تاریخ نباید تکرار شود

تاریخ نباید تکرار شود

بررسی یافته‌های یک گزارش درباره‌ی نگرانی‌های زنان از روند صلح

نهاد برابری برای صلح و دموکراسی در یک گزارش تازه، خلاصه‌ی نظرهای گفت‌وگوهای ولایتی زنان را با هزار تن از رهبران مذهبی، متنفذین قومی و جوانان در ۱۰ ولایت (پروان، پکتیا، ننگرهار، قندهار، بامیان، دایکندی، هرات، بلخ، فاریاب و بدخشان) منتشر کرده است. این گفت‌وگوها از تاریخ ۲۸ مارچ تا ۱۲ اپریل ۲۰۲۱ میان گروه‌های مختلف اجتماعی صورت گرفته است. محور اصلی این گفت‌وگوها، صلح، نقش و مشارکت زنان در فرایند صلح‌سازی، نوع نظام، بحران اعتماد و عدم یک‌پارچگی میان نخبگان سیاسی، نگرانی‌های گروه‌های مختلف اجتماعی درباره‌ی روند صلح و به‌خصوص زنان بوده است.  

در این گزارش آمده است که زنان در دهه‌های گذشته با وجود این‌که با کمبود منابع مالی و سیاسی گسترده روبه‌رو بوده‌اند، باز هم نقش فعالی به‌عنوان معماران صلح و میانجی در ولایات از خود نشان داده‌اند. در سطح ملی و محلی زنان نه‌تنها از حقوق خود بلکه از حقوق سایر شهروندان به‌ویژه اقلیت‌ها و گروه‌های محروم نیز دفاع کرده‌اند. آن‌ها گروه‌های پرجوش‌، فعال‌ و سازگاری را از فعالان مدنی در مرکز و ولایات تشکیل می‌دهند.

در سال‌های اخیر زنان به‌طور مداوم برای صلح در افغانستان صدای خود را بلند کرده‌اند. فعالیت‌ها و حرکت‌های آن‌ها جهت بسیج و شنواندن صدای خودشان و دیگران به‌صورت خستگی‌ناپذیری دوام داشته است. آنچه زنان را از سایر گروه‌های اجتماعی متمایز می‌کند، پابندی به اصول، خواسته‌ها و پیشنهادات آنان است. آن‌ها خواستار آتش‌بس بشردوستانه، کاهش خشونت و جلوگیری از ملامت یکدیگر توسط طرفین درگیر جنگ می‌باشند. آن‌ها خواستار شفافیت در گفت‌وگوهای صلح، تقویت وحدت ملی و ارتباط نزدیک بین ولایات و مرکز و سرمایه‌گذاری بالای ظرفیت‌های محلی هستند. همچنان برای صلح پایدار زنان خواستار تطبیق برنامه خلع سلاح و مشارکت حداقل ۳۰ درصد زنان در همه بخش‌ها و سطوح روند صلح به‌شمول سطح رهبری می‌باشند.

نویسندگان گزارش بر این باورند که زنان از روند صلح حمایت می‌کنند اما در خصوص کشیدن خط و یا معامله بر دستآوردها و حقوق اساسی بشر از جمله حقوق زنان خیلی حساس هستند. زنان در بسیاری از موارد تنها کسانی‌اند که در مورد عدالت انتقالی، حکومت‌‌داری خوب و صلح فراگیر صحبت می‌کنند. با وجود این وقتی گفت‌وگوهای رسمی در سطح بلند صورت می‌پذیرد، زنان به حاشیه رانده می‌شوند و یا کمتر به آن‌ها سهم داده می‌شود.

در این سلسله گفت‌وگوها بر نقش زنان در تسهیل صلح فراگیر و پایدار، تأکید شده است. آن‌ها به  قابلیت‌‌های اجتماعی زنان در فرایند صلح‌سازی جامعه تأکید می‌کنند. نویسندگان گزارش بر این باورند که افغانستان امروز، جامعه‌ای بسیار متفاوت از سه دهه قبل است. جمعیت کشور جوان است. میزان تحصیل‌کردگان و آگاهی در بخش‌های مختلف میان آنان افزایش یافته است. دستآوردهای بی‌شماری برای افغان‌ها در طول دو دهه گذشته رقم خورده است که آن‌ها نیاز به پاسبانی دارند. از جمله مهم‌ترین دستآوردهایی که گزارش به آن اشاره می‌کند. «قانون اساسی»، «آزادی رسانه‌ها و جامعه‌ی مدنی فعال» و « انتخابات و باور مردم به مشارکت در آن» است.

