عوامل تعیین کنندهی اثربخشی نقش اتحادیه اروپا
روابط قراردادی اتحادیه اروپا میتواند از طریق سه مکانیسم مرتبط بههم بر تعارضات قومی-سیاسی تأثیر بگذارد. اما اینکه کدام عوامل میتوانند بر میزان و چگونگی سازوکارهای اتحادیه اروپا [برای حل منازعه – بهشمول مشروط بودن، یادگیری و اجرای منفعلانه- که در بخش اول این ترجمه نشر شده است]، بر تعارضات قومی-سیاسی در همسایگی اروپا تأثیر بگذارند، [در این بخش به بحث گرفته شده است].
ارزش تأثیرگذاری
اثربخشی هر یک از سازوکارهای مذکور ابتدا به میزان ارزش منافع اتحادیه اروپا در برابر هزینههای موافقت با تعهدات اتحادیه اروپا بستگی دارد. اتحادیه اروپا تنها در صورت افزایش سود بالقوه نسبت به هزینهها میتواند بهطور معنا داری بر درگیریهای مسلحانه در همسایگی خود تأثیر بگذارد. ارزش این تاثیرگذاری توسط ماهیت عقد قرارداد تعیین میشود. بهطور طبیعی وقتی عضویت کامل یک گزینه باشد، قدرت بالقوه اتحادیه اروپا در درگیری بیشتر از مواردی است که روابط مبتنی بر همکاری، مشارکت یا کمک مالی باشد. این مورد پرسشی را مطرح میکند که آیا اتحادیه اروپا میتواند بهطور قابل توجهی کشورهای ثالث را تحت تأثیر قرار دهد که نمیتوانند یا نمیخواهند ادغام شوند یا نه. این موضوع در واقع معضل اصلی سیاست همسایه داری اتحادیه اروپا است که دقیقاً برای یافتن گزینهای برای عضویت کامل اعضای متقاضی اتحادیه اروپا مانند اوکراین و مولدووا –سیاستی که بعداً به جنوب مدیترانه و کشورهای قفقاز جنوبی گسترش یافت-، متولد شد.
هنوز ارزش ذهنی منافع اتحادیه اروپا که توسط دستکم یک طرف از طرفهای درگیری بهعنوان گیرندگان قرارداد درک شده است، به همان اندازه مهم است. از آنجا که عضویت در اتحادیه اروپا ممکن است ارزشمندترین پیشنهادی باشد که اتحادیه میتواند به یکی از طرفهای درگیری مسلحانه ارائه دهد، ممکن است برای طرفهای که با حسادت ملی گرایانه از حاکمیت کشورش محافظت میکند و به دنبال اتحاد بینالمللی در جای دیگر است، مورد توجه کمی قرار داشته باشد. بر عکس این موضوع، طرف درگیری هر قدر با «اتحادیه اروپا» ارتباط برقرار کنند یا وابستگی بیشتری به آن داشته باشند، تأثیر بالقوه اتحادیه اروپا بیشتر میشود. با این حال بازیگران مختلف در داخل یک کشور سوم، ممکن است منافع اتحادیه اروپا را متفاوت ارزیابی کنند. بازیگران داخلی اهداف، استراتژیها و تاکتیکهای متفاوتی دارند که توسط منافع مختلف تاریخی، اقتصادی و سیاسی تحریک و هدایت میشوند. به همین ترتیب ارزیابی منافع بازیگران داخلی متفاوت از منافع اتحادیه اروپا است. بنا بر همین دلیل و وابسته به توازن درونی بازیگران مختلف داخلی و تعامل آنها در درون یک طرف درگیری، تأثیر کلی مشروط شدن اتحادیه اروپا میتواند مثبت، منفی یا حتا صفر باشد.
