در کنار مسائل متعدد دیگر در کشور، مسایل زیست محیطی بهویژه آلودگی هوا، دشواریهای زیادی را برای مردم بهوجود آورده است. اگر آسیبهای ناشی از آلودگیهای هوا را محاسبه کنیم، هزینه آن میتواند هم سطح ناامنی، فقر و مواد مخدر در کشور باشد. معمولاً با آغاز فصل سرما در کشور، این مسئله در شهرها تشدید شده و به یک معضل جدی زیست- محیطی تبدیل میگردد. در حال حاضر شفاخانهها و مرکزهای صحی پر از بیمارانی اند که بهخاطر آلودگی مفرط هوا دچار بیماریهای تنفسی شده و همه روزه با مضرات آن دست و پنجه نرم میکنند. دلیلهای شدید آلودگی هوا در کشور هم مشخص است. بخش عمده این مسئله به استفاده از مواد سوختی بیکیفیت در ماشین آلات، استفاده از ذغال برای گرمایش خانهها، جادههای خاکی، انباشت زبالهها و ضعف در ارائه خدمات شهری بر میگردد.
مشکل آلودگی هوا برای همه ملموس و عینی است. همه به نحوی آنرا درک میکنند و اثرات بد آنرا در وجود خود احساس میکنند. کمتر کسی است که در شهرهای بزرگ کشور، از اثرات سوء آلودگی هوا در امان باشد. با این وجود هنوز مشکل آلودگی هوا تبدیل به یک مسئله جدی برای مردم و حکومت نشده است. در واقع ما در ارتباط با آلودگی هوا دچار امتناع مسئله هستیم. هیچ کس فکر نمیکند که مسئله آلودگی هوا روزانه مبالغ هنگفتی هزینه دارد و دشواریهای به مراتب بیشتر از بسا مسائل دیگر را بر زندگی مردم تحمیل میکند. عدم آلودگی هوا و مشکلات زیست محیطی باعث شده هیچ اقدامی در راستای حل آن صورت نگیرد. دولت در سیاستگذاریهای خود عمدتاً درگیر مسائل امنیتی، فقر، فساد و مسائل روزمره دیگر میباشد. هیچ برنامه بلند مدتی تا کنون برای حل مسئله زیست محیطی از سوی دولت صورت نگرفته است. شاید کمبود انرژی مهمترین عامل آلودگی هوا در کشور باشد. دولت تا کنون اقدامات خیلی محدود و کوچکی برای حل مسئله انرژی روی دست گرفته است. دولت مقدار محدود برق از کشورهای همسایه وارد کرده که این مقدار مکفی نیازمندیهای موجود جامعه و بازار کار کشور نمیباشد. انرژی گاز محدود است و به شکل غیر استاندارد وارد کشور میشود. دولت در پروژههای بلندمدت روی حل این دو نیاز اساسی هیچ کاری مهمی انجام نداده است. هرچند رییس جمهور غنی در نشست تغییرات اقلیمی در فرانسه گفته بود که دولت برنامههای جدی در زمینه ساخت بندهای آب و برق و استفاده از منابع باد و خورشید را در کشور روی دست دارد، اما واقعیت اینست که در عمل چنین چیزی مقدور نیست و این برنامه دولت به یک اولویت ملی تبدیل نشده است. سهم افغانستان در بزرگترین پروژه انتقال گاز از ترکمنستان به جنوب آسیا (تاپی) که به تازگی کار آن آغاز شده، نیز محدود و اندک است و این سهم نمیتواند پاسخگوی نیازهای موجود باشد. منابع گاز و نفت در داخل کشور با محدودیتهای جدی مواجه میباشند و با وجود برخی اقدامات اولیه، هنوز این بخشها نیز نمیتواند مسئله کمبود انرژی در کشور را حل کند. کمبود برق و استفاده از جنراتورهای کوچک برای تولید برق، به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده که درد سرها و مضرات آن نیز بزرگ و ویرانگر است. اقدامات عمرانی دولت و خدمات شهری نیز مسئله آلودگی هوا را به گونه جدی تحت پوشش قرار نمیدهند. برنامههای عمرانی محدود و توان دولت برای بهسازی و نوسازی شهرها اندک و ناچیز است. شهرداریها خدمات محدودی ارائه میکنند، نیروی کار برای پاک کاری شهرها اندک و امکانات لازم نیز وجود ندارد. بودجه اختصاص داده شده به این مسئله تنها بخش بسیار کوچک از کل بودجه کشور را به خود اختصاص میدهد. اینها همه شواهد و نشانههای آنست که حکومت مسئله زیست محیطی به ویژه آلودگی هوا را به مثابه یک مشکل جدی کشور درک نمیکند. اگر چنین درکی از مسئله زیست محیطی در کشور وجود داشته باشد، قطعاً مسئله جدی گرفته میشود و برنامهای برای حل آن روی دست گرفته میشود.
سوی دیگر این مسئله به مردم بر میگردد. اکنون با وجود چالشهای گستردۀ زیست محیطی به ویژه آلودگی هوا، مردم نیز کمتر آنرا به مثابه یک مسئله جدی درک میکنند. اگر حکومت برنامهای برای حل مسئله زیست محیطی ندارد، مردم در استفاده از امکانات و داشتههای شان، پروای آسیب رساندن به میحط زندگی شان را ندارند. شاید برای مردم اساساً اهمیت نداشته باشد که استفاده از ذغال سنگ برای گرمای خانههای شان چهقدر میتواند به محیط زندگی شان آسیب میرساند و هوا را آلوده میکند. برای مردم مهم اینست که با استفاده از ذغال سنگ خانههای شان بیشتر گرم میباشند و سرمای زمستان به داخل خانههای شان رخنه نمیکند. چنین نگاهی در میان مردم اوضاع را دشوارتر ساخته و استفاده بیرویه از منابع آلاینده، محیط زیست به ویژه هوا را به شدت آلوده کرده است.
حل مسئله زیست محیطی زمانی دشوارتر میشود که چنین درکی از آن وجود داشته باشد. اگر درک جدی از تهدیدهای فراوان آن نسبت به زندگی و آینده ما وجود میداشت، حل آن آسانتر و محتملتر بود. در حالیکه چنین درکی از مسئله زیست محیطی و عدم پذیرش آن به مثابه یک مسئله اساسی جامعه، ما را از مسئولیتپذیری برای حل آن دورتر کرده و این بخش از مشکل کلی ما را سرپوشیده نگه میدارد. فرهنگ سازی در این زمینه از اهمیت اساسی برخوردار است و تا زمانیکه ما به درک عمیق از تهدیدها و مضرات آلودگی هوا و آسیبهای زیست محیطی نرسیم، امیدواری چندانی برای حل این مشکل وجود ندارد.