این مجموعه کتاب‌های درسی به کمک و حمایت ایالات متحده امریکا به چاپ رسیده بود. یکی از مسئولیت های مرکز تعلیمی افغانستان که توسط مجاهدین راه‌اندازی شده بود، چاپ، نشر و توزیع کتاب‌های درسی بود. مرکز تعلیمی افغانستان مبلغ 50 میلیون دالر امریکایی از برنامه آموزشی برای افغانستان که وابسته به دانشگاه نبراسکا ایالت اوماها (UNO) بود در میانه سال‌های سپتامبر ۱۹۸۶ تا جون ۱۹۹۴ دریافت کرد که از وجوه برنامه توسعه بین‌المللی ایالات متحده امریکا (USAID) تأمین می‌شد. در مدت پنج سال نخست، دست‌اندرکاران برنامه آموزشی برای افغانستان درج تصاویر ستیزه‌جویانه در کتاب‌های درسی کودکان را عمدا نادیده گرفتند.

تصویر از کتاب دری صنف سوم دوران مجاهدین

رحیم یاسر آموزگار افغان که در اوایل این برنامه با دفتر پشاور یو.ان.او کار می‌کرد، از تصمیمی که به احزاب جهادی اجازه می‌داد بدون مداخله و دردسر محتوای خشونت‌آمیز را وارد کتاب‌های درسی کند، دفاع می‌کند: «آنان (حامیان امریکایی) از حساسیت فرهنگی و دینی افغان‌ها در دوران جنگ با شوروی آگاه بودند. برعلاوه مسئولان دانشگاه نبراسکا نمی‌خواستند طوری به‌نظر برسند که می‌خواهند ارزش‌های امریکایی را بر آموزگاران افغان تحمیل می‌کنند.»

پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، برنامه آموزشی برای افغانستانء تحت فشار مضاعف نهاد کمک‌کننده به افغانستان، آموزگاران و والدین کودکان در ۱۹۹۱ تصمیم به برداشتن تصاویر و محتوای خشونت‌آمیز از کتاب‌های درسی مجاهدین گرفت و در ۱۹۹۲ پروسه بازنگری تکمیل شد. امروزه آموزگاران به نسخه‌های ویرایش‌شده و باز بینی‌شده ارجاع می‌دهند که به‌صورت گسترده در افغانستان و پاکستان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به همین منوال دو سال پیش، جویس گاچیری یکی از مدیران پروژه آموزش برای افغانستان دفتر یونیسف در اسلام‌آباد گزارش داد تعداد قابل توجهی از کتاب‌های درسی بازبینی‌نشده چاپ مجاهدین در مناطق تحت کنترل طالبان و حتا بدخشان که در کنترل ایتلاف مخالف طالبان بود، به چشم خورده است. در هنگام بازدید من از کابل در ماه می سال ۲۰۰۰ یک کامل مجموعه کتاب‌های درسی بازبینی‌نشده را خریدم.

به گفته‌ی احمدشاه درانی، مدیر چاپ‌خانه مؤسسه اکبر (ACBAR) در پشاور (مؤسسه‌ای که مسئولیت چاپ کتاب‌های درسی بازنگری شده را داشت) کتاب‌های بازنگری‌نشده پس از سال ۱۹۹۲ توسط این مؤسسه به چاپ نرسیده است. وقتی در ماه جون سال ۲۰۰۰ درحالی‌که یک مجموعه کتاب‌های ویرایش‌نشده را که از کابل خریده بودم با خود داشتم با او روبه‌رو شدم، گفت: «کیفیت پایین کاغذهای استفاده‌شده در کتاب‌ها و نوع رنگ که به‌کار رفته از چاپ‌خانه‌ی مستقلی در پشاور پاکستان است. وجود کتاب‌های درسی بازنگری‌نشده که به‌تازگی در پشاور به چاپ رسیده در بازار کتاب‌فروشی کابل آن هم هشت سال پس از جاگزین‌کردن نسخه ویرایش‌شده، این نکته را می‌رساند که طالبان خواسته با پیام جهاد (محتوای خشونت‌آمیز کتاب‌های درسی) نسل جدید را تحت تأثیر ایدیولوژی خود قرار دهند. اما طالبان که در سال ۱۹۹۶ به قدرت رسیدند، شاید مسئول تمام و کمال آن نباشند. بین سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ که گروهای مختلف مجاهدین برای تصرف کابل میان خود می‌جنگیدند، محتمل است چنین کتاب‌های از نظر رهبری مجاهدین که مسئول درجه‌یک محتوای آن است، هرگز دور‌انداختنی نبوده است.

در مورد نظام درسی مدارس دینی در افغانستان و پاکستان، پس از یازدهم سپتامبر زیاد نوشته شد. به‌دنبال حمله شوروی به افغانستان، مسلمانان افراطی از عربستان سعودی و جاهای دیگر در تأمین مالی مدارس دینی کمک کردند که بسیاری‌شان ماشین تزریق افکار ستیزه‌جویانه به طلبه‌های آن مدارس شدند. طالبان تولیدات خشن این مدارس‌اند که دین‌سالاری مطلقه برپا کردند، نظامی‌گری و سرکوب خشن راه انداختند و به گروه‌های تروریستی جهادگرا پناه دادند. به‌رغم شکست طالبان، دست‌کم‌گرفتن قدرت سیاسی مدارس دینی اشتباه جدی خواهد بود. به‌دلیل ناتوانی حکومت‌های هر دو کشور افغانستان و پاکستان در فراهم‌سازی سیستم آموزش جهانی (آموزش مدرن) بسیاری از خانواده‌ها به این مدارس به‌عنوان جاگزین مناسب می‌بینند.

از جانب دیگر، بسیاری از دانش‌آموزان که قبل‌ازظهر در مکاتب سکولار درس می‌خوانند، بعدازظهر در مدارس دینی می‌روند. آخرین تخمین‌ها نشان می‌دهند میان ۱۰ تا ۱۵ درصد از ۴۵ هزار مدرسه پاکستانی درگیر گسترش خشونت هستند؛ در صورتی که این تخمین دقیق باشد، نسل‌های بعدی فارغان این مدارس نیروی سیاسی خطرناکی خواهد بود که نباید دست‌کم گرفته شود.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های فراروی برقراری صلح و موفقیت دولت‌های انتخابی در افغانستان در ریفورم نظام آموزش و پرورش کشور نهفته است. اما از وقتی که حکومت موقت قدرت را در کابل در دست گرفت، آینده‌ی سیستم آموزش و پرورش افغانستان نامعلوم بود. از این‌که مجاهدین بار دیگر در موقعیت تصمیم‌گیری و پالیسی‌سازی قرار دارند، آیا آن‌ها بر آموزش ستیزه‌جویی اسلامی پافشاری خواهند کرد؟ ایا بار دیگر کودکان و دانش‌آموزان به قطع‌کردن پاها و بیرون‌کشیدن چشم‌های «دشمنان پلید» تشویق خواهند شد؟ در این صورت، راه به‌سوی افغانستان آرام و عاری از خشونت، بسیار طولانی خواهد بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *