جنگ شدید همزمان در چند ولایت به معنای پشتکردن طالبان به صلح است. دستکم این گروه در چهار ولایت قندهار، هلمند، غزنی و بغلان جنگهای بزرگی را تدارک دیده است. این جنگها به آوارگی هزاران خانواده انجامیده است. هرچند ماهها است که طالبان به رویکرد جنگی خود شدت بخشیده، اما همزمان با خروج نیروهای خارجی این گروه بیش از پیش بر شدت حملاتشان افزوده است. نیت طالبان از شدتبخشیدن به جنگ همزمان با شروع خروج بدون قیدوشرط نیروهای بینالمللی تصرف مناطق بیشتر در افغانستان است. استفاده از حملات مرگبار انفجاری و انتحاری تاکتیک اصلی طالبان در فصل جدید جنگ است. حملاتی که تنها نظامیان قربانی آن نیست. غیرنظامیان قربانی اصلی آن است.
شدت جنگ و حملات تهاجمی طالبان ارادهی جدی آنها را نشان میدهد. در زورآزمایی دولت و طالبان هر دو طرف میکوشند که دست بالا در جنگ را نشان دهند. طالبان در این چند روز عمدتا ولایتهای مهم را هدف قرار دادهاند. تلاش میکنند با سقوط تمام یا بخشهایی از این ولایتها نشان دهند که توان سقوط حکومت افغانستان از طریق نظامی را دارند. اما انصافا بهرغم مشکلات جدی مدیریتی که در ساختارهای امنیتی افغانستان از جمله وزارت دفاع وجود دارد، در این چند روز عملکرد نیروهای امنیتی افغانستان ستودنی است. این نیروهای اجازه ندادهاند که طالبان به اهداف خود برسند. هرچند دستآوردهایی کوچکی داشتهاند؛ اما همزمان متحمل تلفات سنگینی شدهاند که خود نشاندهندهی دست بالای نیروهای امنیتی افغانستان در میدان جنگ است. به همین دلیل تاکتیک طالبان این روزها متمرکز بر استفاده از حملات انتحاری و ماینهای کنارجادهای است؛ رویکرد جنگی که خود به معنای ضعف در میدان جنگ است.
طالبان قصد صلح ندارند. همزمان با خروج نیروهای خارجی، طالبان حملات خود را افزایش دادهاند. این نگرانی از همان آغاز وجود داشت که طالبان در یک روند گام به گام به دنبال فرسایشیکردن مذاکرات و رسیدن به تمام خواستههایشان هستند: خروج نیروهای خارجی، آزادی هزاران زندانی و حذف نام اعضای این گروه از فهرست سیاه سازمان ملل، بدون اینکه خودشان به کمترین تعهدی پابندی نشان دهند. دقیقا این سناریو به نفع طالبان پیش رفته است. این گروه موفق شده است که خروج نیروهای خارجی را قطعی کند، پنجهزار زندانی را آزاد و این روزها نیز سعیشان آزادی هفتهزار زندانی و حذف نام سران طالب از لیست سیاه سازمان ملل است. این اتفاقها در حالی افتاده است که گروه طالبان حتا نیم گامی برای صلح برنداشته است، جز رفتارهای فرمالیته زیر نام مذاکرات که به صلح سودی نداشته است. بنابراین شدت جنگ در افغانستان به معنای پشتکردن طالبان به صلح و خواب پیروزی از طریق جنگ است.
در طرف دیگر این ماجرا دولت افغانستان است. شکست یا پیروزی در این جنگ تنها بستگی با جانفشانی نیروهای امنیتی در خط مقدم جنگ ندارد. مدیریت درست جنگ تعیین میکند که وضعیت به نفع چه کسی رقم بخورد. شدت جنگ همزمان در چند ولایت و جنگهای پراکنده در تمام ولایتها نشان از آن دارد که طالبان در تلاشاند انرژی خود را در یک نقطه متمرکز نسازند، بلکه حضور خود را در بخشهای مختلف به دولت نشان دهند. طالبان از این تاکتیک دو هدف را دنبال میکنند. اول، پروپاگندای تبلیغاتی که نشان دهند در بخشهای مختلف افغانستان حضور گستردهی نظامی دارند. دوم، این کار از نظر نظامی طالبان را در معرض فشار کمتری قرار میدهد. نیروهای امنیتی افغانستان ناگزیرند که بهصورت پراکنده با طالبان در یک جنگ تعقیب و گریز دستوپنجه نرم کنند که این کار توان نیروهای دولتی را به تحلیل میبرند و نمیتوانند به گونهی یکدست و قوی علیه طالبان بجنگند.
خنثاکردن چنین رویکرد جنگی طالبان به مدیریت درست نیروهای امنیتی و استفاده از امکانات نظامی در دولت افغانستان بستگی دارد. شکایتهای زیادی از نارسایی مدیریتی هر روز رسانهای میشود. پشتیبانی نیروهای امنیتی در خط مقدم جنگ درست و بهموقع نیست. هماهنگی بخشهای امنیتی افغانستان شدیدا مورد انتقاد قرار دارد. این روزها دستگاه دولت به تبلیغات گسترده دست زده و میکوشد که نیروهای امنیتی را قوی نشان دهند. در شجاعت و ایثار نیروهای امنیتی ملی افغانستان تردیدی نیست. اما عقبهی فرماندهی متزلزل و نامطمئن در سطح رهبری جنگ، اختلاس در آب و غذا و مرمی و ابهام در راهبرد جنگی، مشکل اصلی نیروهای امنیتی افغانستان است.