علیه فراموشی

علیه فراموشی

دختری که می‌خواهد علیه عادی‌شدن تراژیدی در افغانستان «کاری» کند

ساعت یازده و بیست‌وسه دقیقه‌ی قبل‌ازظهر روز دوشنبه‌ هفته‌ی گذشته آسیه از دفتر کارش راه افتاد که به دانشگاه کابل برود. هنوز در دهلیز دفترش بود که مطلع شد بر دانشگاه کابل حمله مسلحانه شده است. در آن حال اولین چیزی که به خاطرش رسید، حضور خواهر کوچکش در دانشگاه کابل بود. خواهر آسیه امسال تازه به دانشکده‌ی زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه کابل راه یافته است.

آسیه بی‌آن‌که تعلل کند پیاده از دفترش به سمت دانشگاه راه افتاد، سراسیمه خودش را تا پیش دانشگاه کابل رساند و تا رسیدن به نزدیکی دروازه‌ی شمالی دانشگاه حدود چهل بار به گوشی خواهرش زنگ زد اما پاسخی دریافت نکرد. اما او خوشبخت بود که در اوج صدای تیراندازی میان نیروهای امنیتی و مهاجمان پیامی صوتی از خواهرش در وتس‌اپ دریافت کرد. خواهر آسیه در آن پیام اطمینان داده بود که او در جایی امنی پناه گرفته است: «خیلی نگران شده بودم. خواهرم هفده ساله است و هیچ گاه در چنان شرایطی قرار نگرفته بود. چهل بار زنگ زدم ولی پاسخ نداد. نگرانی‌ام بیشتر شد تا اینکه پیامی از او در وتس‌اپ دریافت کردم؛ پیامی صوتی که نشان می‌داد او خیلی ترسیده و از ترس صدایش می‌لرزد.»

سه روز نه نان خورد و نه حرف زد

سه مهاجم مسلح بر ساختمان استاژ حقوق دانشگاه کابل حمله کرده بودند؛ جایی که قرار بود آسیه دو هفته بعد امتحان بدهد.

درگیری میان نیروهای قطعات خاص پولیس و مهاجمان حدود هفت ساعت به درازا کشید و سرانجام با کشته‌شدن مهاجمان حدود ساعت پنج عصر پایان یافت. در این حمله 19 دانشجو کشته و 40 دانشجوی دیگر زخمی شدند.

آسیه می‌گوید که فاجعه‌ی دانشگاه کابل شوک کلانی بر خواهرش وارد کرده است؛ در حدی که سه روز پی‌‌هم نان نخورده و حرف نزده است: «روز اول پوهنتونش بود. از پیش دروازه‌ دانشکده‌ حقوق تا دروازه‌ جنوبی پوهنتون دویده بود، زمین خورده بود و لباسش پاره شده بود. حالا از رفتن به دانشگاه می‌ترسد.»

آسیه سال گذشته از دانشکده‌ حقوق فارغ شد/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز
آسیه سال گذشته از دانشکده‌ حقوق فارغ شد/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

رویداد دانشگاه کابل درست ده روز پس از حمله‌ی انتحاری در کورس آموزش کوثر دانش روی داد؛ حمله‌ای که در آن 41 دانش‌آموز کشته و 84 تن دیگر زخمی شدند.

مبارزه علیه عادی شدن تراژیدی

حملات پی در پی بر این دو نهاد آموزشی و تحصیلی واکنش گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی در پی داشت. کاربران شبکه‌های اجتماعی، نهادهای امنیتی و استخبارتی کشور را به سهل‌انگاری و کارشکنی در تأمین امنیت شهروندان کشور متهم کردند و خواهان استعفای مدیران ارشد امنیتی و استخباراتی شدند.

باور عمومی این بوده است که آب از سرچشمه گِل‌آلود است و فاجعه‌ای که در دانشگاه کابل روی داد باید چندین استعفا یا برکناری در سطوح رهبری نهادهای امنیتی و کشفی را در پی می‌داشت. ولی تنها کاری که حکومت پس از حمله انجام داد، معرفی چند سرباز پولیس و آمر حوزه‌ی سوم امنیتی به دادستانی کل بود.

فاجعه‌ی دانشگاه کابل، پای عده‌ای را به خیابان نیز کشاند. یک روز پس از حمله، جمعی از دانشجویان و کنشگران اجتماعی در پیش دروازه‌ی شمالی دانشگاه کابل گردهم آمدند و خواهان تحقیق در مورد رویداد و لغو مذاکرات بین‌الافغانی تا برقراری آتش‌بس شدند. اما شمار معترضان محدود بود؛ زیرا شهروندان کشور از تظاهرات و اعتراض در برابر دولت و طالبان خاطره‌ی خوشی ندارند.

ترس از به خیابان آمدن و اعتراض از آنجا ناشی شد که اعتراض‌های مدنی جنبش روشنایی و رستاخیز تغییر در سال‌های قبل با حمله‌ی مرگبار تروریستی و اقدام سرکوب‌گرایانه‌ی حکومت مواجه و متوقف شدند.

در حمله بر جنبش روشنایی سال 1395 در دهمزنگ 83 غیرنظامی کشته و بیش از 230 تن دیگر زخمی شدند؛ غیرنظامیانی که اکثر دانشجو یا فارغ‌التحصیل بودند. یک سال پس از آن حرکت اعتراضی جنبش رستاخیز برای تغییر نیز به خشونت کشیده شد و در نتیجه‌ی شلیک نیروهای امنیتی، هفت غیرنظامی کشته شدند.

آسیه اما با آن‌که از خطر اشتراک در تظاهرات به کلی آگاه بود، به جمع دانشجویان معترض پیوست و در کنار حدود 200 دانشجوی دیگر دست به اعتراض زدند: «گفتم این بار نه! نمی‌خواهم که قربانی بعدی خواهر، برادر و خانواده من باشد. این‌بار اگر بمیریم هم مثل کسانی که از حق خود دفاع کردند می‌میریم.»

این اعتراض اما با چنددستگی و بدون نتیجه پایان یافت.

یک روز پس از فاجعه دانشگاه کابل، شماری از دانشجویان و کنشگران اجتماعی در پیش دانشگاه کابل اعتراض کردند – عکس از شبکه‌های اجتماعی
یک روز پس از فاجعه دانشگاه کابل، شماری از دانشجویان و کنشگران اجتماعی در پیش دانشگاه کابل اعتراض کردند – عکس از شبکه‌های اجتماعی

نگرانی اصلی آسیه از واکنش‌های مقطعی و آنی مردم پس از هر جنایت و تراژیدی انسانی در افغانستان است. او می‌گوید دو روز پس از رویداد دانشگاه کابل انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا برگزار شد و افکار عمومی در افغانستان هم به آن سمت رفت. دادخواهی برای قربانیان دانشگاه کابل تقریبا از ذهن جمعی مردم محو شد.

هرچند واکنش‌ها به فاجعه‌ی دانشگاه کابل در شبکه‌های اجتماعی فروکش کرد، اما آسیه آرام ننشست و به دادخواهی و اعتراضش در رسانه‌های اجتماعی ادامه داد. می‌گوید علیه فراموشی جمعی و عادی‌شدن جنایت در افغانستان مبارزه و خونخواهی می‌کند.

پس از فاجعه‌ی دانشگاه کابل تا کنون آسیه حدود 20 پست فیسبوکی نوشته که در اکثر آن از مخاطبانش خواسته که برای قطع خونریزی و جلوگیری از عادی‌شدن قتل و کشتار در کشور کاری کنند. در یکی از ستاتوس‌ها نوشته است: «وحشت و بیداد تا کی؟ ما از کوچک‌ترین کار خود هم مالیه می‌دهیم. معاش همه‌ی کارکنان و اراکین دولت از مالیه ماست .استخبارات، امنیت ملی و وزارت امور داخله مصروف چه هستند؟ چرا امنیت جانی و مالی شهروندان را گرفته نمی‌توانند؟ حكومت از کم‌کاری‌های خود باید به ما حساب پس بدهد! غنی بابا حکومتت ۶ ساله میشه بخیر، چی کردی ريس صاحب؟ چه شد؟ بوی خون را حس مي‌كني؟ یا صدای چیغ‌شان را؟ نمی‌کنی؟ پس بيا که حسابی کنیم !ما غنی بابا را به یک مناطره آزاد با ملت دعوت مي‌کنیم.»

با گسترش شبکه‌های مخابراتی و رشد تکنالوژی در افغانستان رسانه‌های اجتماعی مثل فیسبوک و تویتر به بستر کم‌هزینه، اما وسیعی برای انتقاد از حکومت و کنش‌های اجتماعی مبدل شده است.

نظرسنجی اخیر نشان داده که تقریبا ۹۰ درصد خانوارها در افغانستان دست‌کم یک موبایل دارند، و تقریبا ۴۰ درصد به اینترنت دسترسی دارند.

امید آسیه به کارزار دادخواهی برای قربانیان حملات انتحاری در شبکه‌های اجتماعی است. به لطف فیسبوک، او حالا حدود 150 همراه پیدا کرده است که آماده‌اند در این راه او را همراهی کنند: «شبکه‌های اجتماعی را بسیار جدی می‌گیریم. در این فضا پیام‌های صلح‌جویانه منتشر می‌کنیم و در مورد سرنوشت ملت‌های دیگر دنیا که موفق شده‌اند از سد تعصبات قومی و قبیله‌ای بگذرند و به ملت واحد و متحد تبدیل شوند، به مردم می‌گوییم. در کل از اهمیت زندگی برای‌شان می‌گوییم.»

آسیه و گروهی که شکل گرفته است در نظر دارند که در ادامه، روی تحکیم همبستگی و یکپارچگی در کشور کار کنند. به گفته‌ی او چهار دهه جنگ، شکاف عمیق میان اقوام افغانستان ایجاد کرده است و تمامی مردم از آن زخم خورده‌اند: «در مورد همبستگی و مزایای همبستگی و اتحاد می‌گوییم تا مردم عادی دیگر از هم نفرت نداشته باشند بلکه با هم احساس تعلق کنند و با شادی یکدیگر شاد و با غم یکدیگر غمگین شوند. چنین ملتی دولت خوب انتخاب می‌کند و دولت خوب امنیت مردم را تأمین و بسترهای فعالیت‌های تروریستی را از بین می‌برد.»

آسیه و تیمش همچنان در نظر دارند که پا فراتر بگذارند و کارزار کوچه‌به‌کوچه‌ی «محو تعصب» و دعوت به همبستگی را آغاز کنند. او معتقد است که این گام‌ها هرچند کوچک است اما در نهایت نتیجه می‌دهد: «دیدن جسدهای قربانیان، جمع‌کردن پارچه‌های گوشت انسان در افغانستان عادی شده است. به‌نظر من سال‌های طولانی کار شده تا این شرایط به وجود آمده است. ما به مردم درباره‌ی اهمیت جان انسان می‌گوییم و این‌که انسان چه حقوقی دارند. دیگر نباید عکس‌های تکه‌تکه‌شده‌ی قربانیان دست‌بهدست شود. این وضعیت نباید عادی شود. این وضعیت باید تغییر کند.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *