منبع: وال استریت ژورنال
نویسندهها: مارگریتا ستانساتی و ناتانهاج
برگردان: حمید مهدوی
بهدنبال برگزاریِ انتخابات ریاست جمهوریِ روز شنبه، 14 جون، در افغانستان چیزهای بیشتری از تجدید شورش طالبان وجود دارند که مایهی نگرانی اند. با پایان یافتن ماموریت نیروهای ائتلاف، کاهش کمکها و خروج خارجیها از افغانستان، حباب اقتصادیِ افغانستان در حال ترکیدن است.
از میان عبدالله عبدالله، وزیر خارجهی پیشین و اشرف غنی، مأمور پیشین بانک جهانی، هرکدام که رییس جمهور افغانستان شوند، مبارزه با این رکود یکی از چالشهای بزرگ رییس جمهور آیندهی افغانستان خواهد بود. برای حسینا شیرجان، که پس از سقوط طالبان به افغانستان بازگشته است تا به کشورش کمک کند، بحران از همین حالا اشکار است. او یک دهه پیش یک شرکت دکوراسیون خانه (Boumi Co.) را راهاندازی کرد و انتظار داشت که صدها افغان در شرکتش استخدام شوند. در حال حاضر ردیفهایی از ماشینآلات دوخت در انبار بزرگ شرکت او در حومهی شهر کابل بیکارند. شرکت او ماه گذشته تولید را متوقف کرد و بهجز چندکارمند، تمام کارمندانش را مرخص کرد. خانمِ شیرجان که قبل از بازگشت به افغانستان در واشنگتن بهسر میبرد، گفت: «وقتی درآمد نداشته باشیم، نمیتوانیم معاشهای کارمندان را پرداخت کنیم».
خارجیها، که مشتریان اصلی خانمِ شیرجان بودند با تشدید حملات و پایان یافتن ماموریت نظامیِ ایالات متحدهی امریکا در سال جاری، افغانستان را ترک میکنند و داستان بومی (Boumi Co.) سمبُل وضعیت اسفبار افغانستان است.
قرار بود اصلاحات و رشد اقتصادی میراث اولیهی تلاشهای ملتسازی به رهبری امریکا در افغانستان باشد. اما بیشتر آن دسته از فعالیتهای اقتصادی در افغانستان نفع بردند که بهطور موقت برای رفع نیازمندیها و تقاضای خارجیها راهاندازی شده بودند تا اینکه مشتریان (تقاضا کنندگان) افغانیرا در نظر داشته باشند. از آنجایی که ایالات متحده نزدیک به 100 میلیارد دالر را در پروژههای بازسازی و انکشافی هزینه کرد، شرکتهای ساختمانی و تدارکاتی رونق یافتند.
بسیاریِ از شرکتهای خصوصی، مانند بومی، که از زمان حملهی امریکا در افغانستان رشد کردهاند، قادر نیستند تا بدون جریان انبوه پولهای خارجی، که در یک دههی گذشته آنها را سرِ پا نگهداشته است، دوام بیاورند و با قطع شدنِ جریان پولهای خارجی در افغانستان، اکنون آیندهی تاریکی در انتظار آنها است. خان افضل هداوال، معاون اول رییس بانک مرکزی افغانستان، د افغانستان بانک، گفت: «این یک اقتصاد مصنوعی است».
این کشور در نتیجهی غلتیدن در میان دالرهای کمکی، سالها رشد اقتصادی دو رقمی را تجربه کرد (تا سال 2012). اما در حال حاضر کارآفرینان و مقامهای افغانستان میگویند که رشد اقتصاد افغانستان بهشکل چشمگیری کاهش یافته و بهطور کلی سرمایهگذاریها متوقف شدهاند. نظر به گزارش بانک جهانی، رشد تولید ناخالص داخلیِ افغانستان از 14.4 درصد در سال 2012 به 3.6 درصد در سال 2013 کاهش یافته است. در همین حال بانک جهانی پیشبینی میکند که رشد تولید ناخالص داخلی افغانستان در سال جاری بیشتر کاهش یافته و به 3.2 درصد خواهد رسید.
محمد قربان حقجو که تا همین اواخر رییس اتاق تجارت و صنایع افغانستان بود، گفت: «حدود 5000 شرکت ساختمانی در افغانستان وجود دارند. آن بسیار سرمایهگذاری کردند، آنها ماشینآلات خریدند و روی ظرفیتسازی کار کردند. اما در حال حاضر، پروژهای وجود ندارد». آقای حقجو گفت که جامعهی جهانی در بخشهای که اولویت داشتند مانند ساختمان، تدارکات و ا رتباطات از راه دور پول تزریق کردند و اولین نشانههای یک طبقهی متوسط را خلق کردند. وی اضافه کرد که یک بخش (سکتور) خصوصیِ واقعی، که توانایی خلق درآمد برای دولت را داشته باشد، همچنان وجود ندارد. آقای حقجو گفت: «این به یک دولت قوی نیاز دارد که ارادهی سیاسیِ انجام این کار را داشته باشد».
این در حالی است که برخی از فعالیتهای اقتصادی در افغانستان که در اقتصاد داخلیِ این کشور بسیار موفق بودهاند، بهسختی از پولهای کمکی خواهند برید. مابی گروپ، مالک طلوع به عنوان یکی از معروفترین شبکههای تلویزونی افغانستان را در نظر بگیرید.
در حالی که حدود 85 درصد درآمد مابی گروپ را درآمدهای تجارتیِ آن تشکیل میدهد، حدود 10 تا 15 درصد درآمد آن به آگهیهای بازرگانیِ خدمات عمومیِ برمیگردد که توسط کشورهای کمککننده یا حکومت افغانستان، که خود تا حد زیادی توسط جامعهی جهانی حمایت مالی میشود، تمویل میشوند. شفیق گوهری، مدیر اجرایی مابی گروپ گفت: «ما میدانیم تغییری در راه است». «ما باید به درآمدهای تجاریِ خود تکیه کنیم». آقای گوهری گفت که کاهش کمکهای مالی یک تصحیح دردناک اما ضروری را به دنبال خواهد داشت، چیزیکه بسیاریِ از شرکتها آمادگیِ آنرا ندارند. وی گفت: «کاهش کمکِ کشورهای کمککننده و کمکهای نظامی به افغانستان، افغانستان را در درازمدت کمک خواهد کرد: مردم واقعیتها را اساس فعالیتهای اقتصادیِ شان قرار خواهند داد». «اما در کوتاه مدت شوکی در راه خواهد بود».
نگرشِ «صبر کنید و ببینید» در بسیاری از شرکتها تا همین حالا هم به درآمد دولت صدمه زده است. گل مقصود ثابت، یکی از مقامهای بلندپایهی جمعآوری عایدات حکومت افغانستان گفت: «سرمایهگذاریها متوقف اند و چیزهای زیادی اتفاق نمیافتد». آقای ثابت گفت که عدم اطمینان در مورد انتخابات ریاست جمهوریِ اخیر و خروج تقریبیِ نیروهای خارجی، برخی از سرمایهگذاران را واداشته است تا پروژههای جدید را به تاخیر بیاندازند. وی گفت: «امیدواریم تمام اینها تا اواخر سال جاری خاتمه یابند و همه چیز دوباره شروع شود».
حکومت ایالات متحده، که بسیاری از پروژههای بازسازیِ افغانستان را حمایت مالی کرده است، تلاش دارد تا پیمانکاران را به تنوع بخشیدن فعالیتهای اقتصادیِ شان ترغیب کند تا وفق با واقعیتهای جدید وفق یابند. بهگونهی مثال، وزارت تجارت امریکا و اداره انکشافیِ بین المللی ایالات متحده(USAID) در اواخر سال 2012 شرکتهای امریکایی را به کابل آوردند تا فرصتهای امتیاز فروش را ترویج دهد. شرکت نوشابهی حبیب گلزار، 40 درصد درآمدش را از فروش به نیروهای ائتلاف بهدست میآورد. با کاهش تعداد نیروهای ائتلاف، فروش کُک رژیمی(Diet Coke) و کُک صفر(Zero Coke) عملا متوقف شده است. محصولات بدون کالُری، که سربازان امریکایی آنهارا دوست دارند، با طبع مردم محل سازگار نیست.
طارق ارشاد، مدیر مالیِ شرکت حبیب گلزار گفت که این شرکت بهجای تولید کُک برای نیروهای ائتلاف که افغانستان را ترک میکنند، آب میوه، که افغانها بیشتر آنرا دوست دارند، را تولید میکند. آقای ارشاد گفت: «ما با توجه به نیازهای بازار به طور کلی و اینکه چگونه دوام میآوریم، محصولات جدید تولید میکنیم».
حملهی ماه جنوری بر رستورانت تاورنا، که بیشتر مقامهای بینالمللی در آن رفت و آمد داشتند، نقطهی عطفی برای برخی از فعالیتهای اقتصادی محسوب میشود. این حمله، که جان 21 تن را گرفت، سازمانهای خارجی را وادار کرد تا به طور چشمگیری از فعالیتهای شان بکاهند و ضربهی بزرگی به رستورانتهای کوچک اما پر رونق پایتخت وارد آورد. پیتیر جووینال، روزنامهنگار سابق که از بنیانگذاران (Gandamack Lodge)، یکی از رستورانتهای نامدار کابل که در حال حاضر مسدود است، گفت: «بعد از آن اتفاق ما دیدیم که در عرض یک هفته مشتریان ما به صفر کاهش یافت». «و این وضع تا کنون بهبود نیافته است».
در سال 2004، زمانیکه شیرجان به کمک ابتداییِ ادارهی انکشافی آلمان (GIZ) کسب و کار دکوراسیون خانه را آغاز کرد، همه چیز خوشبینانهتر به نظر میرسید. همینکه حضور جامعهی جهانی در افغانستان رو به افزایش نهاد، شرکت او حدود 60 نفر را استخدام کرد، که اکثریت آنها را خیاطها تشکیل میدادند. نَمدهای رنگی، مخده دوزیها و پردههای این شرکت در فروشگاهی در کابل و صنایع دستیِ آن در نمایشگاههای موجود در سفارتخانهها و هوتل لوکس سرینا در کابل به فروش میرسید. فروش شرکت بومی گاهی به 5000 دالر در یک روز میرسید.
چالشهای زودهنگامی که او با آنها مواجه شده است، انعکاس دهندهی سطح پایین انکشاف در افغانستان است. دفتر شرکت بومی، که ساختمان آنرا از یک ارگان دولتی اجاره گرفتهبودند، هیچگاه برق پایدار نداشت. شرکت بومی از یک شرکت خصوصی برق خریداری میکرد، گزینهای که دو برابر گرانتر از برق شبکههای محلی بود. کارمندان دولتی نیز تقاضای دوامدار، اعم از کوچک و بزرگ، داشتند. شیرجان گفت: «وزارت مالیه وقت ما را زیاد ضایع کرد، چون ما رشوه نمیدادیم». همینکه در نتیجهی بمبگذاریها و حملات انتحاریِ طالبان وضع امنیتی در پایتخت رو به خرابی نهاد، خارجیهایی که کابل را ترک نکرده بودند در محل بود و باش شان محدود مانده و قادر به خرید نبودند. پس از حملهی مرگبار بر هوتل سرینا در ماه مارچ، فروش بومی، در کشوری که تعداد اندکی از مردم آن توانایی پرداخت 7 دالر برای هر نَمد را دارند، به صفر تقرب کرد.
خانم شیرجان میگوید که پس از لغو سرمایهگذاریای به ارزش 300 هزار دالر، اکنون زمان آن فرا رسیده است تا این شرایط را بپذیریم یا اینجا را ترک کنیم.