هشت مارچ امسال؛ همه چیز علیه زنان است

هشت مارچ امسال؛ همه چیز علیه زنان است

هشتم مارچ، سالروز همبستگی زنان در جهان است. اما شاید هیچ‌جای از جهان به اندازه افغانستان زنان با مشکلات درگیر نباشند. زنان در افغانستان در حالی امسال هشتم مارچ را پشت سر می‌گذارند که نگرانی‌های مضاعفی دارند. وضعیت زنان در افغانستان نسبت به یک سال پیش بدتر شده است. دورنمای سرنوشت زنان در روند صلح تیره و تاریک است. مرور بر تحولات ۳۰ ماه گذشته که صلح مسأله‌ی اصلی در افغانستان بوده، برعکس وضعیت زنان در فراموشی مطلق سپرده شده است. به عبارت دیگر، نه در گفت‌وگوهای صلح و نه در خارج از آجندای صلح، وضعیت زنان در افغانستان برای نهادهای بین‌المللی، سفارتخانه‌ها و حکومت افغانستان اولویت اصلی نبوده است.

به‌طور بی‌‌پیشینه در سال گذشته زنان در افغانستان در نتیجه‌ی حملات هدفمند در کشور کشته‌ شده‌اند. عمدتا زنانی‌ جان‌های‌شان را از دست داده‌اند که در بخش‌های حساس و مهم مشغول به فعالیت بودند. از طرف دیگر، بخش قابل توجهی از قربانیان جنگ در افغانستان هنوز زنان هستند. تلفات غیرنظامیان در افغانستان پس از آغاز مذاکرات صلح افزایش یافته است. براساس گزارش نهادهای بین‌المللی سال ۲۰۲۰ که می‌توانست سال صلح در افغانستان باشد، جنگ بیشتر از هر زمان دیگری از غیرنظامیان قربانی گرفته و از میان بیشتر از سه‌هزار غیرنظامی قربانی جنگ، زنان و کودکان ۴۳ درصد تلفات غیرنظامیان را تشکیل می‌دهند. به‌صورت مشخص در سال گذشته میلادی ۳۹۰ زن در افغانستان در نتیجه جنگ قربانی شده‌اند.

خشونت‌های خانوادگی به‌عنوان یک نگرانی جدی دیگر زنان در افغانستان، نیز در سال گذشته سیر صعودی داشته است. براساس آمار وزارت زنان سال گذشته ۱۳۶ زن در نتیجه خشونت خانوادگی به قتل رسیده‌اند. درحالی‌که یک سال قبل‌تر ۹۰ زن در خشونت‌های خانوادگی جان‌های‌شان از دست داده بودند. با این حساب حتا قتل زنان در نتیجه خشونت خانوادگی در سال گذشته حدود ۵۰ درصد بیشتر شده است. به‌طور عام در تمام سال جاری در وزارت زنان هفت‌هزار قضیه خشونت علیه زنان ثبت شده که چهار هزار آن بعد جرمی داشته‌اند.

قتل و خشونت‌های روزافزون تنها بخشی از واقعیت زندگی زنان در افغانستان است. نگرانی بزرگ‌تر زنان از آینده‌ی مبهم در نتیجه مذاکره با طالبان است. در چنین شرایطی حمایت جدی از جایگاه سیاسی و حقوقی زنان در حکومت وجود ندارد. حمایت از جایگاه زنان در سطوح تصمیم‌گیری و برخورداری از پشتوانه‌های قانونی در حد شعار مانده است. بنابراین قتل‌های هدف‌مند، خشونت، بی‌توجهی و سرنوشت مبهم آینده زمینه‌ی تقلای زنان برای حفظ حقوق فردی و اجتماعی‌شان را کمرنگ کرده است.

با توجه به شرایط ویژه و تحولات بنیادی سیاسی پیش رو، ایجاب می‌کند که حکومت نقش زنان را در جایگاه تصمیم‌گیری از شعار به عمل برساند. واقعیت این است که زنان حق دارند نگران آینده باشند. طالبان در زمان حاکمیت خود در نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی، دختران را از آموزش محروم و زنان را از کار در بیرون خانه و حتا بیرون‌شدن آنان بدون همراهی مرد محرم را ممنوع کرده بودند. زنان در حاکمیت طالبان به هیچ یک از حقوق اولیه خود دسترسی نداشتند. برای همین زنان از طرز فکر زن‌ستیزانه و افراطی در نظام سیاسی آینده نگرانند. طالبان شاید بیشتر از هر گروه دیگری در افغانستان با زنان مشکل داشته باشند. بعید به‌نظر می‌رسد این گروه به‌راحتی حقوق زنان را در میز مذاکره به رسمیت بشناسد.

مسأله قابل توجه دیگر، نقش امریکا در مورد آینده زنان در افغانستان است. این روزها اداره جدید ایالات متحده سرگرم بازبینی توافق این کشور با طالبان است. در نزدیک به دو سال که امریکا و طالبان سرگرم مذاکره بودند، به‌طور مطلق وضعیت شکننده زنان در افغانستان از روی میز کنار گذاشته شده بود. اداره قبلی امریکا وضعیت آینده زنان را مشکل خود افغان‌ها می‌دانستند که باید به آن رسیدگی کنند. اما جو بایدن برخلاف سلف‌اش به ارزش‌های حقوق ‌بشری، چندصدایی و به رسمیت شناخته‌شدن حقوق اقلیت‌ها و زنان باورمند است. از این‌رو، انتظاری که زنان افغانستان از امریکا و جامعه جهانی دارند، این است که در مذاکره با طالبان حفظ حقوق زنان به‌عنوان یک اصل بنیادی به طالبان قبولانده شود. حالا که قرار است روند مذاکرات دستخوش تغییرات بنیادی شود، وضعیت فردای زنان در افغانستان نباید مورد بی‌مهری و به یک مسأله‌ی مربوط به خود افغان‌ها تقلیل داده شود. وگرنه زنان در افغانستان زیر مشکلات مضاعف و در شرایطی که همه چیز علیه زنان است، کمر خم خواهد کرد.