زمان بندی یکی دیگر از عوامل تعیین کنندهی ارزش اتحادیه اروپاست. در مورد مشروطیتهای پیشین، اصلاحات مورد انتظار در کوتاه مدت و میان مدت مورد نیاز است اما پیشکش واقعی منفعت -به عنوان مثال عضویت در اتحادیه اروپا- در طولانی مدت اتفاق میافتد که این مورد چندین چالش دیگر را ایجاد میکند. منافع بلند مدت کمتر از سودهای کوتاه مدت ارزیابی میشوند. غیرقابل پیشبینی بودن منافع در دراز مدت، ارزش سود و در نتیجه انگیزههای بالقوه برای حل تعارض را کاهش میدهد. فاصلهی زمانی بین شرایط خواسته شده و تحویل منافع بعدی نیز ممکن است سیاستگذاران درگیر در منازعه را مجبور کند که تغییرات اعمالی بر سیاستها یا مواضع مذاکره را تا زمان نزدیکتر و مطمئنتر شدن سود تحویل دهند. این امر ممکن است بهویژه در شرایط درگیری مسلحانه که در آن گام برداشتن به سمت مصالحه، اغلب برداشتن یک گام مخاطره آمیز در مسیر ناشناخته تلقی میشود، صدق کند. به همین ترتیب امکان دارد تا زمانیکه چشمانداز عضویت در اتحادیه اروپا نزدیک و مشخص میشود، طرفهای اصلی درگیری تمایلی به توافق نداشته باشند. از بارزترین نمونهی این معضل، میتوان از موقف ترکیه در مورد قبرس و همچنین مسئله کردها نام برد. در شرایط دیگر ممکن است مسئله مخالفت وجود داشته باشد. در بعضی مواقع مزایایی که قبل از انجام تعهدات همراهش پیشکش و ارائه میشوند، ممکن است در امر حل منازعات، تأثیرات بازدارندهای نیز داشته باشند. به عنوان مثال در مورد عضویت یونانیتبارهای قبرس در اتحادیه اروپا میتوان اشاره کرد. منافع در کوتاه مدت وقتی بر اساس درک این موضوع انجام میشود که احترام به تعهدات همراه آن نیز دنبال خواهد شد، ارزش آن توسط طرف گیرنده جذب میشود. این امر ممکن است با در نظر گرفتن عدم تمایل اتحادیه اروپا برای برداشت محصول، طرف درگیری را وادار کند تا از احترام به تعهدات مربوط به درگیری جلوگیری کند و یا آن را به تعویق بیندازد.
اعتبار تعهدات
گذشته از پاداش با ارزش، تأثیر سه مکانیسم ذکر شده نیز به اعتبار اتحادیه اروپا و شرایط یا تعهدات خواسته شدهی آن بستگی دارد. اعتبار به درک طرف دعوا از ظرفیت و تمایل اتحادیه اروپا برای انجام تعهدات اعلام شده بستگی دارد. در صورت مشروطیت پیشین، اعتبار مربوط به سابقه اتحادیه در تحقق سودهای وعده داده شده آن، فقط در صورت تحقق شرایط تعیین شده است. در حالیکه در صورت مشروطیت پسا توافق، اعتبار مربوط به سابقه اتحادیه اروپا در برداشت مزایا در موارد نقض مداوم تعهدات مشخص است. اما در عوض، اعتبار در اجرای انفعالی، مستلزم همکاری زمانی است و فقط وقتی تحقق مییابد که قوانین حاکم بر تعامل، توسط همه طرفها رعایت شود. این اعتبار همچنین بر پتانسیل یادگیری تأثیر میگذارد، زیرا وقتی هرکدام از طرفهای درگیر در روابط قراردادی، در احترام به آن ثابت قدم باشند، هنجار خاص ترسیم میشود.
در کشورهای درگیر جنگ اگر طرفهای اصلی مشاهده کنند که اتحادیه اروپا به شرط خواستهشدهی خود -مانند حقوق اقلیتها در کشورهای عضو مانند فرانسه یا یونان- احترام نمیگذارد، اعتبار اتحادیه اروپا بهشدت آسیب میبیند. به همین ترتیب اگر سیاستهای اتحادیه اروپا بهعنوان نشاندادن معیارهای دوگانه به نفع یک طرف درگیری تلقی شود، ممکن است یک اثر یادگیری اجتماعی معکوس ایجاد کند. این مشکل بهویژه در درگیریهای جداییطلبانه از قبرس به فضای شوروی سابق، جاییکه اتحادیه اروپا از ترس غیرمستقیم به رسمیت شناختن، از برقراری هرگونه تماس رسمی با مقامات بالفعل یک نهاد جداییطلب خودداری میکند. روابط رسمی با کلانشهرها و رنج بردن از موجودیت ناشناخته باعث ایجاد کینه در درون دولت تازهتاسیس میشود که ممکن است منجر به فاصلهگرفتن آن از هدف ادغام اروپا و ارزشهایی شود که ادعا میشود پروژه اتحادیه اروپا را تشکیل میدهد.
اعتبار اتحادیه اروپا همچنین نیاز به وضاحت در تعیین شرایط و تعهدات دارد. وضاحت یک شرط علاوه بر ارزش اطلاعاتی آن، کلید اعتبار است، زیرا دامنهی تحریف سیاسی یک رابطه قراردادی را کاهش میدهد و همچنین با توجه به ماهیت واضح قاعدهای که تجربه و جذب میشود، احتمال یادگیری و اجرای منفعل را افزایش میدهد. حقوق بشر چه زمانی رعایت میشود؟ عدالت چه وقت حاصل میشود؟ سازش چیست؟ نقض حقوق بشر و ویژگیهای اقدامات غیردموکراتیک، نژادپرستی و بیگانهستیزی در اتحادیه اروپا و همچنین خارج از آن وجود دارد. رسیدن به یک معیار بهندرت مشخص است و اغلب سوال از درجه است. علاوه بر این، اتحادیه معیارهای آماده برای نظارت دقیق بر اجرای اصلاحات سیاسی و تغییر سیاستها ندارد و اغلب الگوهای مشخصی ندارد که قالب مشخصی برای تغییر مورد انتظار در یک کشور سوم فراهم کند.
مدیریت سیاسی
مديريت سياسي بهجاي اينكه تعيين كننده اثربخشي اتحاديه اروپا در نوع خود باشد، توضيح اساسي را در مورد علت برآورده نشدن پتانسيل اتحاديه اروپا در حل اختلاف ارائه ميدهد. آگاهی طرفین درگیری از مدیریت سیاسی اتحادیه اروپا در روابط قراردادی از یک سو ارزش انگیزه ارائه شده را کاهش میدهد در حالیکه از طرف دیگر از اعتبار شرایط یا تعهدات اتحادیه اروپا میکاهد. این امر اغلب به دلیل الزامات سیاسی است که فراتر از طرح قرارداد کار میکند، مشکلات مربوط به ارزش و اعتبار انگیزهها و مشروطهای اتحادیه اروپا در حل اختلافات بهوجود میآیند.
یک رابطه قراردادی موثر اتحادیه اروپا مستلزم استحقاق خودکار حقوق در هنگام انجام تعهدات و برداشت خودکار یا عدم استحقاق مزایا در صورت عدم تحقق آنهاست. با این وجود، چنین خودکاری در عمل هرگز وجود ندارد. اعطای سود و برداشت هر یک از منافع به یک توافق در اتحادیه نیاز دارد. برای لازم الاجرا شدن توافقنامه انجمن یا معاهده الحاق باید اتفاق نظر دولتهای عضو و تصویب پارلمانهای ملی و پارلمان اروپا وجود داشته باشد. چنین اجماعی به انجام تعهدات قراردادی کشور سوم بستگی دارد. اما این امر به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که ناشی از الزامات اساسی سیاسی یا اقتصادی است. درجاتی از مدیریت سیاسی در تعیین زمان و تأمین شرایط و زمان و اینکه آیا منافع باید اعطا شود یا نه، اجتناب ناپذیر است. با این حال وقتی نقض آشکار بدون عواقب ادامه یابد یا اگر منافع با وجود انجام کلی تعهدات قراردادی اعطا نشود، اعتبار اتحادیه اروپا آسیب میبیند. به عبارت دیگر هنگامیکه سایر شرایط مشخص نشده در قرارداد بر روابط اتحادیه با کشورهای ثالث حاکم باشد، در این صورت سیاست اتحادیه اروپا کارایی خود را در سیاست خارجی از دست میدهد.
در نتیجه ارزش روابط قراردادی اتحادیه اروپا اغلب توانایی قابل توجهی در اتحادیه برای ارتقا اهداف صلح در همسایگی اتحادیه دارد. با این حال این پتانسیل اغلب با اعتبار متزلزل تعهدات قراردادی اتحادیه اروپا روبهرو میشود که مانع از چشم انداز موثر مشروطها، یادگیری و اجرای انفعالی میشود. مدیریت سیاسی به نوبه خود هم از ارزش روابط اتحادیه اروپا و هم از اعتبار شرایط اتحادیه اروپا در نزد طرفین درگیری میکاهد. با آلوده كردن روابط قراردادي با احكام سياسي كه فراتر از طرح روابط قراردادي است، اتحاديه اروپا معمولاً در زير وزن خود در حل اختلافات مشت ميزند.
پایان