رویای آموزش و کابوس ترس

رویای آموزش و کابوس ترس

روایت دخترانی که پنهانی درس خوانده‌اند

«پدر بهترین لباس و زیورآلات را برای من می‌خرید اما اجازه‌ی رفتن به مکتب را نمی‌داد. تا صنف هفت با گریه و زاری رفتم. بعد از صنف هفت هرکاری کردم اجازه نداد. هربار که خواستگار می‌آمد، در دلم از خدا می‌خواستم، کاش یکی پیدا شود که بعد از ازدواج مانع رفتنم به مکتب نشود.» گفته‌های مقدسه (مستعار) که نه در مناطق تحت حاکمیت طالبان زندگی می‌کند و نه هم از دشواری تحصیل زنان در ۲۰ سال قبل سخن می‌گوید. او در شهر کابل و در زمانی که آموزش دختران در افغانستان یک مزیت است، ناگزیر شده پنهانی از پدرش درس بخواند.

اطلاعات روز در این گزارش دشواری دخترانی را از رفتن به مکتب روایت کرده است که در شهر کابل ناگزیر شده‌اند به‌دلیل محدودیت‌های خانواده، دست‌کم دور از چشم پدر، پنهانی به رویای درس‌خواندن‌شان جامه عمل بپوشانند. هرچند وضعیت دسترسی دختران در افغانستان در سال‌های اخیر بهبود چشم‌گیری یافته است، اما هنوز آموزش دختران نه‌تنها در ولایت‌های دورافتاده و سنتی که در شهری مثل کابل یک چالش است و نشان می‌دهد که پس از بیست سال تلاش و مبارزه هنوز برخی دختران پنهان از پدر و یا برادرشان مکتب و دانشگاه می‌روند.

حمایت مادر و رشوه به برادر

مقدسه سه سال پیش در کابل و به‌صورت پنهانی از صنف ۱۲ فارغ شد. او در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید در خانواده‌ای بزرگ شده که تحصیل برای دختران ارزشمند نبوده است. برای مقدسه درس خواندن پنهانی کار ساده‌ای نبوده است، اما با کمک یک حامی در داخل خانه او موفق شده است: مادرش. او می‌گوید مدام به برادر کوچک‌ترش رشوه داده تا او را پیش پدرش لو ندهد. به گفته مقدسه وقتی صنف هفت را در مکتبی در شهر کابل تمام کرد، پدرش تصمیم گرفت او دیگر درس نخواند. از نظر پدر مقدسه باید او خانه می ماند و کارهایی چون خانه‌داری و آشپزی را از خواهر و مادرش می‌آموخت و آماده‌ی ازدواج می‌شد.

یک تحقیقی که حدود یک سال پیش از سوی نهاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال به نشر رسیده نشان می‌دهد که بیش از ۶۰ درصد دختران قبل از پانزده سالگی به دلایل گوناگون از جمله ازدواج ترک تحصیل می‌کنند. در این نظرسنجی گفته شده است که برای ۶۴ درصد این دختران مردان خانواده تصمیم می‌گیرند که ترک تحصیل کنند.

برای مقدسه که می‌پنداشت ناگزیر باید تن به ازدواج دهد، آرزویش این بود که مردی سر راهش قرار گیرد که مثل پدرش با ادامه‌ی تحصیلش مشکل نداشته باشد.

همه‌ساله در افغانستان شمار زیادی از خانواده‌ها بنا به دلایلی چون عرف و سنت و یا مشکلات امنیتی دختران خود را به مکاتب نمی‌فرستند و یا از ادامه‌ی تحصیل آنها حمایت نمی‌کنند. دیده‌بان حقوق بشر قبلا در گزارشی گفته است که ۲۰۶ هزار دختر در افغانستان از آموزش محرومند. این روند در حال افزایش است.

مقدسه با وجود مخالفت‌های خانواده‌اش، به‌طور پنهانی برای کانکور آمادگی گرفت اما در نهایت با ممانعت خانواده‌اش نتوانست در آزمون شرکت کند: «آن زمان برایم مخفیانه درس‌خواندن خیلی دشوار بود. وقتی همه خواب بودند نصف شب بیدار می‌شدم و در آشپزخانه دور از چشم دیگران درس می‌خواندم تا بتوانم برای امتحان کانکور و راه‌یافتن به دانشگاه آماده باشم. این گونه پنهان از پدر و خانواده درس خواندم. متأسفانه روز امتحان کانکور پدرم خانه بود. نتوانستم امتحان بدهم.»

