محمد علی کاوه

زبان گویای کوچه

محمد علی کاوه
محمد علی کاوه

«قریه اُنچی باغبانان»، در غرب شهر کابل توجه‌ام را جلب کرد. هوا چنان آلوده، گردآلود و متعفن بود که عنوان قریه را «نفی» می‌کرد! مرا به تأمل واداشت. چه چیزی باعث شده است که در دل شهر، عنوان «قریه» آزین تابلوی کوچه باشد. تابلوی «برنامه همبستگی ملی» بغل دیوار سرکوچه، حس کنجکاوی‌ام را بیشتر برانگیخت. همه می‌دانیم، برنامه همبستگی ملی، برنامه ملی انکشاف روستاهای افغانستان است، اما این‌جا و در دل شهر کابل چه می‌کند؟ پرسش‌هایی را در ذهن‌ام خلق کرد. سؤالی در خیال‌ام گذشت که بابا، کجای کابل مخصوصاً غرب کابل به شهر می‌ماند؛ اما دوباره آن حس با پرسش این‌که: کجای کابل به دِه، قریه و روستا می‌ماند، دوباره آن سوال را نفی کرد. شاید، حس نوستالژیک باشندگان قدیمی این کوچه ترجیح می‌دهند، محله‌ی شان اسم قریه را یدک بکشد، تا اسم شهر که اسم بی مسما و بارگرانی است بر گردن غرب کابل.
داخل کوچه شدم. چند قدم که پیشتر رفتم متوجه پلاک‌های خانه‌ها شدم که توسط برنامه انکشافی شهری شماره گذاری شده و نشان می‌دهد که کوچه و محله مذکور تحت پوشش برنامه انکشاف شهری نیز قرار گرفته است. شورای انکشاف شهری نیز در محل ایجاد شده و حتماً اهالی منطقه از مساعدت‌های انکشاف شهری مستفید گردیده‌اند. از آن طرف، تابلوی برنامه همبستگی ملی بر سرکوچه دال بر این است که در این کوچه شورای انکشافی روستایی CDP نیز ایجاد و از کمک‌های انکشافی برنامه همبستگی ملی، در چوکات وزارت احیاء و انکشاف دهات بهره‌مند شده است.

محمد علی کاوه کنجکاوی بیشتر، مرا تا انتهای کوچه کشاند. در انتهای کوچه اما، تابلوی فیروزه‌ای رنگ «شهرک صلح» بر سر پُلی معروف به پُل میده خودنمایی می‌کرد! خواستم، با اهالی محل وارد گفت‌وگو شوم و در زمینه سوالاتی را بپرسم. منصرف شدم. با خود گفتم: هیچ کسی بهتر از کوچه و این تابلوها با تو سخن نخواهد گفت. به سخنان کوچه گوش سپردم، تابلوها با نگاه مخمور از بوی تعفن و گرد و خاک با من شروع به سخن گفتن کردند. یکی از شهر سخن می‌گفت، دیگری از قریه و آن دیگری رویای صلح را با خود حمل می‌کرد و در مقابل دید عابران، کلمه‌ی صلح را به اذهان تداعی می‌کرد.
از تابلوها پرسیدم: حالا، این‌جا شهر است یا روستا؟ به چورت عمیقی فرو رفتند. جواب دادند، والله، واقعاً نمی‌دانیم کجا شهر است وکجا روستا ولی فکر می‌کنیم قدرت ما در «وحدت» ماست. گفتم: ایجاد سکتورهای مستقل برای بهبود و سرعت بخشیدن ارائه خدمات، انکشاف و توسعه ایجاد شده است، تا هر کدام در زمینه خاصی بر روی ارائه خدمات و برنامه‌های انکشافی تمرکز کنند تا از یک طرف از تداخل وظیفوی جلوگیری شده نظم ایجاد گردد و از سوی دیگر، روند ارائه خدمات و برنامه‌های انکشافی به صورت متمرکزتر و دقیق‌تر تسریع و ارائه گردد. به همین دلیل، وزارت شهرسازی و انکشاف شهری برای انکشاف شهرها و وزارت انکشاف دهات، برای ارائه خدمات و توسعه روستاها ایجاد گردیده است، تا هر کدام مشخص در سکتور مربوطه کار و فعالیت نمایند. پاسخ دادند: بیادر، چیزهای را که گفتید نفهمیدیم، اما باز هم می‌گوییم، قدرت ما در وحدت ماست. همین حکومت وحدت ملی را ببین، اگه اینا وحدت نمی‌کردند چه می‌شد. چند وقت پیش وزارت مبارزه با مواد مخدر همرای وزارت امور زنان اتحاد کردند و بر علیه خیابان آزاری تظاهرات کردند. وزارت امور زنان بودجه ندارد و وزارت مبارزه با مواد مخدر، نمی‌داند بودجه را به کجا مصرف کند. حالا باهم اتحاد کرده‌اند، این‌طوری خوب است، کارچلانی می‌شود. می‌دانی که نمی‌شود وزارت مبارزه به مواد مخدر بیاید و پول خود را در میان چرسیان کوچه توزیع کند، الآن هم از دست شان به عذاب هستیم، بوی چرس هر لحظه مشام کوچه را می‌آزارد. مخصوصاً خانم‌ها که سیگرتی نیستند خیلی از بوی چرس به عذاب اند. آزار بوی چرس هم کم‌تر از خیابان آزاری نیست. بیادر، زیاد درد سر نمی‌دهیم. اگه راستش را بپرسی، به جز بوی چرس نه از برنامه انکشاف شهری خیر دیدیم و نه هم از روستایی‌اش. صرف همین بوی چرس است که خمار مان می‌کند، دیگه برای ما فرق نمی‌کند، این جا شهر است یا روستا.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *