تروریسم و مواد مخدر؛ رویکرد طالبان چیست؟
عکس: آرشیف

تروریسم و مواد مخدر؛ رویکرد طالبان چیست؟

ابومسلم خراسانی

در سال ۲۰۰۴ وقتی رابرت چارلس در گنگره‌ی ایالات متحده امریکا بیانیه رسمی را می‌خواند گفت که رابطه عمیق و هم‌افزایی میان تروریسم و مواد مخدر وجود دارد. در واقع زرعِ مواد مخدر، شبکه‌های بزرگ قاچاق و پالایش آن از عمده‌ترین منابع مالی اقتصاد جنگی گروه‌های تروریستی می‌باشد. برای همین جغرافیایی کشت مواد مخدر عموما در کشورهای است که تروریسم در آن ریشه‌های عمیق داشته و مستعد زایش خشونت و افراط‌گرایی می‌باشند.

منطقه «هلال طلایی» که شامل افغانستان، جنوب غربی پاکستان و جنوب شرقی ایران می‌شود از عمده‌ترین جغرافیایی کشت، بسته‌بندی، پالایش و قاچاق مواد مخدر است که سهم اساسی در چرخش این پدیده‌ی امنیت‌سوز دارند. پیش از گیرافتادن افغانستان به یک چرخه خشونت و جنگ و تروریسم، کشورهای دیگر تولیدکننده اصلی مواد مخدر بودند که به «منطقه هلالی» مشهور بود و بخش قابل ملاحظه مواد مخدر جهان را تولید و قاچاق می‌کرد.

هرچند کشت مواد مخدر در افغانستان قدامت تاریخی دارد، اما آغاز پیکار و مبارزه مسلحانه در برابر تجاوز شوروی در جنگ افغانستان، جنگ ‌داخلی درون‌گروهی مجاهدین، ظهور و قدرت‌گیری جنگ‌سالاران بزرگ سرآغاز کشت، پالایش و قاچاق عمده تریاک می‌باشد. وقتی در سال ۱۹۹۴ طالبان از دل جنگ‌های داخلی با ایدیولوژی اسلامی با نسخه افراطی‌تر، سخت‌گیرتر و خشونت‌بارتر پرتاب شدند، تولید و قاچاق مواد مخدر به اوج خود رسید و زایش طالبان با زایش توفانی پدیده‌ی مواد مخدر به پیمانه‌ی وسیع آن همزاد بود.

در واقع تریاک و تولید مواد مخدر استوانه اقتصاد جنگی طالبان را تمویل می‌کرد. هر چند کشت و فروش مواد مخدر و نشه‌آور در اسلام حرام است اما رهبران مذهبی طالبان یک توجیه نیم‌بند و دلیل لرزان را برای مشروعیت‌‌بخشی آن ساخته بودند که دهقانان را برای زرع آن تشویق کرده و ماشین جنگی خود را که از راه فروش مواد مخدر تمویل می‌شد، به جریان بیندازند. توجیه طالبان برای زرع تریاک نیز یک مکر بود که می‌خواست توسط مردم را فریب بدهند.

احمد رشید، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی پرآوازه و نام‌آشنای پاکستانی در سال ۱۹۹۷ با مسئول مبارزه با مواد مخدر طالبان در قندهار دیدار کرده است. او نقل می‌کند که رییس عمومی مبارزه با مواد مخدر دستگاه رژیم طالبان استدلال می‌کرد که کشت چرس را حرام و زرع تریاک را مجاز دانسته است. به باور این مقام بلند طالبان، تریاک تولیدشده را غربی‌ها و کفار مصرف می‌کنند، برای همین کشت آن مجاز و چرس استفاده داخلی دارد و افغان‌ها از آن استفاده می‌کنند که برای همین حرام است.

استدلال دیگر طالبان این بود که در صورت قدغن کردن زرع تریاک، دهقان‌ها و زارع‌ها علیه آن‌ها شورش کرده و برای حکومت و امنیت رژیم آن‌ها مشکل بزرگ ایجاد می‌شود. این دلیل طالبان بی‌بنیاد بود و آن‌ها صرفا برای توجیه کشت و تولید و قاچاق تریاک به مقیاس جهانی آن متوسل به دلایلی می‌شدند که هیچ مصداق عینی و قانع‌کننده نداشت. وگرنه شورش دهقانان در حاکمیت طالبان با آن همه استبداد و خفقان که زیر نام دین در افغانستان جریان داشت، از ناممکنات بود.

در اوایل تریاک به پیمانه‌های بزرگ و حجم کلان در پاکستان تولید می‌شد، رشید می‌نویسد که در سال ۱۹۸۶ نزدیک به ۷۰ درصد هیروئین جهان در پاکستان تولید می‌شد اما بنا بر سیاست‌های امریکا و پاکستان جغرافیای کشت تریاک و پلایشگاه‌های بزرگ تولید هیروئین در جنوب افغانستان نقل مکان کرد. بعد از آن‌که پاکستان جغرافیایی تولید تریاک را توسط طالبان به جنوب منتقل کردند، تولید هفت‌صد تُنی تریاک در پاکستان بین سال ۱۹۸۶ به دو تن در سال ۱۹۹۹ رسید.

