طالبان به دنبال یارگیری منطقه‌ای

طالبان به دنبال یارگیری منطقه‌ای

لطیف آرش

اشاره

سفر هیأت طالبان در حالی به تهران صورت می‌گیرد که دولت جدید امریکا خواهان بازنگری توافق‌نامه صلح دوحه شده است. پیام سفر طالبان به تهران برای امریکا این است که این گروه توانایی برقراری تماس با کشورهای مهم منطقه از جمله ایران را، که به‌عنوان حریف منطقه‌ای امریکا محسوب می‌شود، دارند. سفر طالبان به مسکو پس از تهران در همین راستا قابل بازخوانی است. واقع امر این است که طالبان با سفر به کشور‌های منطقه و به‌خصوص ایران به دنبال یارگیری منطقه‌ای است. ایران و گروه طالبان در گذشته روابط پرتنش و پرخم‌‌‌وپیچی داشته است، اما بعد از سال ۲۰۰۱ این روابط رو به بهبود بوده است.

پیشنه روابط ایران و گروه طالبان

روابط گروه طالبان با ایران را می‌توان به دو بخش قبل از سال ۲۰۰۱ و بعد از آن تقسیم کرد. زمانی که این گروه در جنوب افغانستان ظهور کرد، حکومت ایران نظر مناسب درباره این گروه نداشت و از مخالفان نظامی طالبان حمایت کرد.

روابط میان ایران و طالبان زمانی به تیره‌گی گرایید که دیپلمات‌های ایرانی در شهر مزار شریف به گونه‌ای مرموزی به قتل رسیدند. دولت ایران گروه طالبان را مسئول قتل دیپلمات‌های‌شان دانست، ولی طالبان دست داشتن‌شان را دراین قضیه رد کردند. عبدالحی مطمئن، سخن‌گوی ملامحمد عمر، در کتابش «ملاعمر، طالبان و افغانستان» می‌نویسد که کارمندان قونسلگری ایران در مزار شریف به گونه‌ای مرموز به قتل رسیده بودند و ممکن است این افراد از سوی مخالفان طالبان به قتل رسیده باشند تا زمینه رویا‌رویی ایران و طالبان را مهیا سازند. وی در ادامه می‌نویسد که ملا عمر هشدار داده بود در صورتی که عاملین این قضیه را پیدا کنند آنان را به دست خود به دار خواهد آویخت.

روابط ایران و گروه طالبان زمانی رو به بهبودی نهاد که در سال ۲۰۰۱ دولت امریکا بعد از حادثه یازدهم سپتامبر افغانستان را مورد حمله قرار داد و حکومت طالبان را سرنگون ساخت. دولت ایران به اساس فرمول «دشمن دشمن شما دوست شما است» با طالبان رابطه برقرار کرد.

نقش گروه داعش در نزدیکی طالبان و دولت ایران

در سال ۲۰۱۴ گروه موسوم به دولت اسلامی یا داعش در کشور عراق اعلام موجودیت کرد و به‌زودی گروه‌های شبه‌نظامی اسلام‌گرا در سراسر جهان اسلام با این گروه بیعت کردند. در اواخر سال ۲۰۱۴ و بعد از کشته‌شدن حکیم‌الله مسید «رهبر تحریک طالبان پاکستان» بخشی از جنگ‌جویان تحریک طالبان پاکستان تحت فرماندهی حافظ سعید خان ارکزی با رهبر داعش بیعت کردند و به این ترتیب ولایت خراسان یا شاخه خراسان داعش ایجاد شد. شاخه خراسان به زودی در شرق، شمال و غرب کشور نفوذش را گسترش داد و در اولین اقدام گروه طالبان را تکفیر و جنگ علیه این گروه را جهاد نامید.

گسترش نفوذ گروه داعش در غرب کشور، خصوصا در ولایت فراه، باعث نگرانی دولت ایران گردید، زیرا گروه داعش دولت ایران را در صدر لیست دشمنان خویش قرار داده است و جنگ علیه این کشور را ام‌المعارک یا مادر جنگ‌ها خوانده است. دولت ایران که در سوریه و عراق علیه داعش در حال جنگ بود، رسیدن صدای پای جنگ‌جویان این گروه در مرزهای خویش را بسیار خطرناک تلقی کرد. از آن‌جایی که گروه طالبان قبل از قبل با داعش وارد جنگ شده بود، دولت ایران گروه طالبان را در مهار داعش بسیار مؤثر دانست و بیش‌تر از پیش با این گروه نزدیک شد. باور ایران این بود در صورتی که جنگ‌جویان گروه داعش به مرزهای ایران نزدیک شوند یگانه گروهی که می‌تواند جلوی پیش‌روی آنان را سد کند طالبان اند.

سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان

به باور بروس کوپک نویسنده کتاب «سیاست خارجی ایران در افغانستان»، سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان در سه‌ونیم دهه گذشته یک سیاست یک پارچه و یک‌دست نبوده است و همواره درحال تغییر و نوسان بوده است. این سیاست از صدور ایدئولوژی تا عمل‌گرایی چندجانبه راه درازی را پیموده است.

بعد از سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱ و سرنگونی دولت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ زمینه را برای ترقی ایران به جایگاه یک بازی‌گر جدی و بلندپرواز درمنطقه آسیای مرکزی و همین‌طور در شرق میانه فراهم کرد.

شکست طالبان فضای سیاسی دلخواهی را برای دولت ایران فراهم کرد؛ دولتی که سفارتش بعد از سال ۱۹۹۷ میلادی به بعد بسته شده بود، اکنون بسیاری از شخصیت‌های سیاسی مورد حمایتش در اداره انتقالی حضور داشتند. دولت ایران بعد از سال ۲۰۰۱ تلاش کرد که با سه محور از نظر سیاسی رابطه داشته باشد. یک، دولت افغانستان؛ دو، سران جبهه متحد ملی؛ سه، گروه طالبان.

