منبع: فارین پالیسی
نویسنده: حسین ندیم
برگردان: حمید مهدوی
ندیم حسین در حال حاضر به عنوان دستیار ویژهی وزیر برنامهریزی، انکشاف و اصلاحات پاکستان فعالیت میکند. پیش از این او به عنوان محقق در مرکز وودرو ویلسن در واشنگتن فعالیت میکرد.
بهندرت اتفاق میافتد که از جمع نهادهای امنیتیِ پاکستان، یکی در قبال افغانستان دید خوشبینانه داشته باشد، اما اخیرا وقتی با یکی از اعضای برجستهی سازمان استخباراتی پاکستان مصاحبه کردم، او از انتخابات اخیر در افغانستان سخن گفت: «مهم نیست که رییس جمهور افغانستان عبدالله عبدالله باشد یا اشرفغنی، روند دموکراتیک در افغانستان، خود نشانهی ثبات و پیشرفت است». وقتی از چندین عضو ارشد نهادهای امنیتی پاکستان در مورد انتخابات افغانستان پرسیدم، آنها نیز دیدگاه مشابه داشتند و این امر نشان دهندهی تغییر چشمگیر در سیاست پاکستان در قبال همسایهی این کشور است و این پیامی است که جنرال راحل شریف نیز در سفر اخیر خود به افغانستان آن را با خود حمل کرد. سیاست جدیدی که مسلم لیگِ حاکم (مسلم لیگ شاخهی نواز شریف) از آن حمایت میکند، سیاست عدم مداخله و عدم حمایت از گروهها یا افراد مشخص در افغانستان است.
اما سیاستِ «عمق استراتژیک» چه؟ ایدهی روشنی مبنی بر اینکه پاکستان باید افغانستان را کنترول کند تا در مرز غربیاش دشمنی نداشته باشد. یکی از مقامهای امنیتی پاکستان خاطرنشان کرد: «هرکسی از سیاستِ عمق استراتژیک سخن میگوید، یا در مورد این مسئله بهروز نیست، یا اینکه سخت در اشتباه است». این در حالی است که قبل از حملهی یازدهم سپتامبر، سیاستِ عمق استراتژیک بخشی از سیاست پاکستان در قبال افغانستان را تشکیل میداد، اما در حال حاضر این مسئله زاید و منسوخ است. وی اضافه کرد: «این سیاست محصول جانبی تهاجم شوروی در افغانستان بود. با توجه به اینکه بافت و چگونگی دینامیکهای منطقهای تغییر کرده است، این سیاست پایدار نیست و مفهومی ندارد».
همزمان با بیاهمیت شدن سیاستِ عمق استراتژیک، نفوذ روزافزون هند در افغانستان برای نهادهای امنیتی پاکستان بیشتر قابل قبول میشود. این بدان معنا نیست که پاکستان با این مسئله کاملا راحت است، بلکه بدان معناست که اندک اندک به نظر میرسد که این نفوذ بخشی از سیاستِ «عدم مداخله و عدم حمایت از گروهها یا افراد مشخص» باشد. یک مقام ارشد ارتش پاکستان گفت: «افغانستان یک کشور مستقل است و میتواند با هر کشوری هرگونه روابطی داشته باشد. این نباید مایهی نگرانیِ پاکستان باشد، مگر اینکه کشور سومی با استفاده از خاک افغانستان، پاکستان را هدف قرار دهد». این مقام در پاسخ به پرسشِ قرارداد بین هند و روسیه برای تهیهی جنگافزار برای اردوی ملی افغانستان گفت: «آیا این قرارداد هنوز امضا شده است؟»
راحتیِ جدید در مورد پیشرفتهای هند در افغانستان میتواند سه علت داشته باشد:
نخست اینکه نهادهای امنیتی پاکستان درک میکنند که توسعه در افغانستان به همکاریِ منطقهای نیاز دارد. دوم اینکه پاکستان احساس میکند، از آنجایی که افغانستان و هند مرز مستقیم «مشترک» ندارند، نفوذ هند در افغانستان اندک خواهد بود. سوم اینکه دستگاههای امنیتی پاکستان، حسننیت و تفاهم را اساس روابطشان با رهبری افغانستان قرار دادهاند. در نهادهای امنیتی پاکستان دیدگاهی نیز وجود دارد که گویا از سیاست انکشافی هند در افغانستان و بهدست آوردن دل و فکر مردم افغانستان، چیزهای زیادی را میتوان آموخت. در حالی که ممکن است پاکستان برای افغانستان سختافزار فراهم کرده و در توسعهی زیرساختها کمک شود، هندیها به مناطق روستاییِ پشتوننشین میروند تا برای روستانشینان کتاب، دوا و تسهیلات صحی فراهم کنند، چیزهایی که بر اکثریت مردم تأثیر گذاشته و حسن نیت ایجاد میکنند. اگر پاکستان خواهان روابط دوستانه با مردم افغانستان است، باید همین مسیر را بپیماید. اکثریت مقامهای امنیتیِ پاکستان که من با آنها مصاحبه کردم، به دلیل گرایشهای موجود در افغانستان از قبیل انتخابات، کیفیت نامزدان و اینکه چگونه هرکسی، بهشمول پیر و جوان، در انتخابات شرکت کردند، در مورد آیندهی افغانستان خوشبین اند، چیزی که تا چندسال قبل وجود نداشت. یکی از افسران استخباراتیِ پاکستان که من با او صحبت کردم، این دیدگاه را داشت که اگر به رفتار انتخاباتیِ مردم افغانستان و اینکه چگونه تاجکها و پشتونها بدون در نظرداشت وابستگیِ قومیِ نامزدان انتخابات ریاست جمهوری به آنها رای دادند، نگاه کنید، افغانستان از تقسیمبندیهای قومی فراتر رفته است.
