یک ماجرا از دو منظر
شاید شنیده باشید که طالبان انگشت یازده نفر از ساکنان اطراف هرات را به خاطر شرکت آنان در انتخابات قطع کردند. قضیه دردناک است، ولی قسمت دردناکتر ماجرا این است که بیشتر این قربانیان، پیرمردان بودند.
ما میدانیم که در جامعهی سنتی افغانستان، کهنسالان چقدر قابل احترام بودهاند. در کشور ما همیشه رسم بود که وقتی پیرمردی یا پیرزنی سوار اتوبوس شهری میشد، جوانان جایشان را به او میدادند. هماکنون بوسیدن دست کهنسالان در بسیاری از نقاط کشور مرسوم است. با این وصف، بسیار شقاوت میخواهد که انسانی، انگشت پیرمردی را که جای بوسیدن است، قطع کند. این ماجرا از این جهت انسان را نگران میکند که میبینیم اخلاق و مروت تا چقدر در نزد گروهی از اهالی کشور ما نابود شده است. این به قول ما مردم «کم گپی نیست.»
اما قضیه را از یک جانب دیگر هم ببینیم. این مردان شصت ساله و هفتاد ساله، تا دیدهاند «پادشاهگردشی» دیدهاند و زمامداران را با «لویه جرگه» انتخاب کردهاند. ولی همین اشخاص که با تغییر حاکمیت به سنتیترین شکل آن عادت داشتند، امروز با وجود تهدید طالبان، در انتخاباتی دموکراتیک شرکت میکنند و برایش از جانشان مایه میگذارند. این هم «کم گپی نیست.»