AFP
AFP

چهار سال کابوس

سحر (مستعار) سال چهارم دانشگاه است. او نیز مانند دیگر دخترانی که در زمینه‌ی آموزش از سوی خانواده‌های‌شان مورد حمایت قرار نگرفته‌اند، تمام دوران دانشگاه را به‌صورت پنهانی درس خوانده است. سحر می‌گوید پس از فراغت از مکتب به‌دلیل مخالفت‌های خانواده‌اش نسبت به ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه به‌طور پنهان در آزمون کانکور شرکت کرده و در دانشگاه پذیرفته شده است.

برای سحر رسیدن به سال چهارم دانشگاه نیز کار ساده‌ای نبوده است. می‎‌گوید هزینه‌های تحصیلش را از راه خامک‌دوزی به‌دست می‌آورد. او در این چهار سال مدام در کنار و به ‌بهانه خامک‌دوزی تا دیروقت بیدار مانده و درس خوانده است: «چهار سال شب‌ها با کابوس این‌که اگر پدرم خبر شود که من دانشگاه می‌روم، چه خواهد شد؟ احساس دزدبودن را دارم. هر روز که از دانشگاه می‌آیم، بدون هیچ حرفی تمام کار خانه را انجام می‌دهم. تا بهانه دست خواهر و مادرم ندهم که به پدر و برادرم بگویند که دانشگاه می‌روم. در کنار کارهای خانه برای مصارف دانشگاهم خامک‌دوزی هم می‌کنم. »

نجیبه آرین، سخن‌گوی وزارت معارف می‌گوید براساس آمار این وزارت در سرتاسر افغانستان ۳.۷ میلیون کودک از رفتن به مکتب بازمانده‌اند که ۶۰ درصد آن‌ها را دختران خردسال تشکیل می‌دهد. خانم آرین به روزنامه‌ اطلاعات روز می‌گوید اگرچه درباره تحصیل دختران به‌طور پنهان آماری در دست نیست، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که محدودیت‌های زیادی در زمینه‌ی تحصیل دختران وجود دارد که اغلب از سوی خانواده‌ها صورت می‌گیرد.

«مادر بیچار‌ه‌ام هم به‌دلیل مکتب‌رفتنم لت شده»

ذبیح‌الله فرهنگ، سخن‌گوی کمیسیون مستقل حقوق بشر به روزنامه اطلاعات روز می‌گوید که در این کمیسیون شکایتی مبنی بر ممنوعیت رفتن به مکتب از سوی خانواده‌ها به ثبت نرسیده است. آقای فرهنگ می‌گوید در افغانستان خشونت به اندازه‌ای است که این موضوعات چندان به چشم نمی‌آید. او با اشاره به اشکال متفاوت خشونت علیه زنان می‌افزاید این کمیسیون بیشتر قضایایی همچون قتل، لت‌وکوب و خشونت‌های خانوادگی را ثبت و آن‌ها را بررسی می‌کند.

حمیده، از ولسوالی جاغوری ولایت غزنی، پس از صنف سه مکتب به‌طور پنهانی از پدرش مکتب خوانده است؛ چون پدرش علاقه‌مند بود دخترانش بیشتر با تعلیمات دینی آشنا شوند. حمیده نیز از این فرصت استفاده کرد و تا صنف شش همه‌روزه به بهانه‌ی رفتن به مسجد به مکتب می‌رفته است.

هرچند راز حمیده از پدرش پنهان نمانده است، اما او بهایش را پرداخته است: «دقیق یادم است که پدرم سرم را با چوب و سنگ شکسته است. یک بار در راه برگشت از مکتب به خانه پیش همه دوستانم با سنگ زد به سرم. مادر بیچاره‌ام هم به‌خاطر مکتب‌رفتنم لت شده است.» حمیده می‌گوید دوازده سال تحصیل را با رنج و مشقت گذراند، اما سرانجام پدرش مانع ادامه تحصیل او در دانشگاه شده است.

با وجود تلاش دولت و جامعه جهانی برای مهیاکردن فرصت‌ها و بسترهای مناسب آموزشی هنوز هم شمار زیادی از دختران از درس و آموزش محروم‌اند. این وضعیت در مناطق دورافتاده و ناامن افغانستان غیرقابل مقایسه با ولایت های مثل کابل است. آمار محرومیت دختران از آموزش بسیار بیشتر از برآورد نهادی مسئول در افغانستان است. مناطقی هم در افغانستان وجود دارد که در طول این سال‌ها هیچ دختری از صنف ۱۲ فارغ نشده‌اند. شاید هزاران دختر موقعیت سحر را نداشته است که دست‌کم پنهانی و دور از چشم پدر تا سال چهارم دانشگاه برسد. هرچند که سحر هم بهایی کمی نپرداخته است؛ چهار سال مشقت و سختی و از دست‌دادن فرصت‌های سرنوشت‌ساز: «دوبار از طرف دانشگاه به بورس‌های ایران و هند معرفی شدم. اما از ترس پدر هر دو را رد کردم.»