از تقلب تا بنبست تا بحران و…
تقلب رسوا گردید و دیگر امکان پنهان کردن آن نبود. این رسوایی باعث شد که تفتیش را قبول کنند. از امضا کردن موافقتنامهی تخنیکی ابا ورزیدند تا فرصت کمایی نمایند و رو بیاورند به حلقات بیرونی مخفی، خاص و نفوذگذار دور از دید مردم تا بتوانند تفتیش را نرمتر سازند. از این مأموریت خویش موفق بهدر آمدند؛ زیرا روحیهی ما روحیهی همکاری و انجام کار بود. این بار برخلاف اعلامیهای که توسط جان کری صادر گردیده بود، «تفتیش عاری و دور از معیارهای بهتر و جهانی» قرار است که به پیش برود. دوتا از معیارهایی را که میتوانستند رای باطل را باطل و به باطلهدانی بریزند، از فهرست معیارها حذف شدهاند. آنها میخواهند ما حضور بیشرط داشته باشیم تا بازهم با رای تقلبی پیروز شوند. برداشتشان این است که شاید در این سه هفته ما توانایی مراجعه به مردم و بسیج مردمی خویش را از دست داده باشیم. فراموش کردهاند که ما معنای مجزا و حضور غیر از مردم نداریم. هیچ گوشهای از مردم نیست که در جریان قرار نداشته باشند. اینها اگر به همین منوال پیش بروند، دیگر بحث بنبست در بین نیست. این بار بحران است و معلوم است که کیها آن را ایجاد کردهاند. اگر قرار باشد تقلب را بپذیریم، معنایش این است که یک بخش بزرگ و میلیونها انسان این سرزمین حس مالکیت، حق شهروندی، حق داشتن حق را از وجودشان حذف کنند که امکان ندارد. به تقلب سر فرود نخواهیم آورد.