اشاره: اطلاعات روز این گزارش را سال گذشته به مناسبت تقدیر کمیسیون حقوق بشر از فعالیتهای حقوق بشری و آموزشی پروین عظیمی، تهیه کرده بود. نشر این گزارش به دلایلی با تأخیر مواجه شد. اکنون این گزارش در حالی منتشر میشود که پروین عظیمی، آموزگار پرکار و با پیشینهی زبان اشاره در افغانستان چند روز قبل در کابل در گذشت.
پروین عظیمی، معلم است. از آن دست معلمهایی که هم نوع تدریسش با بقیه معلمان فرق میکند و هم دانشآموزانش. وقتی سرصنف رو به دانشآموزانش میایستد با دستانش حرف میزند و با چشمانش میشنود. او ۲۹ سال برای بهبود شرایط آموزش معلولان، بهویژه ناشنوایان، فعالیت میکند. در کنار کارهای دیگر، شنبههای هر هفته به مکتب ملی ناشنوایان افغانستان میرود و بهطور رضاکار برای دانشآموزان ناشنوا تدریس میکند.
پروین عظیمی وقتی ۲۷ سال داشته است تدریس زبان اشارهی امریکایی را در یک مرکز آموزشی در کابل آغاز میکند. او به درخواست سازمان بینالمللی کار در سال ۱۳۷۰ ناشنوایانی را که در مرکز آموزشی غلاممحمد میمنهگی برای آموزش نقاشی میآمدند، زبان اشاره امریکایی آموزش میداده است. پس از سال ۱۳۷۱ که داکتر نجیبالله، آخرین رییسجمهور حزب دموکراتیک افغانستان، از قدرت کنارهگیری میکند و مجاهدین وارد کابل میشوند و در ادامه جنگهای داخلی در میگیرد، خانم عظیمی به پاکستان مهاجرت میکند. او با درخواست سازمان بینالمللی کار در پشاور پاکستان برای یک سال بهعنوان مدرس زبان اشاره کار میکند. پس از آن در سال ۱۹۹۷ پس از گذراندن یک دورهی آموزشی گفتاردرمانی چهارماهه در اردن به پاکستان برمیگردد و به کمک ادارهی توسعهی ملل متحد (UNDP) و با گروهی از ناشنوایان افغانستان، کمیسیونی را برای نوشتن زبان اشارهی ویژهی افغانستان ایجاد میکنند. پس از تشکیل این کمیسیون نخستین کتاب زبان اشاره حاوی ۲ هزار کلمه برای ناشنوایان افغانستان، در سال ۲۰۰۱ در پاکستان چاپ میشود.
این کمیسیون در سال ۲۰۰۳ کار روی مجموعهی بعدی را آغاز میکند و در سال ۲۰۰۶ دومین کتاب زبان اشاره را چاپ میکند: «در این کمیسیون ۲۲ نفر عضو بودند و اکثرشان هم ناشنوا. روند کار طوری بود که من معنا و مفهوم یک لغت را توضیح میدادم و آنها اشارهی آن را میساختند. در سال ۲۰۱۲ بخش سوم کتاب را شروع کردیم و کار آن تقریبا تمام شده و بهخاطر کرونا چاپ آن متوقف شده است. در یکی دو ماه آینده طراحی و چاپ آن انجام میشود. با تکیمل این کتاب، ۶ هزار و ۵۰۰ کلمه شامل لغات روزمره، تعلیم تربیه، کتابهای درسی مکتب در زبان اشارهی افغانی خواهیم داشت. همهی اینها را رضاکارانه انجام دادهام.»
پروین عظیمی پس از ۱۱ سال مهاجرت در پاکستان در سال ۲۰۰۲ میلادی به افغانستان برمیگردد. البته او در دوران حاکمیت طالبان هم برای برگزاری کارگاههای آموزشی و رواندرمانی برای بیجاشدگان داخلی به افغانستان سفر میکرده است. خانم عظیمی یکی از بنیانگذاران مکتب ملی ناشنوایان افغانستان است و از سال ۲۰۰۳ به بعد بهعنوان مدرس رضاکار در این مکتب تدریس میکند. جایی که حدود ۵۶۰ دانشآموز دختر و پسر از گوشهوکنار کابل در آن درس میخوانند.
دولت افغانستان خدمات محدودی برای معلولان، بهویژه ناشنوایان، ارایه میکند. در شهر کابل فقط دو مکتب ویژهی ناشنوایان فعالیت دارد. یکی مکتب ملی ناشنوایان افغانستان که با کمک مالی نهادهای خارجی فعالیت دارد و دیگری «مکتب مسلکی ناشنوایان» با حمایت دولت افغانستان.
طبق آمار ادارهی تعلیمات تخنیکی و مسلکی، تعداد مکاتب دولتی ویژهی ناشنوایان، نابینایان و دیگر معلولان در سراسر افغانستان به ده مکتب میرسد که در ۷ ولایت کابل، هرات، بلخ، ننگرهار،غزنی، زابل و خوست موقعیت دارد. برخی از خانوادههایی که فرزندان معلول دارند برای اینکه آنها از آموزش محروم نمانند از دیگر ولایتهای کشور به کابل کوچیدهاند.
هنوز شمار دقیق معلولان در افغانستان بهسبب عدم سروی ملی معلوم نیست. آخرین آمار ارائهشده از شمار معلولان در افغانستان به ۱۵ سال قبل برمیگردد. مؤسسهی هندیکپ انترنشنال در سال ۲۰۰۵ با انجام یک سروی در افغانستان، رقم معلولان افغانستان را ۲.۷ درصد کل جمعیت کشور اعلام کرد.
کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ در افغانستان در سال ۹۷ خورشیدی اعلام کرده بود که بیش از یک میلیون نفر در این کشور دارای یک نوع معلولیت است. این سازمان اعلام کرده بود که هرسال حدود ده هزار معلول را که نیاز به توانبخشی یا عضو مصنوعی دارند، ثبت میکند. براساس آمار این سازمان، ده درصد این افراد در اثر جنگ معلول شده و ۹۰ درصد دیگر آنها معلول مادرزادیاند و یا ناشی از بیماری و تصادف معلول شدهاند. به گفتهی خانم عظیمی در کنار آسیبپذیریهای پرشماری چون جنگ، بیسوادی، ناآگاهی و بیماریها که نرخ معلولیت را در افغانستان بالا برده، ازدواجهای خانوادگی هم یکی از عوامل درشت معلولیت است: «در افغانستان و بعضی کشورهای اسلامی دیگر ازدواجهای فامیلی بسیار نرخ معلولیت را بالا برده است. مثلا در یک خانواده چهار طفل ناشنوا هست. وقتی در سطح بینالمللی محاسبه میکنند، از هر ده کودک یک کودک ناشنوا است ولی در افغانستان خیلی زیاد است اما گزارشدهی نیست. ازدواجهای فامیلی در افغانستان فوقالعاده معلولیتها را بارآورده است؛ از معلولیتهای شنوایی، بینایی، ذهنی و فیزیکی گرفته تا انواع و اقسام دیگر آن.»
در کنار دیگر مشکلات آموزشی که معلولان با آن مواجهاند، یکی از مشکلات اساسی آنها به گفتهی خانم عظیمی، نبود آموزگاران حرفهای است. اکثر افرادی که در حوزهی آموزش و پرورش معلولان، بهویژه معلولان بینایی و شنوایی کار میکنند، تخصص و زمینهی تحصیلی مرتبط با این حوزه را ندارند. به گفتهی این مدرس، زبان اشاره بیشتر دانشآموزان نابینا و ناشنوا پس از فراغت از مکتب بهخاطر نبود سهولت و امکانات آموزشی نمیتوانند وارد دانشگاه شوند. از میان تمام دانشگاههای دولتی و خصوصی تنها دانشگاه تعلیم و تربیه ربانی در کابل یک دانشکدهی اختصاصی برای نابینایان، ناشنوایان و عقبماندگان ذهنی دارد.
خانم عظیمی معتقد است که تا وقتیکه دولت برای معلولان بودجهی مشخصی را در بودجهی عمومی سالانهاش اختصاص ندهد، وضعیت معلولان بهویژه شرایط و امکانات آموزشی آنها بهبود نمییابد: «وقتی دولت و وزارت معارف برای معلولان در بودجهی عمومی، سهم درنظر گرفت و افراد حرفهای و اکادمیک را جذب کرد و کار کرد، آن وقت تازه کار آغاز میشود. تنها کاری که فعلا دولت میکند برای معلولان فیزیکی یک مقدار پول میدهد اما معلولان مادرزادی را به حال خودشان رها کرده است. کمک به معلولان را باید از حالت خیرات کشید و به مدل اجتماعی تغییر داد.»
این مدرس زبان اشاره متولد شهر کهنهی کابل است و ۵۶ سال سن دارد که ۲۹ سال آن را صرف آموزش و نوشتن مواد درسی برای معلولان شنوایی کرده است. او در رشتههای روشهای تدریس و آموزش فراگیر در دانشگاههای روسیه و اندونیزیا تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده است.
کمیسیون حقوق بشر افغانستان در هجدهمین سالگرد تأسیس این نهاد، پروین عظیمی را یکی از مددکاران حقوق بشری شناخته و با ارسال نامهای از فعالیتهای رضاکارانهی او قدردانی کرده است.