تنها یک و نیم سال از زمانی میگذرد که گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و سوریه، یکی از بزرگترین شهرهای عراق را به تصرف خود درآورده و در قلمرو تحت تسلط خود در هر دو کشور، اعلام خلافت کردند. پس از آن، جنگجویان خارجی دستهدسته به این جنگ و رهبر داعش، ابوبکر البغدادی، پیوستند. این باعث شد که شورشیان مشتاق و جداییطلبان از گروههای ستیزهجو در کشورهایی مانند مصر، یمن و لیبیا، و همچنین گروههای تثبیتشدهای مانند بوکوحرام نیجریه، به این گروه اعلام وفاداری کنند.
بهنظر میآید جنگجویان وابسته به داعش، اکنون درحال بهدستآوردن جای پایی در افغانستان باشند. اما آنها درحقیقت چه کسانی هستند؟ آیا آنها از رهبری داعش در عراق و سوریه دستور میگیرند؟ و آیا میتوانند ایدئولوژی و اندیشههای خود را در آن منطقه، همانند عراق و سوریه گسترش بدهند؟ در ادامه، نظر سه کارشناس را در این زمینه میخوانید.
«داعش» افغانستان، چه کسانی هستند؟
جیمز کانینگهام، که از سال 2012 تا دسامبر 2014 بهعنوان سفیر آمریکا در افغانستان خدمت کرده است، میگوید او برای اولین بار شایعات حضور داعش در افغانستان را در اواخر دوران خدمتش شنیده بود. «دقیقاً زمانی که من درحال آمادهشدن برای ترک این کشور بودم، شایعاتی وجود داشت، اما هیچ کدام معتبر نبود – ابراز نگرانی نسبت به اینکه داعش آغاز به برقراری ارتباط با افغانها و پاکستانیها، و تلاش برای جذب و استخدام مردم برای مبارزه در سوریه و عراق کرده است».
بااینوجود، کارشناسان میگویند افرادی که درحالحاضر خود را بهعنوان داعش در افغانستان مینامند، جنگجویان عراق و سوریه نیستند. درواقع آنها اصلیترین اعضای ناراضی طالبان و شورشیانی از دیگر گروهها هستند که بااستفاده از این فرصت، «نام تجاری» خود را به داعش تغییر دادهاند.
آناند گوپال، نویسندهی «هیچ انسان خوبی در میان زندگان نیست: آمریکا، طالبان و جنگ از چشمانداز افغانستان»، میگوید: «این مهم است که ما بدانیم زمانی که میگوییم «داعش»، منظور ما چیست. زیرا آنها گروههایی ناراضی بودهاند که اساساً نام خود را برای تقویت گروه یا جذب سرمایه تغییر دادهاند».
گوپال میگوید: «نارضایتی میان عناصر خاصی از طالبان همیشه وجود داشته است، و اکنون رسانهها تمام وقت درمورد داعش صحبت میکنند و دولت افغانستان از ایدهی داعش بهعنوان راهی برای نگهداشتن ایالات متحده استفاده میکند؛ تمام این مسایل بهنوعی زمینه را برای این گروهها فراهم کرده است تا خود را با یک نام جدید تعریف کنند».
درمیان گروههایی که پرچم سیاه داعش را در افغانستان بلند کردهاند، جناحهای طالبان پاکستانی که بهعنوان تحریک طالبان پاکستان شناخته میشوند، گروه پاکستانی لشکر طیبه، و جنبش اسلامی ازبکستان حضور دارند. درحالحاضر، رهبران داعش در افغانستان عمدتاً اعضای سابق طالبان پاکستانی هستند.
برخی از اعضا و فرماندهان طالبان افغانستان نیز وجود داشتهاند که این، نارضایتی روبهافزایشی درمیان این گروه را نشان میدهند. اگرچه طالبان توانست تا برای مدتی کوتاه مرکز شهر قندوز را در ماه سپتامبر تصرف کند، این گروه آشفتگیها و دستهبندیهایی را در طی چند ماه گذشته تجربه کرده است. تعدادی از کسانی که از طالبان جدا شدند، بهدلیل غیبت طولانی ملا عمر، رهبر طالبان که مقام و ابهت او گروه را درکنار هم نگه میداشت، شروع به پیوستن به داعش کردند. تایید مرگ او در ماه جولای، تنها به این جداییها افزود. درعینحال، دیگران نیز بهدلیل اختلافنظرها بر سر اینکه آیا طالبان باید در مذاکرات صلح با دولت افغانستان شرکت کند، جذب داعش شدهاند.
بهگفتهی گوپال، «انگیزهی مردم برای سلاح بهدست گرفتن و مبارزه علیه دولت افغانستان، کاهش نیافته است. رهبران میگویند، خب، اکنون زمان مذاکره است، زمان صلح است». این گروهها که خود را داعش معرفی میکنند، میتوانند قدم جلو بگذارند و ادعا کنند «ما طالبان نیستیم… ما قصد نداریم وارد مذاکرات شویم. ما اکنون بخشی از یک جنبش جهانی هستیم که در عراق و سوریه بسیار موفق بوده است».
هیچکس نمیداند درحالحاضر دقیقاً چه تعدادی از جنگجویان خود را داعش افغانستان مینامند، اما مقامات تخمین میزنند که حدود هزار نفر هستند. مناطق اصلی حکومت آنها، در ولایت شرقی ننگرهار در مرز پاکستان، و بخشهایی از زابل در جنوب و قندوز در شمال، قرار دارند. تا ماه جولای، ادعا شده بود که داعش طالبان را در سه منطقه در ننگرهار شکست داده است – اچین، شینوار و خوگیانی. اما طالبان آنها را به عقب میرانند، و غیرنظامیان در این میان گرفتار جنگ میان هر دو گروه شدهاند. تا اواسط سال 2015، بالاترین تلفات غیرنظامیان در افغانستان از آغاز شمارش سازمان ملل در سال 2009 ثبت شده بود 1592 مرده، 3329 نفر مجروح.
آیا آنها به داعش عراق و سوریه ارتباط دارند یا از آنجا دستور میگیرند؟
اگرچه سخنگوی داعش مرکزی در عراق و سوریه، استقرار نیروهای وابسته به داعش در افغانستان را در ماه جنوری اعلام کرد، کارشناسان میگویند هنوز شواهد زیادی از دستورات و کنترل متمرکز میان جنگجویان در افغانستان و رهبری داعش در عراق سوریه وجود ندارد.
واندا فلباب، عضو ارشد موسسهی بروکینگز، توضیح میدهد: «آنها از این عنوان استقبال میکنند و سوگند وفاداری به البغدادی ادا کردهاند، اما بهنظر نمیرسد هیچ دستورالعمل، کنترل یا هدایتی از سوریه، عراق یا بغدادی وجود داشته باشد».
به گفتهی گوپال: «اگر به عملکرد این گروه دقت کنید، میبینید که بسیار متفاوتتر از داعش در عراق و سوریه عمل میکنند. آنها مانند داعش مرکزی کار نمیکنند… آنها زیارتگاهها را خراب نمیکنند و کاری علیه فرهنگ محلی انجام نمیدهند».
بااینحال، کارشناسان باور دارند که این وضعیت ممکن است عوض شود و باید متوجه تغییرات در قابلیتها یا رفتارهای این گروه در طول زمان بود.
آیا آنها می توانند مانند داعش در عراق و سوریه گسترش یابند؟
ظهور سریع و تکاندهندهی داعش، مقامات غربی را لرزاند. در سال 2011، این گروه از خاکسترهای القاعده در عراق در 2011 برخاست و پیش از راهاندازی حملهای برقآسا بر موصل و استقرار خلافت، در جنگ داخلی سوریه تجربهی مبارزه و جذب نیرو را به دست آورد. این گروه از خلاء قدرت و ضعف نیروهای دولتی در سوریه و عراق، همچنین از تنشهای فرقهای در مناطقی عمدتاً سنینشین بهره گرفت.
اکنون که جنگجویان در افغانستان پرچم داعش را به اهتزاز درآوردهاند نیز، طبیعتاً نگرانی اصلی این است که ممکن است آنچه در عراق و سوریه اتفاق افتاد، در افغانستان نیز اتفاق بیفتد.
کارشناسان اذغان میکنند که هنوز برای اظهارنظر قطعی خیلی زود است اما تفاوتهای اساسی میان داعش در عراق و سوریه و وضعیت کنونی در افغانستان وجود دارد که میتواند مانع گسترش داعش در افغانستان شود.
بهگفتهی گوپال: ایدئولوژی داعش که سلفیت است، با ایدئولوژی طالبان که ریشه در تصوف و دیوبندی دارد، در تضاد است. سلفیت، تفسیری بسیار سختگیرانه از اسلام و شیوهی زندگی پیامبر از دید آنها است. مردم افغانستان، مرقدهای مقدس را گرامی داشته و به اشخاص مقدس دینی احترام میگذارند و اعتقادات عرفانیتری دارند. «به اسلام در جنوب افغانستان اینگونه عمل میشود. اما سلفیها تمام اینها را بدعت درنظر میگیرند». این تفاوتهای ایدئولوژیک، جذب نیرو و دستیابی به مقبولیت عمومی را دشوارتر میسازد.
گوپال یکی از فرماندهان طالبان افغانی را برای نمونه ذکر میکند که پس از اتحاد با داعش، در یکی از حملات هواپیماهای بدون سرنشین کشته شد. ملا رئوف خادم، با دشواریهای زیادی برای جذب نیرو در افغانستان مواجه بود؛ زمانی که «او به قریهاش بازگشت و به مردم گفت، شما نباید قبرها را پرستش کنید و به سراغ آدمهای مقدس بروید، تمام مردم فکر کرده بودند او دیوانه شده است». او تنها قادر بود پس از تغییر بعضی از تفسیرهای سلفی تعدادی از مردم را اطراف خود جمع کند.
فلباب همچنین به این مسئله اشاره میکند که در افغانستان، تنشهای فرقهای به گونهای که داعش بتواند از آن بهرهبرداری کند، وجود ندارد. «اگرچه پشتونها احساس میکنند از دولت کنار گذاشته شدند و بسیجسازی در امتداد خطوط قومی پشتونها یک فاکتور بوده است، اما درحال حاضر یک جایگزین وجود دارد – طالبان – و این تفاوت بزرگی با عراق و سوریه است». درحالیکه شبهنظامیان سوریه از کنترل خارج شده بودند و تنشهای فرقهای در عراق بهشدت بالا گرفته بود، در افغانستان «یک شورش بلندمدت، قوی، ملی و پان افغانی» طالبانی وجود دارد. تاکنون، شدیدترین درگیریها نه میان داعش و نیروهای دولتی، بلکه میان داعش و طالبان بوده است.
ازطرفدیگر، گستردهنشدن داعش و طالبان در افغانستان، مشروط به ثبات دولت و قدرت نیروهای امنیتی افغانستان است که بهنظر میآمد برای بهدستآوردن مجدد کنترل قندوز از دست طالبان در ماه سپتامبر، با دشواری روبهرو هستند.
رییسجمهور باراک اوباما در ماه گذشته اعلام کرد که ایالات متحده برای کمک به جلوگیری از گسترش آنها، 9800 سرباز را تا پایان 2016 در افغانستان نگه میدارد و حدود 5500 نفر نیز تا پایان 2017 در افغانستان مستقر خواهند بود. او در زمان اعلام این تصمیم، گفت «من اجازه نمیدهم افغانستان بار دیگر بهعنوان پناهگاه امن تروریستها برای حمله به ملت ما استفاده شود».
کانینگهام که در شورای آتلانتیک خدمت میکند، میگوید: خروج تمام نیروها برطبق برنامهریزی، باتوجه به وضعیت فعلی، «به اوضاع بسیار خطرناکی برای منطقه و ما منجر خواهد شد… من باور دارم که پیامد این کار بهگونهای خواهد بود که افغانها در آن موقعیت، قادر به حفظ تلاشهای امنیتی خود، آنگونه که باید انجام شود، نیستند».
چنین نگرانیهایی پس از حملات 13 نوامبر به پاریس که حداقل باعث کشتهشدن 129 نفر شد، افزایش یافت. سیستم اطلاعاتی عراق گفته است که حداقل بخشی از این حملات در رقه، پایتخت خودخواندهی داعش در سوریه طراحی شده بودند. همانگونه که کانینگهام میگوید، اگر این شاخهی داعش در افغانستان بهشکلی سرکوب نشود، این خطر وجود دارد که «رابطهای بنیادیتر با داعش، همانگونه که در عراق و سوریه وجود دارد، توسعه بیابد».
فرانتلاین/ پریانکا باغانی
ترجمه: معصومه عرفانی