بعد از سال ۲۰۰۱ نشانه‌های علاقه‌مندی ایران به تعامل بین‌المللی مؤثر در کنفرانس بن که در سال ۲۰۰۱ برگزار شد، آشکار گردید. در محدوده سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ دولت ایران مبلغ ۵۶۰ میلیون دالر به بازسازی افغانستان کمک کرد. اما فصل طلایی این روابط به زودی به اتمام رسید، چون رییس‌جمهور ایالات متحده امریکا ایران را محور شرارت نامید و این کشور را متهم به حمایت از شورش‌ها در افغانستان و عراق کرد.

دولت ایران در پهلوی حمایت از دولت افغانستان رابطه خود را با سران جبهه متحد ملی نیز حفظ کرد و تلاش کرد تا نفوذ سیاسی و فرهنگی خود را در افغانستان گسترش دهد. دولت ایران با ظهور دوباره طالبان با این گروه رابطه برقرار کرد و خواست تا از طریق گروه طالبان نیروهای بین‌المللی به رهبری امریکا را در افغانستان زمین‌گیر کند.

ایران و پروسه صلح افغانستان

مقامات ایرانی همواره و به تکرار گفته است که آنان خواهان خروج نیروهای امریکا از افغانستان و منطقه هستند. اما از نظر ایرانی‌ها خروج نیروهای خارجی از افغانستان باید مسئولانه باشد، یعنی این که نیروهای امریکایی نباید قبل از یک توافق سیاسی طالبان و دولت افغانستان این کشور را ترک کند، زیرا در آن صورت نظم در این کشور از میان می‌رود و انارشی در افغانستان حاکم می‌شود که این مسأله امنیت ملی ایران را به خطر می‌اندازد. در سال‌های گذشته مقامات ایرانی به‌شکل غیرمستقیم می‌گفتند که نیروهای امریکایی یک زمانی افغانستان را در اوج ناامنی و هرج و مرج به گونه‌ای عمدی ترک خواهد گفت تا زمینه سرایت ناامنی از افغانستان به کشورهای منطقه از جمله ایران را فراهم سازد.

زمانی که در سال ۲۰۱۱ برای طالبان در کشور قطر دفتر داده شد و گفت‌وگوهای مقدماتی این گروه با دولت امریکا آغاز گردید، دولت ایران به آن واکنش مثبت نشان داد. زمانی که در سال ۲۰۱۸ گفت‌وگوهای صلح میان دولت امریکا و گروه طالبان دوباره آغاز گردید دولت ایران ضمن استقبال ازاین پروسه اعلام کردند که این کشور از گفت‌وگوهای صلح به رهبری و مالکیت دولت افغانستان حمایت می‌کند. دولت ایران از شکل‌گیری یک حکومت سنی به رهبری طالبان در کابل هراس دارد چون در آن صورت گروه‌های مورد حمایت این کشور ممکن در حاشیه قرار بگیرند. از همین‌رو همواره تأکید می‌کند که از گفت‌وگوهای صلح به رهبری دولت افغانستان حمایت می‌کند چون در این صورت طالبان یک بخش از قدرت را به‌دست خواهد گرفت نه تمام قدرت را که در این‌صورت ساختار فعلی قدرت تا حدودی حفظ خواهد شد.

جمع‌بندی

سفر طالبان به ایران به عنوان مانور سیاسی این گروه تلقی می‌شود. طالبان با سفر به ایران چندین هدف را دنبال می‌کند؛ از یک‌سو به دولت جدید امریکا پیام می‌دهند که آن‌ها در منطقه به علاوه پاکستان حامیان دیگری نیز دارند و توانایی برقراری رابطه با کشورهای رقیب امریکا نظیر ایران را نیز دارند، از سوی دیگر طالبان به دنبال یارگیری در سطح منطقه هستند و ایران یکی از گزینه‌های مهم در این راستا تلقی می‌شود. دولت ایران نیز با دعوت گروه طالبان به تهران به دولت جدید امریکا به گونه‌ای غیر مستقیم پیام می‌دهد که این کشور آماده همکاری در پروسه صلح افغانستان و به تعقیب آن علاقه‌مند گفت‌وگوهای مستقیم با دولت تازه سرکار آمده امریکا در پرونده هسته‌ای این کشور است.

آینده مذاکرات صلح افغانستان وابسته به تصمیم دولت تازه امریکا در افغانستان است. جو بایدن در زمان کمپاین انتخاباتی‌اش گفته بود که وی نیروهای امریکایی را از افغانستان بیرون می‌کند. اما یک واحد کوچک عملیاتی ضد تروریسم را در افغانستان حفظ خواهد کرد تا علیه پیکارجویان القاعده و داعش مبارزه کند. در صورتی که وی به این وعده انتخاباتی‌اش عمل کند ممکن است روند صلح و جنگ افغانستان مسیری کاملا متفاوتی طی کند.

به‌نظر می‌رسد که سفرهای منطقه‌ای گروه طالبان و رابطه دولت ایران با این گروه ادامه خواهد یافت. دولت ایران می‌خواهد در پهلوی داشتن رابطه با سایر اقوام و گروه‌های سیاسی و اجتماعی با گروه طالبان نیز رابطه خویش را حفظ کند. در صورتی که مذاکرات صلح افغانستان به پیروزی برسد و طالبان وارد ساختار قدرت شوند، و یاهم با شکست مذاکرات صلح، دولت ایران و طالبان در رابطه خواهند بود چون به یک دیگر نیاز دارند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *