خطر بالقوه‌ی‌ ملیشه‌سازی

خطر بالقوه‌ی‌ ملیشه‌سازی

سقوط پی‌هم ولسوالی‌ها به دست طالبان، علاوه بر آن‌که زنگ خطر تسلط طالبان در بخش‌هایی وسیع از کشور را به صدا درآورد، یک واقعیت دیگر را نیز برملا ساخت و آن خیزش مسلحانه‌ی‌ مردم در برابر طالبان بود. حکومت تا پیش از آن، در بعضی جاها با برخورد گزینشی، مانع ظهور چنین گروه‌هایی می‌گردید اما پیشروی طالبان باعث گردید تا همین فرصت برخورد گزینشی نیز از دست حکومت برود. وگرنه بدون تردید، حکومت با تمام گروه‌های مسلح در نقاط مختلف کشور، روی خوش نشان نمی‌داد.

این‌بار حمایت مردم از نیروهای مسلح در مقابله با طالبان، متفاوت از گذشته بود. گویا پس از دو دهه، یک فرصت استثنایی به دست ملیشه‌ها و قومندانان جهادی آمد تا آنان، دوباره اظهار وجود کنند. این گروه‌های مسلح در نقاط مختلف کشور، بخش بزرگ‌شان، همان بازماندگان احزاب جهادی هستند. فوریت خطر طالبان و آنارشی حاکم بر مدیریت جنگ در درون حکومت، باعث گردیده تا مردم کم‌تر به خطرهای بالقوه‌ی‌ روند ملیشه‌سازی جنگ، فکر کنند. بیم تسلط طالبان باعث گردید تا هیچ‌ کسی در مقابل این گروه‌های مسلح، صدای مخالفت بلند نکند. البته اگر از واقعیت نگذریم، در بسیاری مناطق، همین گروه‌های مسلح، نقش کلیدی را در عقب‌راندن طالبان بازی نمودند.

فرض را بر این می‌گیریم که پس از یک مدتی، تنور جنگ با طالبان سردتر خواهد شد و حملات تهاجمی طالبان فروکش خواهد کرد؛ آن زمان، همین گروه‌های مسلحی که اکنون فرشته‌های نجات مردم قلمداد می‌شوند و از طرف سخن‌گویان حکومت به‌عنوان قیام‌های مردمی و بسیج مردمی لقب داده می‌شوند در بسیاری موارد، برای مردم و حاکمیت قانون، درد سرساز خواهد شد.

این گروه‌های مسلح، قدرت‌های متراکم و افسارگسیخته در ولسوالی‌ها، ولایات و حتا کلان‌شهرها می‌باشند. به محض آن‌که خطر طالب رفع گردد، مخاطب بعدی این گروه‌ها، مردم و حاکمیت قانون خواهد بود. این گروه‌ها با استفاده از مرزبندی‌های قومی، سمتی و فساد حاکم در درون حکومت، هرکدام‌شان به گونه‌های مختلف، در تلاش باج‌گیری خواهد برآمد. موجودیت این گروه‌ها، بدون تردید حاکمیت قانون را در ولسوالی‌ها، ولایات و حتا کلان‌شهرها با مشکل روبه‌رو خواهد ساخت. فراموش نکنیم که همین گروه‌ها ظرفیت هرگونه تعامل را با جریان‌ها و گروه‌های مختلف دارند. از باندهای مافیایی درون‌حکومتی گرفته تا قاچاق‌چیان مواد مخدر و حتا گروه طالبان. درست است که پیش از این نیز، این افراد مسلح به گونه‌ی‌ سازمان‌نایافته و فردی در نقاط مختلف کشور وجود داشتند اما جرأت و زمینه‌ی‌ ظهور به گونه‌ی‌ گروهی را نداشتند. پیشروی طالبان، بهترین توجیه برای هماهنگی این افراد پراکنده و خفته گردید و این در آینده دردسرساز خواهد بود.

این گروه‌های مسلح، حکم تیغ دو دم را دارد؛ اگر درست مدیریت نشود، خیلی زود به روی حاکمیت قانون و حکومت‌داری کشیده خواهد شد. بنا به گزارش‌ها، هزاران نفر در نقاط مختلف کشور مسلح شده‌اند. این هزاران نفر، آتش زیر خاکستری‌اند که هر لحظه ممکن است شعله‌های مخالفت‌شان در برابر حکومت بلند شوند.

نکته‌ای که نباید نادیده گرفت این است که در بسیاری جاها، ظهور این گروه‌های مسلح، درست است که در مخالفت با طالبان می‌باشد اما خیلی روشن نیست که این مخالفت با طالبان، در درازمدت به معنای موافقت با حکومت باشد. اصلا، پیشروی طالبان و عقب‌نشینی حکومت در ولسوالی‌ها، فرصتی کم‌نظیری شد برای این گروه‌های مسلحی که تصور نمی‌کردند دیگر فرصتی برای دوباره عرض‌وجود داشته باشند.

باید بپذیریم که این هزاران نفر مسلح، چالش بالقوه برای حاکمیت قانون خواهد بود. از طرفی، این همه سلاح از کجا شد که یک‌شبه در اختیار این گروه‌ها قرار گرفت؟ اگر پیش از این موجود بود، پس برنامه‌ی‌ «دی‌دی‌آر» و «دایاک» در کجا تطبیق گردید؟ با توجه به واقعیت موجود، اگر حکومت در هماهنگی با رهبران جهادی و سیاسی، این گروه‌ها را درست و به موقع مدیریت نکنند؛ در آینده‌ی‌ نه‌چندان دور، ملیشه‌سازی و پاتک‌بازی، مشکلی دیگری برای حکومت، برعلاوه‌ی‌ طالبان خواهد بود.