«ادبیات اصیل افغانی» مهم است یا جلوگیری از آموزش ترور؟

«ادبیات اصیل افغانی» مهم است یا جلوگیری از آموزش ترور؟

فرشته عباسی

ریاست امنیت ملی روز شنبه از بازداشت طراح حمله به دانشگاه کابل و مرکز آموزشی کوثر دانش خبر داد. مطابق اعلامیه این ریاست، شخصی به‌نام محمد عادل که طراح این حملات است، چهار سمستر در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل درس خوانده است. این خبر بسیار تکان‌دهنده است که عامل وحشتناک‌ترین حملات تروریستی در کشور از میان دانشجویان دانشگاه کابل سر برمی‌آورد. دانشگاه کابل مهم‌ترین و بزرگ‌ترین دانشگاه دولتی کشور است، و انتظار می‌رود نیروی جوان آموزش‌دیده را برای فردای کشور تربیه کند. اما نه‌تنها چنین نیست، که بزرگ‌ترین دانشگاه دولتی کشور به‌جای تولید دانش تبدیل به مرکز تولید ترور شده است.

این خبر ما را در برابر سوالات فراوانی قرار می‌دهد. از جمله این‌که ریاست دانشگاه کابل، وزارت تحصیلات عالی، و سطوح عالی رهبری کشور، زمانی که گزارش‌هایی در رابطه به فعالیت‌های گروه‌های افراطی در دانشگاه کابل نشر شده بود، در کدام خواب خوش بودند؟ وقتی دانشکده شرعیات در پیش چشم ریاست دانشگاه کابل و وزارت تحصیلات عالی تبدیل به مرکز ترویج افراط‌گرایی می‌شد، این نهادها چه کاری برای جلوگیری از ترویج تندروی مذهبی در این دانشکده کردند؟ چگونه ممکن است نهادهای مسئول در برابر چنین خطر جدی با توجه به سطح بالای آسیب‌پذیری امنیتی کشور بی‌تفاوتی پیشه کنند و بر آن چشم ببندند؟

قبلا دو تن از استادان دانشکده شرعیات به اتهام همکاری با داعش توسط ریاست امنیت ملی دستگیر شده بودند. نهادهای امنیتی، اطلاعاتی را در مورد سرنوشت این افراد با مردم شریک نکرده‌اند. همین‌طور، کسی نمی‌داند پس از این بازداشت و گزارش‌هایی که در مورد آموزش تندروی در دانشکده شرعیات نشر شد، چه اقدامات اصلاحی در این راستا صورت گرفته است.

این اطلاعات باید با مردم شریک شود. مردم حق دارند بدانند که سرنوشت این افراد بازداشت‌شده که دست‌شان به خون فرزندان مردم آلوده‌اند چه شد؟ مسئولان وظیفه دارند به مردم بگویند که بهای خون جوانان ما نزد دولت چیست؟ اگر مجموعه‌ای به‌نام ریاست دانشگاه، وزارت تحصیلات عالی، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و در کل رهبری دولت از مدیریت یک دانشکده عاجزند، پس اصلا کشور در دست کیست؟ با وجود واضح‌بودن وضعیت دانشکده شرعیات، اگر هیچ اقدامی اصلاحی صورت نگرفته باشد، از ریاست دانشگاه کابل تا وزارت تحصیلات عالی و سطح رهبری دولت، همه مسئول خون دانشجویان و جوانانی‌اند که در حملات وحشیانه به دانشگاه کابل و مرکز آموزشی کوثر دانش کشته شدند. خانواده‌های این قربانیان حق دارند از بی‌کفایتی و بی‌مدیریتی رهبری در این ادارات بپرسند که چرا این‌قدر در برابر زندگی شهروندان با بی‌مسئولیتی برخورد می‌کنن‌د و همه چیز را به حال خود رها کرده‌اند تا چنین فجایعی رقم بخورد.

در شرایطی که دانشگاه کابل با چنین وضعیتی دچار است، نامه جالبی از وزارت تحصیلات عالی که به مؤسسات تحصیلات عالی ارسال شده است و در روزهای اخیر خبرساز شده است. احتمالا بسیاری از خواننده‌های این متن، آن نامه را خوانده‌اند که در آن خواسته شده تا مؤسسات تحصیلات عالی، مطابق به «هدایت شماره 2225 مورخ 3/7/1399 مقام عالی ریاست جمهوری، در نوشتن تیزس و مونوگراف پوهنتون‌های کشور ادبیات اصیل افغانی» را در نظر بگیرند

وقتی چیزی به‌نام «ادبیات اصیل افغانی» که اصلا وجود ندارد و محصول یک ذهن آشفته و پریشان است، برای عالی‌ترین سطح رهبری دولت مهم است که برای آن «هدایت» صادر می‌کند، چرا از وضعیت دانشکده شرعیات این‌قدر بی‌خبر می‌ماند یا خود را به بی‌خبری می‌زند تا کسانی در این دانشکده به‌نام استاد با خیال راحت آدم‌کش تربیه کنند و چنین فجایعی را رقم بزنند؟ «ادبیات اصیل افغانی» مهم است یا اصلاح متون درسی که قاتل تربیه می‌کند؟

برای من جای سوال است که رییس‌جمهور ما وقتی دانشجوی مردم‌شناسی در دانشگاه کلمبیا بوده، کسی برایش توصیه کرده بوده است که در نوشته‌های تحقیقی‌اش «ادبیات اصیل امریکایی» را در نظر بگیرد؟ البته اگر چنین چیزی وجود داشته باشد. وقتی می‌بینیم سرنوشت بزرگ‌ترین دانشگاه کشور به این‌جا کشیده است و رییس‌جمهور نگران «ادبیات اصیل افغانی» است، چیزی جز ناامیدی باقی نمی‌ماند.

آقای امرالله صالح، معاون اول رییس‌جمهور در صفحه فیسبوک‌اش نوشته که رییس‌جمهور در جلسه‌ی کابینه با اشاره به غیر واضح‌بودن ترجمه یک متن هدایت داده بوده است که متن‌های ترجمه‌شده از «دید یک گروه بادانش و علمی بگذرد تا نه‌تنها محتوای تخنیکی بلکه از دید ساختار زبان‌های رسمی نیز مشکل نداشته باشد.» آقای صالح در ادامه نوشته که «این هدایت کوتاه تا رسیدن به وزارت تحصیلات عالی صد کژی و پیچیدگی پیدا کرده است، اما وعده می‌دهم که پیدایش کنم.»

آقای صالح، بهتر است بگوید چه کاری برای اصلاح دانشکده شرعیات صورت گرفته است و «کژی و پیچیدگی» دانشکده شرعیات چرا اصلاح نشد تا فجایع حمله به دانشگاه کابل و مرکز آموزشی کوثر دانش رخ نمی‌داد؟ عوامل «کژی و پیچیدگی» را که آقای صالح از آن حرف می‌زند واضح است. خبر اقدام به تغییر لوحه‌های فارسی در کابل را به دست شهرداری حتما به خاطر دارید. اتفاقات مشابه دیگر نیز زیاد رخ داده است و خبرهای آن به گوش معاونین رییس‌جمهور هم حتما رسیده است. درک نیت و ذهنیت افرادی که نگران «ادبیات اصیل افغانی» است نبوغ ضرورت ندارد اگر با چشم بازتر به واقعیت‌ها نگاه کنیم.

رهبری حکومت اگر واقعا نگران وضعیت دانشگاه‌های کشور است، به‌جای ضیاع وقت خود برای «ادبیات اصیل افغانی» در قدم اول فکری به حال وضع دانش در دانشگاه کابل و سپس موسسات تحصیلات عالی دیگر کند. بسیاری از استادان دانشگاه کابل دفترچه‌های پنجاه سال قبل را تدریس می‌کنند و بسیاری از فارغان این دانشگاه نیز پس از فراغت نمی‌دانند در چهار سال تدریس چه آموخته‌اند که به درد آینده‌شان بخورد. بدتر از همه این‌که یک دانش‌آموخته دانشگاه کابل طراح وحشیانه‌ترین حمله تروریستی بر خود این دانشگاه می‌شود و ده‌ها دانشجوی جوان را که سرشار از زندگی و امید است به کام مرگ می‌فرستد. فاجعه‌ی بزرگ‌تر از این را سراغ دارید؟

دیدگاه‌های شما
  1. با سلام
    در مورد دانشکده شرعیات از دیر زمانی است که استادان ثقافت بگفته خودشان در پاکستان تحصیل و تربیه شده اند،از تجربه خودم بگویم از سال 2004 که وارد پوهنتون به حیث محصل شدم در مضمون ثقافت استادان ما افراد افراطی مذهبی بوده و افکار افراطی شان را ترویج میکردند ،یادم نمیرود که دو بار دانشگاه هرات ما در آن زمان شاهد خشونت دینی بوده و غوغا به پا شد حتی یکی از محصلین به محکمه کشانده شد.
    به گفته بانو عباسی از دیر زمان است که در پوهنتون های افغانستان عزیز ما چنین افراطیت ترویج یافته که عقاید جوانان را نه تنها تغییر داده بلکه باعث پیوستن شان به گروپ های افراطی شده است که ریاست های پوهنتون ها و حکومت هیج کنترل در آن نداشته اند و نتیجه چنین افراطیت باعث خشونت ها و ترور و حمله به دانشگاه ها میباشد.

  2. با سلام و ادای احترام خدمت تمامی شما عزیزان اوقاتتان خوش.
    از مطالعه دست نوشته خانم عباسی و تحلیل بجا و منطقی شان در رابطه به ” هدایت مقام ریاست جمهوری مبنی بر رعایت “ادبیات اصیل افغانی” در تهیه مونوگرافها و تیزس های دانشگاهی بهره بردم به امید آنکه قلم های توانمند و ذهنهای روشن و روشنگر انسانهای فرهیخته ی چون بانو عباسی بتوانند در کشور ما راهگشای بن بست های فکری گردند که برخی از کور ذهنان و بیماران قومی ومتعصبین عاجز از عقل و منطق بر آن دامن می زنند.
    این نکته را نیز قابل تحریر میدانم که در کشوری که ادبیات ترور ، دهشت افکنی، چور و چپاول ، زورگویی و انتحار و کشت وقاچاق مواد مخدر و دهها وصد ها فعل ناجایز و بی بندوباری های لجام گسیخته سربه فلک میزند و امنیت جانی و روانی و اقتصادی و…. مردم را تا زیر صفر تقلیل داده است این سینه چاکان مدافع فرهنگ اصیل افغانی کجایند وبرای تغییر این فرهنگ ها وادبیات غیر انسانی چه اقداماتی را انجام داده اند .
    این حاکمان بی درد و بی درک برای تغییر فرهنگ برادر خوانی تروریستان چه راهکار انسانی و منطقی را درپیش گرفته اند؟
    حرف و نکته ها زیاد است اما نمی خواهم مزاحم وقت شما و خوانندگان عزیز شوم .
    موفق و کامگار باشید.
    ” حیدری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *