در سالهای اخیر اهمیت رسانههای آزاد، حرفهای و متکثر برای مشارکت در حکومتداری خوب در توسعه بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس معیار «برنامه توسعه ملل متحد (UNDP)» یک رسانه پرجنبوجوش به مردم امکان دسترسی آزاد به اطلاعات را میدهد، گفتوگو را ممکن میکند، مردم را به بیان دیدگاههایشان ترغیب میکند، مشارکت سیاسی بیشتری را برانگیخته و پاسخگویی را تشویق میکند.
میشل بتز، متخصص آزادی بیان و توسعه رسانههای بینالمللی در سال ۲۰۱۷ پژوهشی را در همکاری با «برنامه توسعه ملل متحد» در خصوص نقش رسانهها در ایجاد درگیری و صلح انجام داد. برایند این پژوهش از سوی «مرکز حکومتداری اسلو» به نشر سیده است.
پسزمینه
برنامههای توسعهای که ظرفیت سازمانهای رسانهای محلی را برای مستقلشدن تقویت کند، در اواخر دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد مورد توجه قرار گرفت. تا حدودی کارمندان جامعه مدنی و توسعه، پایان کمونیسم را ناشی از ورود صدای مخالف در ایستگاههای رادیویی مانند رادیو اروپای آزاد و تولید زیرزمینی و توزیع نشریات محدود دانستند.
در آن زمان تمرکز روی کشورهایی نبود که تحت فشار جنگ باشند. تحقیقات قابل توجهی نشان میدهند قدرت رسانه بیشتر از آن که محرک صلح باشند، محرک خشونت و درگیری بوده است. کارگزاران توسعه تا اواخر دهه ۱۹۹۰ پس از نسل کشی رواندا و جنگ در بالکان، بهطور جدی به نقش رسانهها در اوضاع و احوال پس از جنگ توجه نکردند.
با اعتبار «رسانه برای توسعه» در کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی، امیدواری این بود که ارتقای یک رسانه آزاد و با برنامه بتواند بهعنوان یک مولفه مهم در ایجاد جامعه مدنی و ثبات در کشورهای پس از جنگ در سایر نقاط جهان نقش بازی کند. پس از آن بود که کمک به فعالیتهای رسانهای هم در حوزه و هم در دامنه گسترش یافت و اکنون بسیاری از سازمانهای بینالمللی، منطقهای و محلی و آژانسهای سازمان ملل متحد با استفاده از ابزارها و رویکردهای مختلف در همکاری با رسانهها در کشورهای درگیر یا تحت فشار جنگ، کار میکنند. این همکاریها شامل حمایت از رسانههای آزاد و مستقل در جهت تسهیل گفتوگوها و حل اختلافات میشود تا به همه اقشار جامعه -از جمله کسانی که احساس میکنند در حاشیه قرار گرفتهاند- اطمینان دهد که آنان نیز بخشی از گفتمان موثر دموکراتیک که سنگ بنای دموکراسی است، میباشند.
تغییر ماهیت درگیری
درگیریهای مسلحانه امروزی نسبت به گذشته چندبعدی و پیچیدهتر شده است. کشتار ناشی از جنگهای داخلی بیشتر از کشتارهای ناشی از جنگهایی است که بین دولتها و ارتشهای منظم رخ میدهد. طی یک دهه گذشته میزان درگیریهای داخلی افزایش یافته است. درگیریهای که ناشی از ظهور جنایات سازمانیافته است و منجر به تشدید شکنندگی دولت و تضعیف مشروعیت دولت، بینالمللیشدن جنگهای داخلی (مثل افغانستان و سوریه) و افزایش افراط گرایی و خشونت میشود، کمتر از طریق توافق سیاسی سنتی قابل حل است.
چرخه درگیری یک روند دایرهای و پویا با چندین مرحله شامل سطوح مختلف تلاشهای دیپلماتیک برای حفظ صلح است. همینطور روند صلح پس از آتشبس نیز چرخه خاص خود را دارد که شامل مذاکرات صلح، امضای معاهدات و توافقنامهها، نظارت، جلوگیری از وقوع درگیریهای مجدد و آشتی است. انتخابات همچنین مراحل مهمی را در این چرخه مشخص میکند، از جمله مبارزات انتخاباتی، نظرسنجی، نتایج که به راحتی میتواند به خشونت و درگیری پس از انتخابات بینجامد. مداخلات رسانهای باید مطابق این چرخه تنظیم شود.
رسانه؛ محرک صلح یا جنگ؟
انستیتیوت اقتصاد و صلح چارچوبی جامع صلح را که شامل هشت ستون است ایجاد کرد که همه ستونهای این چارچوب وابسته به یکدیگر است؛ به گونهای که پیشرفت در یک عامل، موجب تقویت دیگران و بالعکس میشود. یکی از این ارکان هشتگانه جریان آزاد اطلاعات است که «میزان دسترسی شهروندان به اطلاعات، آزادی و استقلال رسانهها و همچنین میزان آگاهی و مشارکت شهروندان در روندهای سیاسی» را پوشش میدهد.
گروه توسعه بینالملل (DFID) بهتازگی شواهدی را ارزیابی کرده است که نشان میدهد که رادیو، برنامههای تلویزیونی و رسانههای دیجیتال میتوانند بر نگرش افراد نسبت به یکدیگرشان تأثیر مثبت بگذارند و از این طریق انسجام اجتماعی را بهبود بخشند.
برخی از ارزیابیهای پژوهشی به این نتیجه رسیده که هنوز شواهد تجربی کافی برای تأیید یا رد ادعاهایی که رسانهها باعث ایجاد ترویج درگیری یا جلوگیری از آن میشوند، وجود ندارد اما برای اثبات تأثیر مثبت رسانهها بر دموکراسی، حاکمیت و پاسخگویی شواهدی وجود دارد.
جیمز دین از بی بی سی اکشن استدلال کرده است که در کشورهای شکننده رسانهها و ارتباطات بهطور فزایندهای و از جهات مختلف مطابق به شرایط یک کشور مهم اند. اما او اذعان میکند: « همانطور که رسانه و ارتباطات گاهی شرایط را برای توافق سیاسی پایدار ایجاد میکنند، در برخی مواقع شانس آن را تضعیف میکنند.»
تعدد رسانهای در یک جامعه بیشتر موجب انسجام است یا چنددستگی؟
رسانههای اجتماعی مخاطبان را بهعنوان سازندگان و مصرفکنندگان محتوا در نظر گرفته، افراد معمولی را در مقابل روزنامهنگاران حرفهای که محتوای «تولیدشده توسط کاربر» را ایجاد میکنند، قرار میدهد و از این طریق میتوانند رهاییبخش باشند. زیرا به کسانیکه ممکن است تبدیل به صدای کسانی شود که تا حال شنیده نشدهاند. بنابراین رسانه میتواند به یک عامل مهم در مدیریت تعارض تبدیل شود.
اما با چشمانداز اطلاعاتی باز، رسانه دروازههای گفتمان توهینآمیز، تحملناپذیر و اغلب مخرب را نیز باز میکند. یعنی اخلاق رسانه به معنای «یادگیری زندگی با بیان آزاد در عصر دیجیتال» نیاز به یک حرکت جدید دارد تا به مردم کمک کند درک کنند که آزادی بیان بدون برخی مسئولیتها ممکن نیست.
تصور میشود رسانههای جمعی بهدلیل کنترلشدن توسط دروازهبانان مانند سردبیرانی که تصمیم میگیرند صداها و نظرات آنها شنیده شود، کمتر سبب تشدید درگیری هستند. اما رسانههای اجتماعی میتوانند با ایجاد اندیشههای پوچ مردم را در معرض محتوایی قرار دهند که درگیر افکار دوقطبی در مسائل سیاسی شوند.
کاس سونستاین در کتاب خود در مورد چگونگی تاثیر انترنت میگوید که انترنت موجب انقسام و دو قطبی شدن سیاسی میشود و گفتوگوهای آنلاین تجربهها و تفاهمهای مشترک که مایه حیات دموکراسی هستند را به خطر میاندازد.
جیمز دین نیز در گزارش خود تحت عنوان «دولتهای شکننده و رسانهها» بر اهمیت سیاست هویتی در جنگ و پیشگیری از جنگ تأکید میکند. وی میگوید اگر نقش اصلی رسانهها تقویت جدایی هویتها بدون داشتن ظرفیت برای ایجاد هویتهای مشترک باشد، باعث بروز مشكلات بیشتر در كشورهای شكننده میشوند.
چالشهای رسانههای مستقل در ساختارهای ناپایدار
بسیاری از محیطهای درگیر جنگ یا در وضعیت گذار بهجای اینکه عامل شکوفایی رسانههای مستقل باشد، سبب تضعیف آن میشود، چون فساد شایع است، حقوق کم است، منابع (رسمی و غیر رسمی) اغلب از گفتوگو با روزنامه نگاران، اتحادیهها و انجمنها امتناع میکنند یا میترسند. نهادهای نظارتی و قانونگذاری نیز از آنکه حامی آزادی بیان و آزادی مطبوعات باشند، بیشتر مجازاتی هستند.
در کشورهای درگیر جنگ عواملی چون محدودیتهای اقتصادی، مقررات، سانسور و کاهش آزادی اطلاعات، دسترسی ناکافی به انترنت و حتا نوع مالکیت رسانهها میتوانند چالشهای فراوانی برای فعالیتهای رسانههای آزاد خلق کنند.