کتاب «خیابان؛ اعتراض و قدرت» روز پنجشنبه در تالار علامه محمداسماعیل مبلغ در دانشگاه ابنسینا رونمایی و بررسی شد. سید عسکر موسوی، عمر صدر، کاوه جبران، حبیب حمیدزاده و رامین کمانگر دربارهی این کتاب و موضوعات مرتبط به آن صحبت کردند. این کتاب ۱۴۰ صفحهای در دو بخش نوشته شده که مؤسسهی نشر واژه آن را چاپ کرده است. بخش اول آن (قدرت و قربانی؛ اعتراضی که نداریم) را رامین کمانگر و بخش دوم (اعتراض و اعتراضِ ما) را شهیر سیرت نوشته است.
این کتاب در مورد مسائلی چون اعتراض و نافرمانی مدنی، ماهیت و غایت اعتراض، چگونگی سازماندهی و راهاندازی اعتراض، تعهد به اعتراض، قربانیدادن برای اعتراض، حفظ اعتراض و در کل دربارهی مسائل اعتراضی افغانستان میباشد.
سنت اعتراض
نظامهای سیاسی ناکارآمد در طول تاریخ مورد اعتراض مردم قرار گرفته که این اعتراضها نهایتا به دو نتیجه رسیده است؛ یا آن نظامها از کار افتاده و نابود شده و یا هم اعتراضها منجر به یک سلسله اصلاحات شده است. این امر بیان میکند که در هر دو حالت «مردم» همیشه پیروز بوده و عمر نظامهای نابهکار و توتالیترمشرب طولانی نیست. از جهتی، میتوان گفت کتاب «خیابان؛ اعتراض و قدرت» نیز تلاشی است برای تبیین و یا حداقل بازگویی این نکته.
سید عسکر موسوی، توضیح داد که گذشته از کاستیها و کمبودهایی که هرکاری میتواند داشته باشد، «کتاب خیابان؛ اعتراض و قدرت» چند ویژگی برجسته دارد که از جملهی آنها میتوان به تازهبودن موضوع پژوهش و کوششی در پی بومیسازی اندیشه یاد نمود: «این کتاب از کوششهای نادری است که به یکی از مسألههای اجتماعی حاد کشور ما پرداخته که پیش از این بدان پرداخته نشده است. همچنان، کوششی است در پی بومیسازی اندیشیدن و تولید فکر خودی، که به این کار هم بسیار اندک پیش از این توجه شده است.» در ادامه آقای موسوی توضیح داد که متأسفانه این اثر صرفا به اعتراضهای دو دههی اخیر پرداخته و این در حالی است که اعتراضهای مدنی و تظاهراتها در افغانستان پیشینهی طولانی دارد. موسوی این نکته را بهعنوان نقطهضعف اثر یاد کرد: «متأسفانه که این کتاب تنها به موضوع اعتراض در بیست سال اخیر پرداخته است و این کار بزرگترین نقص کتاب است… فرهنگ اعتراض در سرزمین ما ریشه و پیشینهی دراز دارد و بدون بررسی ریشهای، تحقیقهای مقطعی، ناقص و بیریشه و بینتیجه جلوه میکند.» آقای موسوی تذکر داد که «سنت اعتراض همزاد سنت استبداد است و در کشور ما درست از زمانی آغاز میشود که استبداد به قدرت متمرکز و وابسته تبدیل میشود: از ۱۸۸۰ که عبدالرحمان به امارت منصوب میشود و افغانستان بهعنوان یک کشور حایل با شکل و شمایل و جغرافیای فعلی متولد میشود.»
اعتراض و امر جمعی
کارل مارکس گفته بود «انسان پول را آفرید اما خود بندهای آن شد.» بر همین اساس، بخشی بزرگی از گرفتاریهای بشر ناشی از فعالیتها و تفکرات خودش میباشد. احتمالا این مورد برمیگردد به «سرشت تلخ» بشر. توماس هابز، فیلسوف سیاسیای تأثیرگذار انگلیسی، گفته بود «انسان، گرگ انسان است.» برای همین است که آدمها «قانون» و «حکومت» میسازند تا این شرارت طبیعی تا حدی کنترل شود. اعتراضها و گاهی نافرمانیهای مدنی در بعضی جوامع همزمان با اینکه شرارتها را نشان میدهد تقلایی است برای مهار خوی درندگی انسانها. حکومتهای غیرمردمی، با مجموعهای از عاملان نابهکار، خود نشانهای آشکاری است از این شرارتها که برای مهارشان ضرورت کار جمعی و «اعتراض» را برای «مردم» خلق میکند.
اما اعتراضهای مدنی در سالهای پسین در افغانستان با سرنوشت غمانگیزی مواجه شده است. زیرا در خیلی از موارد یا از طرف حکومت سرکوب شده و یا اختلافات در سطح رهبری این اعتراضها – که اگر آن را مردمی بخوانیمش با موضوع متناقض روبهرو میشویم، زیرا از یک جهت آن را مردمی و جمعی خواندهایم و از جانب دیگر بحث فردیت را به میان آوردهایم که کسانی رهبری آن را به عهده میگیرند – سرنوشت تراژیک را برایشان رقم زده است. نمونههای کلان و عمدهی این موارد عبارت از «جنبش روشنایی» و «رستاخیز تغییر» است. اما متأسفانه تحلیل این اتفاقات اکثرا ژورنالیستی بوده و کار عمیق و پایدار در این زمینه صورت نگرفته است. البته در این زمینه اهمیت کتاب «کوچهبازاریها»، نوشتهی خادمحسین کریمی، را نمیتوان نادیده گرفت. کتاب «خیابان؛ اعتراض و قدرت» را نیز میتوان در این زمینه قرار داد، البته با تفاوتهایی نسبت به «کوچهبازاریها».
حبیب حمیدزاده در سخنانش از این گفت که آدمها نهادی بهنام حکومت را برای صیانت از بشر بهوجود آورده اما این نهاد همیشه منافع جمعی را غارت کرده است. براین اساس آقای حمیدزاده توضیح داد که چگونه میتوان در برابر چنین نهادهایی عمل کرد. حمیدزاده بیان کرد کتاب «خیابان؛ قدرت و اعتراض» «ضرورت مقاومت و ایستادشدن در برابر قدرتهای تمامیتخواه را با شیوهی مسالمتآمیز مورد بحث قرار داده است.» آقای حمیدزاده علاوه کرد که «اعتراضهای پسا ۲۰۰۱ همهشان انگیزهی جمعی و ملی نداشتند. انگیزهی قومی، سمتی و گاهی ماجراجوییهای بیجا و بیربط به جمع بودند. البته منهای جنبش تبسم، رستاخیز تغییر و جنبش روشنایی.» البته آقای حمیدزاده در اخیر اشاره کرد که «اعتراضهای مسالمتآمیز در کشور ما به دهه سی و چهل خورشیدی برمیگردد. اعتراضهای مدنی و مسالمتآمیز آن دوران همچنان برای ما الهامبخشاند.»
کاوه جبران سخنران دیگر این برنامه بود که بیشتر دیدگاههای انتقادیاش را نسبت به این اثر بیان کرد. اگرچند آقای جبران بهلحاظ فرمی و صوری این اثر را (خصوصا بخش اول را) عالی ارزیابی کرد اما این نکته را نیز تذکر داد که نویسندههای این رساله نتوانستهاند دیدگاههایشان را باهم متحد سازند. زیرا هر دو یک موضوع واحد را طوری ارزیابی کرده است که ممکن است برای خواننده زیاد مفهوم نباشد، و این برمیگردد به اتخاذ رویکردها و روشهای متفاوت.
شبحی در حال ظهور
آقای عمر صدر، با ذکر نکاتی در مورد کتاب از حضور شبحی بهنام «حکومت مذهبی» صحبت کرد. عمر صدر سخنانش را با ذکر نقل قولی از مارکس آغاز کرد که ۱۷۰ سال قبل از امروز گفته بود «شبحی در اروپا در حال گردش است، و آن شبح کمونیسم است.» صدر با ذکر سخنانی در مورد کتاب گفت «ما داریم به یک گروه متحجر و بینادگرا تسلیم می شویم، اگر تسلیم نشویم این گروه بر ما تحمیل میشود.» اشارههای آقای صدر به گفتوگوهای صلح، وضعیت سیاسی موجود و بازگشت یک گروه بنیادگرا بهنام طالبان بود. البته آقای صدر «حکومت مذهبی» را در دایرهی کلان مورد ارزیابی قرار داد و از ظهور این شبح در حوزه تمدن ایرانی صحبت کرد.
برنامه با سخنان یکی از نویسندگان این کتاب (رامین کمانگر) به پایان رسید. آقای کمانگر از پیوند ضروری میان درک اجتماعی و انجام کار فکری صحبت کرد و گفت اگر ما به درک اجتماعی درست نرسیم نمیتوانیم کار فکری تأثیرگذار و دقیق انجام بدهیم. ایشان گفت قبل از همه ما باید بدانیم که مسائل اساسی جامعه ما را چهچیزی شکل میدهد. براین اساس، آقای کمانگر تذکر داد که اساسیترین موضوعاتی که یک روشنفکر افغانستانی باید آن را درک کند عبارت از مسائل چون «قومیت»، «حکومتداری و جامعه مدنی»، «آموزش و پرورش» و «تاریخ» است. آقای کمانگر از این موارد بهعنوان «بنیاد فهم اجتماعی» نام برد.