علاوه برآن، نامزدان تلاش کردند مرزهای قومیِ رایشان را از میان بردارند، چیزی که موفقیت را بهدنبال داشت. به گونهی مثال، عبدالله حمایت پشتونها در کابل و جلالآباد را با خود داشت، در حالی که اشرف غنی از پایگاههای تاجکها در شمال حمایت شد. در نتیجه، نهادهای امنیتی پاکستان نه یک جنگ داخليِ قومی بین گروههای مختلف قومی در افغانستان را پیشبینی میکنند و نه جنگ با طالبان را. اما در حالی که نشانههای روشن خوشبینی در افغانستان وجود دارند، دستیابی به ثبات در این کشور نیز با موانعی مواجه است.
یکی از این موانع میتواند شکافهای قومی در اردوی ملی افغانستان باشد. در حالی که اردوی ملی افغانستان علیه طالبان، که عمدتا پشتون اند و پیش از این برای کنترول افغانستان با تاجکها جنگیدهاند، این چه مفهومی خواهد داشت؟ در واقع، اندکی قبل از حملهی یازدهم سپتامبر، احمدشاه مسعود، جنگجو و قهرمان تاجک، به دلیل اینکه مخالف حکومتِ به رهبری طالبان در کابل بود، ترور شد. اقدامات مختلف، بهشمول معرفی سهمیهبندیِ قومی روی دست گرفته شدهاند تا در اردوی ملی افغانستان تعادل میان تاجکها و پشتونها حفظ شود. از دید نهادهای امنیتیِ پاکستان، تاجکهای شمال مدام به طرف هند تمایل داشتهاند و به این دلیل پاکستان با گروه طالبان افغانستانِ تحت سلطهی پشتونها همکار شد. با توجه به اینکه اردوی ملی افغانستان به کمال نرسیده است و در صورت حاکمیت تاجکها بر اردوی ملی افغانستان، پشتونهای شامل در اردوی ملی از طالبان حمایت خواهند کرد، آیا در سناریوی پس از 2014 شکافهای قومی عمیقتر خواهند شد؟ این نگرانیِ واقعی پاکستان و ایالات متحده را تشکیل میدهد و یک وضع کابوسوار خواهد بود.
دوم اینکه وضع مبهم مرزِ میان افغانستان و پاکستان، بهطور بالقوه توانایی برهم زدنِ روابط این دو کشور را دارد. بدون یافتن یک راهحل دایمی برای این مسئله (خط دیورند)، تروریزم مرزی و ادعاهای مبنی بر پناه دادنِ تروریزم از سوی هردو کشور ادامه خواهند یافت.
سوم اینکه وضع موجودِ موافقتنامهی دوجانبهی امنیتی میان افغانستان و ایالات متحده، که آقای کرزی از ماه نوامبر بدینسو از امضای آن خودداری کرده است، نگرانیِ عمدهی دیگر است. عبدالله و اشرفغنی هردو گفتهاند که موافقتنامه را امضا خواهند کرد. با توجه به اینکه خروج کامل نیروهای نظامیِ خارجی از افغانستان نخستین تقاضای طالبان است، چگونگی دقیق سرنوشت موافقتنامهی امنیتی پاسخ طالبان را تعیین خواهد کرد. اما با وجود همهی این مسایل، نهادهای امنیتی پاکستان در مورد جلوگیری از جنگ داخلی و به نمایش گذاشتنِ تمام نشانههای ثبات سیاسی و پیشرفت در افغانستان بسیار خوشبین اند، چیزی که سیاست و طرز تفکر جدید در پاکستان با تمام وجود از آن حمایت میکند.