هدف عمده‌ی این گفت‌وگوها

الف) نشان‌دادن توانایی رهبری و بسیج زنان و همچنان دفاع از حقوق و منافع آن‌ها در مورد صلح

ب) تقویت هماهنگی بین فعالان زن و دیگر گروه‌های تأثیرگذار اجتماعی در ولایات به‌منظور ایجاد اتحاد برای پیشرفت جامعه‌ی فراگیر و صلح پایدار که در آن از حقوق بشر از جمله حقوق زنان محافظت صورت بگیرد و اختلافات به‌طور مسالمت‌آمیز حل و فصل شود.

ج) بحث درباره‌ی ریشه‌های اختلافات و منازعات در افغانستان و پیشنهادات در مورد روند صلح که بتواند منافع ملی افغانستان را حفظ کند و همچنان نقش بازیگران غیردولتی که می‌توانند در حمایت از روند صلح نقش داشته باشند.

گفت‌وگوهای محلی که توسط زنان در ده ولایت با محوریت صلح انجام شده است، بحث‌های ارزشمند و متنوعی را جمع‌آوری کرده است. برخی از مهم‌ترین موضوعاتی که در این گفت‌وگوها به آن اشاره شده است به شرح زیر است:

تضاد سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی با دین اسلام درباره‌ی حقوق زنان

شرکت‌کنندگان در گزارش معتقد بودند که بسیاری از بحث‌های عمومی پیرامون زنان دارای دو واقعیت اساسی است که همواره نادیده گرفته شده است. اول، دین اسلام و قرآن حقوق اساسی انسان را به زنان اعطا کرده است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد و یا نقض کند. این حقوق شامل حق تعلیم، تحصیل، کار، میراث و ازدواج است که ریشه‌ی فرهنگی دارد نه دینی. به‌دلیل عدم آگاهی این دو موضوع با هم خلط می‌شود. دوم، دولت افغانستان مطابق با عقاید اسلامی، معاهدات بین‌المللی را امضا کرده است که از حقوق بشری هر فرد از جمله زنان حمایت می‌کند. این معاهدات توسط کشورهای اسلامی دیگر نیز امضا شده است و بسیاری از آنان تضادی بین حمایت از حقوق بشر و حقوق زنان و دین اسلام ندارند.

نویسندگان گزارش پیشنهاد می‌کنند که آگاهی‌دهی و آموزش درباره‌ی حقوق زنان که دین اسلام نیز به آن تأکید دارد، افزایش داده شود. در مذاکرات صلح با طالبان با استفاده از اصول اسلامی از حقوق زنان دفاع گردد که برای تحقق این امر می‌توان از ظرفیت‌های شخصیت‌های برجسته‌ی دینی در تیم مذاکره‌کننده به‌ویژه زنانی که مسلط به فقه اسلامی هستند، استفاده کرد.

گیرافتادن بیش‌ازحد در ساختار نظام

شرکت‌کنندگان در گفت‌وگوهای انجام‌شده بر این باورند که بحث‌های صلح بیش از حد درباره‌ی نقش اسلام در نظام‌ حکومت‌داری متمرکز هستند. افغانستان یک جامعه مذهبی و محافظه‌کار است. مردم حاضرند جان خود را به‌نام دین فدا کنند. قانون اساسی افغانستان نیز بر این موضوع تأکید می‌کند و آن را یک اصل دانسته و تأکید آن نیز این است که هیچ قانونی با دین اسلام در تضاد نباشد. همچنین در هیچ جای دین اسلام حکمی از نظام خاص حکومت‌داری مانند امارت وجود ندارد. دین اسلام به هر کشوری حق اتخاذ نظام حکومت‌داری را می‌دهد که با شرایط اجتماعی و سیاسی آن سازگار باشد. به شرط آن‌که از اصول اسلامی پیروی نماید. نویسندگان برای حل این مشکل پیشنهاد می‌کنند که درباره‌ی نظام‌های موفق حکومت‌داری در میان کشورهای اسلامی، آگاهی‌دهی شود.

کمرنگ‌بودن صداهای غیرسیاسی در روند صلح

نظر اشتراک‌کنندگان درباره‌ی تیم‌های مذاکره‌کننده چنین است که اگرچه دو نهاد (HCNR, ANT)‌ از تمام احزاب سیاسی عمده در افغانستان نمایندگی می‌کنند اما دیدگاه آن‌ها شامل جامعه‌ مدنی، علمای دین، جوانان و زنان برخوردار نمی‌باشد. علاوه بر این با توجه به سابقه طولانی جنگ در افغانستان نقش یک تعداد زیاد مردم که در مهاجرت زندگی کرده‌اند نیز در فرایند صلح‌سازی جامعه و گفت‌وگوهای مهم است. آن‌ها پیشنهاد می‌کنند که تیم‌های مذاکره‌کننده باید شامل نمایندگان اقشار مختلف جامعه از جمله جامعه مدنی، جوانان، زنان، علمای دین و متنفذین قومی باشند.

مشروعیت و عدم اعتماد

دولت افغانستان همیشه ادعایش این بوده است که برای گفت‌وگوهای صلح یک تیم متنوع و همه‌جانبه را انتخاب کرده است، اما این تیم هنوز اعتماد مردم را ندارند. برای این‌که همه این ادعاها بر عملکرد تبدیل شوند باید قراردادهای اجتماعی بین رهبران و شهروندان صورت گیرد که بسیار قوی و مقاوم باشند. این توافق باید در مورد چگونگی زندگی مشترک، نحوی اعمال قدرت و نحوه توزیع منابع باشند. در این گفت‌وگوها اشتراک‌کنندگان بر خلاهای زیادی میان دولت و مردم افغانستان تأکید کردند که عدم موجودیت یک قرارداد اجتماعی مقاوم را آشکار می‌سازد. دلایل اشتراک‌کنندگان شامل فساد گسترده در نهادهای دولتی، ارائه خدمات ضعیف به مردم و رهبران متمرکز بر خود که به‌‌رغم تلاش جامعه مدنی و رسانه‌ها برای پاسخگویی به مردم بدون اجازه عمل می‌کنند.

بی‌اعتمادی و چندپارچگی جامعه

شرکت‌کنندگان در گفت‌وگوها نقش رهبران سیاسی در تجزیه جامعه‌ی افغانستان، افزایش اختلافات و بی‌اعتمادی را غیرمسئولانه و منفی می‌دانند. این عدم اتحاد در بین رهبران سیاسی افغانستان یک برتری در روند صلح را برای طالبان فراهم کرده است. شرکت‌کنندگان در گفت‌وگوها استدلال می‌کنند که طالبان قدرتمند نیستند. اما طرف جمهوریت پراکنده و ضعیف است. رهبران خودمحور با تمرکز بر جنگ‌های قدرت‌طلب داخلی و درگیر‌کردن مردم، فرصت ایجاد جبهه‌ی متحد در همکاری با گرو‌ه‌های زنان، جامعه‌ مدنی، رسانه‌ها، علما، جوانان و دیگران را برای صحبت از موضع‌ قوی با حمایت قوی مردم از دست داده‌اند. اختلاف نظر میان رهبران سیاسی افغانستان در طی دو انتخابات ریاست‌جمهوری به‌وضوح مشهود گردید که نامزدها، کمپین‌های خود را براساس اولویت‌های شخصی، قوم‌گرایانه و سمت‌گرا ساختند. بسیاری از اشتراک‌کنندگان در این گفت‌وگو نگران اختلاف و تفرقه میان رهبران سیاسی بودند که ممکن است در میان عام مردم رخنه کند و مانع بزرگی برای وحدت ملی و صلح ملی ایجاد کند.

ناتوانی و عدم تمایل طالبان برای توافق در مذاکرات

اکثر شرکت‌کنندگان در این گفت‌وگوها از جمله زنان، طالبان را به‌عنوان یکی از واقعیت‌های جامعه افغانستان دانسته‌اند و مایل به صلح با آنان هستند. نگرانی اشتراک‌کنندگان در این گفت‌وگوها این بوده است که طالبان درک نمی‌کنند که جامعه افغانستان تغییر کرده است. خواست‌های پی‌درپی آنان برای بازگشت به حکومت گذشته و عدم موافقت به توقف خشونت‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها تمایل به صلح ندارند. نگرانی شرکت‌کنندگان در این گفت‌وگوها این بود که رهبران سیاسی و بازیگران بین‌المللی به‌جای واردکردن فشار بر طالبان، فرش سرخ را برای آنان هموار می‌کنند و طالبان معتقدند که آن‌ها در جنگ پیروز خواهند شد و می‌توانند از موضع قدرت مذاکره کنند که این موضوع برای جامعه افغانستان خطرناک است و می‌تواند جنگ را طولانی‌تر کند.

ناامن‌شدن ولایات

شرکت‌کنندگان در این گفت‌وگو مدعی‌اند که با آغاز گفت‌وگوهای صلح وضعیت امنیت ولایات وخیم شده و افراط‌گرایی و نظامی‌شدن در ولایات شدت یافته است. اعضای جامعه نگران ازدیاد گروه‌های مسلح در دو طرف درگیری و قومندانان محلی هستند. اشتراک‌کنندگان بر این باورند که فرایند صلح‌سازی در جامعه به زمان نیاز دارد و لازم است که پس از توافق صلح، این روند ادامه یابد.