اینکه یکی از معدود لحظاتِ به یادماندنی یک مناظره ریاستجمهوری، اعتراف مناظرهکنندگان به دستبرد رژیم به آرای مردم باشد، نشانه خوبی برای یک انتخابات بهشمار نمیرود. نامزدان انتخابات ریاستجمهوری ایران بیشترِ وقت مناظره تلویزیونی خود را که در ۱۸ جوزا برگزار شد، صرف انتقاد از رییسجمهوریِ برحال کردند که حتا نامزد انتخابات روز جمعه ۲۸ جوزا نیست. شاید آنها میدانستند که غیر از انتقاد از رییسجمهور برحال، دیگر چیزی برای بحث وجود ندارد؛ اکثر آنها اصولگرایانِ دستچینشدهی نظام هستند تا وارد انتخابات شوند. و ببازند. تا جایی که محسن مهرعلیزاده، استاندار سابق نهچندان نامآشنا مسئولیت بگیرد و آنچه را بدیهی است بیان کند. او گفت که رژیم ایران «ماه و خورشید و فلک را به کار گرفته تا یک شخص خاص رییسجمهور شود.»
در ایران هیچ انتخاباتی آزاد نیست. حرف اول و آخر این کشور را آخوندها میزنند و نامزدان انتخابات ممکن است بدون دلیل موجهی رد صلاحیت شوند. اما حتا با استانداردهای انتخابات ایران، انتخابات ریاستجمهوری این کشور که قرار است ۲۸ جوزا برگزار شود، کمکم شکل نمایشی مسخره را به خود میگیرد. نزدیک به ۶۰۰ نامزد برای جایگزینی حسن روحانی داوطلب شده بودند. شورای نگهبان فقط صلاحیت هفت نفر را تأیید کرد.
در این جریان هر نامزد جدیای که طرفدار روابط اقتصادی و سیاسی بهتر با غرب بود، کنار گذاشته شد. از جمله علی لاریجانی، رییس سابق مجلس ایران که برادرش عضو شورای نگهبان است. و اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهور فعلی. و مصطفا تاجزاده، معاون سابق وزارت کشور که پس از اعتراضات به نتایج انتخابات سال ۱۳۸۸ به تلاش برای «براندازی نرم» متهم شد و شش سال را در زندان بهسر برد.
این چهرهها نتوانستند تأیید شورای نگهبان را بگیرند. محمود احمدینژاد، تنها چهرهای در ایران که آخوند نبوده اما بهعنوان رییسجمهور ایران فعالیت کرده، نیز برای دومین بار رد صلاحیت شد.
به عبارت دیگر، آنچه ایران در پیشرو دارد «انتخابات» نیست. بیشتر «تاجگذاری» ابراهیم رئیسی است؛ سیاستمدار «اصولگرا»، رییس قوه قضائیه و تندروی متعصبی که عضو «هیأت مرگ چهارنفره» در جریان اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ ایران بوده. حتا رئیسی از وقاحتی که پشت پرده انتخابات ایران جریان دارد خجالتزده بهنظر میرسد. او ماه گذشته گفت: «ما باید صحنه انتخابات را رقابتیتر بسازیم.»
به غیر از آقای رئیسی، سایر نامزدان نه خیلی مطرح آقایان سعید جلیلی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، و محسن رضایی، فرمانده کل (پیشین) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هستند. هم جلیلی و هم رضایی، اصولگرایانی هستند که در انتخابات سال ۱۳۹۲ نیز تلاش ناموفق داشتند. در این میان تنها آقای محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی، که تا ماه گذشته رییس بانک مرکزی ایران بود، تندرو [اصولگر] نیستند. در دوره همتی ریال سقوط کرد و طی سه سال دو-سوم ارزش خود را از دست داد. دلیل عمده آن بازگشت تحریمهای ایالات متحده در سال ۱۳۹۷ بود، هنگامی که دونالد ترمپ به توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی پشت پا زد.
کارنامه آقای همتی به سختی جلب توجه میکند. اما برخی از ایرانیان به رسم اعتراض به وی بهعنوان کاندیدای موردنظرشان نگاه میکنند. بقیه نامزدان نیز بر همین قاعده واکنش نشان دادهاند. در دو مناظره اول، نامزدهای خرد و ریز بیشتر وقت خود را صرف حمله به آقای همتی کردند که شکایت داشت آنها «نامزدان پوششی» هستند. نامزد پیشتاز انتخابات پیشروی ایران، که سبک سخنرانیاش خوابآور است، سعی کرد درگیر بگومگوی بقیه نشود. شورای نگهبان خاطرنشان کرده است که میتواند نامزدها را تا روز انتخابات رد صلاحیت کند. این شاید هشدار باشد، برای اینکه اگر آقای همتی خیلی پرطرفدار معلوم شد، از انتخابات کنار گذاشته شود.
احتمالا خطر این محرومیت پایین باشد. چون بهنظر میرسد بسیاری از ایرانیان ترجیح میدهند در خانه بمانند. نظرسنجیای که اوایل ماه جاری توسط یک نهاد نیمهرسمی در ایران منتشر شد، نشان داد که ۳۲ درصد ایرانیان «تحت هیچ شرایطی» رأی نمیدهند. فقط ۳۴ درصد پاسخدهندگان گفتند که قطعا رأی خواهند داد. این در حالیست که اواسط ماه مِی، پیش از آنکه شورای نگهبان نامزدان انتخابات را غربال کند، ۴۳ درصد ایرانیان گفته بودند که قطعا رأی خواهند داد. صداهایی که خواستار تحریم انتخابات هستند، هر روز درحال افزایش است. حتا نشانههایی از نارضایتی در داخل سپاه پاسداران نیز به چشم میخورد. برخی از فرماندهان سپاه مایلند از قدرت بیشتری در برابر روحانیون برخوردار شوند. شورای نگهبان برخی از نامزدان موردعلاقهی سپاه را رد صلاحیت کرد، از جمله سعید محمد، سپاهی سابق که یک مجموعه بزرگ ساختمانسازی را اداره میکند. دیگر نامزد موردنظر سپاه حسین دهقان بود، وزیر دفاع پیشین که پا پس کشید.
همهی اینها به تکرار ماجراهای انتخابات مجلس سال گذشته میماند، انتخاباتی که در آن نامزدان اصلاحطلب بهطور دستهجمعی رد صلاحیت شدند. میزان مشارکت مردم در انتخابات پارسال ۴۳ درصد بود؛ ۱۹ درصد پایینتر از انتخابات قبلی و کمترین میزان مشارکت در تاریخ انتخاباتهای ایران. گرچه رژیم ایران به دموکراسی اهمیت چندانی نمیدهد، اما دوست دارد دموکراسی را در ظاهر حفظ کند. مشارکت اندک در انتخابات پیشرو برای رژیم شرمآور تلقی خواهد شد. علی خامنهای، رهبر ایران، اعلام کرده است که رأیدادن یک وظیفه شرعی است و خودداری از شرکت در انتخابات «گناه کبیره» محسوب میشود. او در سخنرانیای در ۱۴ جوزا گفت که در جریان بررسی صلاحیتها به برخی از داوطلبان پست ریاستجمهوری «ظلم و جفا» شده است. او از «دستگاهها» خواست «جبران کنند.»
امسال در ایران خطر بروز اعتراضات گسترده مانند اعتراضات پسا انتخابات مشکوک ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، که در آن آقای احمدینژاد «پیروز» شد، بسیار دور بهنظر میرسد. اکثر ایرانیان دیگر به نظام و به اصلاحطلبان، باورمند نیستند. طی هشت سال ریاستجمهوری آقای روحانی اقتصاد ایران سقوط کرد و تغییرات اجتماعی بهمیانآمده بسیار اندک است. با آنهم آقای خامنهای میتوانست شورای نگهبان را نادیده بگیرد و نامزدهای بیشتری را برای کوبیدن بر طبل شور و شوق انتخاباتی وارد میدان کند. اما ترجیح داد این کار را نکند.
دلایل خامنهای ممکن است تا حدی تاکتیکی باشد. احتمال پیروزی یک تندرو در انتخابات ایران، مذاکرهکنندگان امریکایی را تحت فشار قرار داده است تا هرچه زودتر برای بازگشت به برجام با نمایندگان ایران به نتیجه برسند. گفته میشود طرفهای مذاکرهکننده که در گرند هتل وین گردهم آمدهاند، در مذاکراتشان دربارهی یک جدول زمانی برای لغو تحریمهای امریکا بر ایران و یک جدول زمانی برای ایران بهمنظور محدودکردن برنامه هستهایاش، پیشرفت داشتهاند. آنها میترسند که آقای رئیسی چوب لای چرخ مذاکرات بگذارد. همچنین نگرانند که تا آشناشدن مشاوران رئیسی با پروندهی مذاکرات، زمان زیادی بگذرد و همچنین ممکن است در میان آنها ایدئولوگهایی همچون آقای جلیلی شامل باشند که سبک مذاکرهاش طوری است که چند ساعت در مورد الهیات روضه میخواند.
مهمتر از همه، رهبر ایران ۸۲ ساله شده است و احتمالا میخواهد قبل از رفتن، میراثی از خودش برجای بگذارد. او درحالیکه کشور را برای جانشین خود آماده میکند، در میان یک گروه از روحانیون، قدرت خود را تحکیم کرده است. گفته میشود که آقای رئیسی و همچنین مجتبی خامنهای، پسر دوم رهبر، نامزدان اصلی مقام رهبریاند. برخی از ایرانیان میخواهند بدانند که آیا انتخاب آقای رئیسی بهعنوان رییسجمهور ایران، امکان دارد شانس وی را برای راهیافتن به بالاترین مقام قدرت در ایران تضعیف کند یا خیر. بالاخره دیده شده که اکثر رؤسای جمهوری ایران، حتا کسانی که از حمایت واقعی رأیدهندگان خود برخوردار بودند، وقتی دورهی فعالیتشان بهسر میرسد، محبوبیت قبلی را ندارند. آقای رئیسی، پیروز احتمالی یک انتخابات مهندسیشده با مشارکت پایین مردم، از همین اول محبوبیت چندانی ندارد.