به این طریق پاکستان از فشار سیاسی جهان آسوده شد، تا بار تولید تریاک را به گردن افغانستان بیندازد. بعد از خیزش و گسترش نفوذ طالبان، این گروه تجارت تریاک را رونق داده و از ۱۷۵۰ تُن در سال ۱۹۹۰ به ۲۸۰۰ تُن در سال ۱۹۹۷ رسانیده‌اند که بخش بزرگ از این تریاک به پاکستان رفته و با مدیریت استخبارات پاکستان قاچاق می‌شد. حضور طالبان در افغانستان و سه دهه جنگ ویران‌گر پدیده‌ی زرع و قاچاق مواد مخدر را افزایش داده و افغانستان را تبدیل به سرزمین تریاک و تولیدگاه مواد مخدر نموده است.

تروریسم و مواد مخدر

با این پیشنه‌ی تولید، زرع و افزایش مواد مخدر در افغانستان، فهم رابطه تروریسم و مواد مخدر از باید‌های این فرایند خونین است. تریاک و مواد مخدر هسته اقتصادی تروریسم در منطقه را تشکیل می‌دهد. القاعده به‌عنوان بازوی اصلی طالبان و هزاران جنگجویان خارجی که در زیر چتر امنیتی طالبان زندگی می‌کنند، در گذشته و حال از مواد مخدر تغذیه کرده و ماشین جنگی خود را روی پا نگه‌داشته‌اند. درواقع تروریسم یک رابطه هم‌افزا با تولید و قاچاق مواد مخدر دارد.

بعد از سقوط نخست رژیم طالبان و خیزش دوباره‌ی مرده‌ریگ ایدیولوژی سیاه و افراط‌گرایی بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ طالبان با رویکرد گسترده‌ای به قاچاق مواد مخدر رو آوردند. آن‌ها تصور می‌کردند که با درآمد از مواد مخدر می‌توانند علیه امریکا و نظام پسابن بجنگند. طالبان از نظر نظامی هزاران جنگجوی خارجی را اسکان داده و مجهز کردند و از سوی دیگر صدها شبکه گسترده مواد مخدر را ایجاد کرده و هلمند و بدخشان و ننگرهار را به کانون اصلی مواد مخدر و تولید هیروئین تبدیل کردند.

به این ترتیب نه‌تنها در افغانستان بلکه تروریسم منطقه و گروه‌های خشونت‌گستر و افراطی مانند القاعده، سپاه صحابه، جندالله، ترکستان شرقی و جیش محمد از این فرایند سود برده و کار مواد مخدر را به‌گونه‌ی گسترده‌تر همگام با طالبان آغاز کردند. امروزه علاوه از طالبان ده‌های گروه دیگر کار پالایش و قاچاق تریاک را از طریق افغانستان به منطقه و کشورهای اروپایی انجام می‌دهند و از پول آن جنگ‌افزار و مهمات می‌خرند تا چرخ خشوت بچرخد و نان و نوای برای خوردند داشته باشند.

برای همین رابطه‌ی پیچیده و تقویت‌کننده تروریسم و مواد مخدر است که کشت تریاک و تولید هیروئین در جغرافیای تروریسم‌خیز و مستعدزایش خشونت رشد می‌یابد. در افغانستان نیز چنین بوده است. تا زمانی که تروریسم هنوز قد و قامت بلند اکنون را نداشت، تریاک و مواد مخدر نیز رو به گسترش نبود و همین که تروریسم در افغانستان ریشه‌های خود را گستراند و پر و بال یافت، مواد مخدر نیز به پیمانه جهانی افزایش یافت و افغانستان سرزمین تریاک، خشونت و تروریسم شد.

طالبان، تریاک و فصل جدید

فصل جدید طالبان بعد از خیزش دوباره آن‌ها در اوایل دوره دوم ریاست‌جمهوری حامد کرزی رییس‌جمهوری پیشین، سه سال پیش زمانی آغاز شد که زلمی خلیل‌زاد نماینده ویژه‌ی امریکا برای صلح افغانستان مذاکرات نظام‌مند و دوام‌داری را آغاز کرد که دیپلماسی آن منجر به توافق‌نامه دوحه و حضور فعال طالبان در منطقه شد. بعد از قدرت‌گیری این گروه با کمک پاکستان و هم‌آغوشی با القاعده و جهادگران بین‌المللی حضور فعال طالبان در کشورهای منطقه دومین خیزش سیاسی – نظامی این گروه بود.

طالبان در موافقت‌نامه دوحه برای امریکایی‌ها تعهد کردند که رابطه خود را با تروریسم‌جهانی و القاعده قطع کرده و جنگجویان این گروه را از افغانستان بیرون می‌کنند. در واقع این رویکرد و تعهد طالبان مبنی بر قطع رابطه با جهادگران بین‌المللی نشان از رویکرد جدید طالبان دارد اما شواهد عینی و بررسی‌های جهانی نشان می‌دهد که طالبان نه‌تنها به تعهد خود عمل نکردند بلکه رابطه آن‌ها با تروریسم جهانی و القاعده مستحکم‌تر و قوی‌تر شده و هم‌آغوشی مرگ‌بار آن‌ها همچنان ادامه دارد.

یکی از پرسش‌های اساسی در خصوص رویکرد جدید طالبان که نظر به بازنمایی رسانه‌ای و میدان‌دان جهان به این گروه در سطح منطقه به‌وجو آمده است؛ رویکرد این گروه نسبت به مواد مخدر و تولید و قاچاق آن در افغانستان است. آیا طالبان نسبت به تجارت و تولید تریاک سیاست اقتصادی قاچاق‌محور خود را تغییر داده‌اند؟ نقش قاچاق مواد مخدر در تأمین نیازهای جنگی طالبان چقدر موثر است و تعهد آن‌ها نسبت به جهان در خصوص مبارزه با مواد مخدر چیست؟

تا پیش از سال ۲۰۱۴ اقتصاد جنگی طالبان متکی بر تجارت تریاک، کمک کشورهای عربی و همکاری پاکستانی بود؛ هرچند کمک‌ها کشورهای نقش در تشکیلات اقتصادی طالبان داشت؛ اما قاچاق مواد مخدر برجسته‌ترین ستون اقتصادی طالبان بود که تشکیلات نظامی این گروه حمایت مالی می‌کند. اما بعد از سال ۲۰۱۴ با دسترسی طالبان به شاهراه‌ها، معادن و منابع طبیعی رویکرد اقتصادی این گروه تغییر کرد. طالبان معادن طبیعی را استخراج کرده و شاهراه‌های درآمدزا را در کنترل خود درآوردند.

با آن هم نزدیک به نصف درآمد طالبان از راه قاچاق مواد مخدر تأمین مالی می‌شود. قاچاق مواد مخدر که در حیطه تشکیلات نظامی طالبان و کمیسیون‌های ولایتی این گروه می‌باشد در این سال‌ها با قاچاق‌بران و کارتل‌های بزرگ مواد مخدر از ایران و پاکستان گرفته تا کشورهای عربی، ترکیه، یونان و اروپا رابطه برقرار کردند. امروزه بخش بزرگ از مواد مخدر و هیروئین که به اروپا می‌رود در پالایشگاه‌های بزرگ طالبان در هلمند و بدخشان تصفیه شده و از انبارهای این گروه در کویته و پشاور به جهان صادر می‌شود.

طالبان نه‌تنها رویکرد اقتصادجنگی قاچاق‌محورشان را تغییر نداده‌اند، بلکه آن‌ها با ابزارها‌ی جدید، روش‌های به‌روزشده، دامنه‌های وسیع‌تر و جغرافیایی بزرگ‌تر به‌صورت نظام‌یافته و منسجم دست به قاچاق مواد مخدر و تولید هیروئین و شیشه می‌زنند. هرچند اختلافات سر چگونگی قاچاق در میان نظامی‌ها و رهبران سیاسی طالبان وجود دارد، اما آن هم برای منافع شخصی است که نظامیان از این راه به‌دست می‌آورند و شماری از رهبران سیاسی از آن محروم‌اند.

همان‌طور که پالیسی و رویکرد این گروه نسبت به گروه‌های جهاد جهانی و تروریسم فرامنطقه‌‌ای تغییر نکرده؛ نگاه آن‌ها به تجارت و فروش غیرقانونی مواد مخدر، شیشه و هیروئین نیز تغییر نکرده است. امروزه صدها هزار هکتار زمین در قلمرو طالبان تریاک کشت شده و صدها پالایشگاه انبار در ولایت‌های مرزی و استراتژیک برای تصفیه و نگهداری این محموله‌های وجود دارد تا به کشورهای جهان صادر کنند. صادرات که مفادهای هنگفت آن به جیب نظامیان طالبان و استخبارات پاکستان میرود تا ماشین جنگی طالبان فعال باشد.

گسترش فزاینده‌ی مواد مخدر به مثابه تروریسم امنیت منطقه و جهان را تهدید می‌کند و طالبان نیز نه‌تنها هم‌آغوشی را با این دو پدیده امنیت‌سوز و زندگی‌ستیز قطع نکرده‌اند بلکه برای گسترش خشونت‌ها و حملات نظامی از تروریسم جهانی به مثابه باور نظامی و از قاچاق مواد مخدر به‌عنوان هسته و ستون اقتصادی استفاده می‌کند. جهان باید پالیسی میدان‌دهی به طالبان را تغییر بدهد وگرنه کشورها جهان مجبورند که در خیابان‌های واشنگتن و پاریس با مواد مخدر و تروریسم مبارزه کنند.