کنفرانس هفته گذشته در تاشکند، در آغاز قرار بود بر اتصال منطقهای در آسیای جنوبی و مرکزی متمرکز باشد. اما طغیان طالبان در هفتههای اخیر این کنفرانس منطقهای را بههم ریخت و اکنون بسیاری از افراد در منطقه نسبت به آینده نگران هستند. همزمان با کاهش نیروهای نظامی امریكا و ناتو در افغانستان، همسایگان شمالی این كشور شاهد بودهاند كه جنگجویان طالبان مناطق روستایی شمال افغانستان را به سرعت تسخیر كرده و كنترل تقریبا یک هزار و ۵۰۰ مایل مرز افغانستان با تركمنستان، ازبیكستان و تاجیکستان را در اختیار دارند. طبق همه نشانهها، کشورهای آسیای میانه در حال آمادهسازی برای یک واقعیت جدید در افغانستان هستند؛ واقعیتی که از سوی طالبان کنترل میشود و این گروه اگر نه همهی کشور، بیشتر قسمتهای آنرا در اختیار دارند.
همهی این موارد – بهشمول تسخیر پوستههای اصلی مرزی با ایران و پاکستان توسط طالبان- در عرض چند هفته اتفاق افتاد اما در حال حاضر نشاندهندهی یک تغییر عمده در زمینه ژئواستراتژیک برای آسیای میانه است. واکنش قدرتهای بزرگ، طالبان و خود آسیای مرکزی نسبت به این تحولات به همان اندازه سریع بوده است. چگونه این تغییرات میتواند حساب اختلاف و همکاری بین کشورهای آسیای میانه و قدرتهای بزرگ را که دارای عین منافع در منطقهاند، تغییر دهد؟
خروش طالبان
سرعت تحولات نظامی و فروپاشی سریع ولسوالیهای شمال کشور، بسیاریها از جمله برنامهریزان نظامی در افغانستان و آسیای میانه را متحیر کرد. در برخی از مناطق مرزی، پرسنل نظامی و غیرنظامیان افغانستان مجبور شدند از مرز عبور کنند و تحت فشارهای نظامی فوری طالبان، در تاجیکستان یا ازبیکستان به دنبال امنیت باشند. این تلاش هماهنگ به نظر میرسید و برخیها حدس میزنند كه این کار بخشی از تلاشها برای تصرف پیشگامانهی مناطق شمالی است كه منبع اصلی مقاومت مسلحانه در دوران طالبان بودند.
طالبان بر نیروهای آسیای میانه در مرز شلیک نکردند و آنها را تهدید نکردند. برعکس به نظر میرسد که آنها بهطور همزمان حملهی جذاب دیپلماتیک را با هدف اطمینان بخشیدن به همسایگان خود آغاز کردهاند. هیئتهای دفتر سیاسی طالبان در هفتههای گذشته از مسکو، تهران و عشقآباد بازدید کردند تا این کشورها را نسبت به احترام به تمامیت ارضی شان با تعهد به حفظ جنگ در داخل مرزهای افغانستان اطمینان دهند. آنها حتا به چین اطمینان دادند که در مقابل حمایت چین در بازسازی افغانستان، از سرکوب اویغورهای مسلمان در سین کیانگ چشم پوشی میکنند.
واکنشهای آسیای میانه
کشورهای خط مقدم -ترکمنستان، ازبیکستان و تاجیکستان- همه با انعطافپذیری نمایشی نظامی و تقویت امنیت مرزها، واکنش نشان دادند. رابطهی طالبان با آسیای میانه، بهویژه ترکمنستان و ازبیکستان، به سالهای قبل بر میگردد. در واقع ترکمنستان کنسولگری خود در هرات را در زمان حاکمیت طالبان در اواخر دهه ۱۹۹۰ باز نگهداشت. ازبیکستان در حالیکه در حمایت از روند صلح افغانستان به رهبری ایالات متحده بسیار فعال بوده است، عبدالعزیز کمیلوف، وزیر امور خارجه [این کشور] در مصاحبهای در ماه جون به همه یادآوری کرد که «ازبیکستان اولین کشوری بود که با رهبران طالبان تماس مستقیم برقرار کرد»، که بسیاری از ناظران آنرا به عنوان روشی سازشگریانهتر در قبال یک گروه شورشی در نظر گرفتند. علیرغم موضعگیری شدید تاجیکستان در مورد اسلام سیاسی در داخل این کشور، به نظر میرسد دولت تاجیکستان در هفتههای اخیر موضع خود را در برابر طالبان نرمتر کرده است.
تاجیکستان قبلا پناهجویان افغان را پذیرفته و گفته میشود برای صدها افغان فراری، اردوگاههایی برای چادر زدن ایجاد کرده است. دولت تاجیکستان همچنین با پیشبینی جریان بیشتر پناهندگان در مرزهای این کشور، برای برخورد با پناهندگان از سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه (CSTO) درخواست کمک کرده است. از سوی دیگر، ازبیکستان و ترکمنستان در گشودن مرزهای خود برای پناهندگان بسیار محتاطانه عمل کردهاند و مقامات ازبیکستان حتا پرسنل نظامی افغانستان را که پس از تصرف پایگاههایشان توسط جنگجویان طالبان به ازبیکستان فرار کرده بودند، برگرداندند.
هیچ یک از این کشورها تمایلی به پذیرفتن پناهندگان در مقیاس وسیع را نخواهند داشت. ظرفیت دولتها بهدلیل همهگیری کرونا کاهش یافته است که با ادامه انتشار نوع دلتا در آسیای جنوبی و مرکزی، اکنون دوباره احیا شده است و بر منطقهای که با سطح بالایی از فقر و بیکاری روبهرو است، فشاری بیشتر ایجاد میکند. پاسخ آسیای میانه دستکم در ظاهر، دیدبانی دیوارها، محدود کردن نوردهی و باز نگهداشتن خطوط ارتباطی است.
قدرتهای موجود
فراتر از مشکلات مرزی، یک تغییر عمده در نقش ایالات متحده، چین و روسیه در منطقه، در حال انجام است. ایالات متحده بهطور فعال به دنبال راهحل دیپلماتیک است اما با توجه به پیشروی طالبان در صحنهی جنگ، پیشامد این گروه برای حل و فصل [از طریق] مذاکره بعید به نظر میرسد. با خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو، ایالات متحده خلا قدرتی را ایجاد کرده است که دیگران به دنبال پر کردن آن و یا جذب شدن در آن هستند.
روسیه در حالیکه با تلاشهای ایالات متحده برای استقرار نیرو «در بیرون از مرزها»های [افغانستان] در آسیای میانه فعالانه مخالفت میکند، برای محافظت از متحدان پیمان امنیت جمعی در آسیای میانه، به تعهد سخت نظامی خود در برابر هرگونه تهدید نظامی که از افغانستان وارد میشود، بار دیگر تأکید کرد. مسکو همچنین بهطور علنی با طالبان وارد معامله شده است و به دنبال اعتمادن و اطمینان از این موضوع است که طالبان اجازه نمیدهند افغانستان به یک مشکل امنیتی برای روسیه و آسیای میانه تبدیل شود. مسکو در واقع بدون موضعگیری صریح در مورد حل مشکلات داخلی افغانستان، نقش بیش از حد خود را در مسائل امنیتی ایفا میکند. همچنین صریحا ایالات متحده را ترغیب میکند تا منطقه را ترک کند.
بههمین منوال چین نیز تعامل خود با کشورهای خط نخست را افزایش داده است. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین در ماه [گذشته] تور عالی رتبه ترکمنستان، ازبیکستان و تاجیکستان را در راه برگزاری اجلاس سازمان همکاری شانگهای آغاز کرد. تلاش طالبان برای خواندن ترانه پکن در شرایط سختی که اویغورها دارند، نشان میدهد که آنان میخواهند از تعهد دیرینهی چین و سازمان همکاری شانگهای برای عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها استفاده کنند تا به این گروه شبهنظامی اجازه دهد که دستاوردهای خود در افغانستان را تحکیم کنند.
چه چیزی برای دیدبانی
با نزدیک شدن به پایان مراحل خروج نیروهای بینالمللی، در اینجا سه مسئله وجود دارد که مسیر درگیری افغانستان و واکنش کشورهای آسیای میانه به آن را شکل میدهد:
- شبهنظامیان شمالی: یک سوال آشکار این است که با توجه به ظهور گروههای شبهنظامی محلی در سراسر کشور برای مقاومت در برابر طالبان، که بسیاری از این گروهها در جنگ با اتحاد جماهیر شوروی فعال بودهاند و در دهه ۱۹۹۰ علیه طالبان جنگیدهاند، کشورهای آسیای میانه چقدر درگیر پویایی قومی در مرز های شان خواهند بود. هر سه دولت خط نخست برادران قومی در افغانستان دارند. تاجیکستان و ازبیکستان در گذشته از رهبران محلی تاجیک و ازبیک در شمال افغانستان برای مبارزه با طالبان پشتیبانی مالی و حتا نظامی میکردند. این امر شامل جناحهای وفادار به عبدالرشید دوستم، از قوم ازبیک و شبهنظامیان همسو با پسر مجاهد فقید و رهبر اتحاد شمال، احمد شاه مسعود، که به لحاظ قومی تاجیک است، میشود. در این زمینه کشورهای آسیای میانه احتمالا از روسیه پیش قدم میشوند اما به احتمال زیاد تمایلی به جنگ داخلی افغانستان ندارند.
- تجارت کوکنار: آخرین باری که طالبان قدرت را به دست گرفتند، اعلام کردند که ممنوعیت کشت کوکنار را با موفقیت اجرا کردهاند. در بیانیهی مشترک دفتر سیاسی طالبان و وزارت امور خارجه روسیه در مسکو پس از ملاقات اخیر آنها، طالبان با «ریشهکن کردن تولید مواد مخدر در کشور» موافقت کردند. گرچه این موافقت تأثیر فوری بر تجارت مواد مخدر و امور مالی طالبان نخواهد داشت، زیرا باید ذخایر کافی تریاک و سایر محصولات وجود داشته باشد، اما این امر باعث افزایش مشروعیت طالبان، سهولت درگیری غرب و گرم شدن روابط با همسایگان شمالی، از جمله روسیه میشود. با این حال، این موضوع در دراز مدت میتواند تأثیر قابل توجهی بر جرایم سازمانیافته و فساد در آسیای مرکزی داشته باشد که منبع دخالتهای سیاسی سمی و درگیری در منطقه بوده است.
- پویایی منطقهای: یک سوال مهم با پایان باز این است که چگونه این امر بر روابط بین کشورهای آسیای میانه تأثیر میگذارد. طی چند سال گذشته با عبور نسل قدیمی رهبری در آسیای میانه ، این تمایل وجود داشته است که کشورها بهعنوان یک بلوک با هم همکاری کنند و نفوذ قدرتهای بزرگ را متعادل کنند. با این حال، یک روند قوی متقابل، افزایش همزمان شعارهای سیاسی ناسیونالیستی و ملیگرایی در منطقه است. آخرین مورد به طور آشکار در اولین درگیری نظامی سازمان یافته بین کشورهای آسیای میانه، در درگیری رسانههای اجتماعی بین قرقیزستان و تاجیکستان رخ داد. به نظر میرسد تاجیکستان برای دریافت کمک در مرز خود با افغانستان، به پیمان امنیت جمعی در آسیای میانه مراجعه کرده و مشکلات در مرز قرغیزستان نیز برطرف شده است. باید دید که پیکربندی مجدد نفوذ قدرتهای بزرگ و تهدید مشترک طالبان در این پویاییهای منطقهای چگونه بازی میکند.
زندگی دوباره با طالبان
یکی از آشنایان ازبیکی یکی از نویسندگان این مقاله خاطرنشان کرده است: «ما قبلا با طالبان بهعنوان همسایه زندگی میکردیم، میتوانیم دوباره سازگار شویم.» در حالیکه یک توافق سیاسی میان طالبان و دولت افغانستان از طریق یک مذاکره سیاسی، میتواند بازی نهایی برای افغانستان باشد، دولتمردان خودکامهی آسیای میانه ممکن است به زندگی با یک حکومت دینی محدود به رهبری طالبان در کابل بسنده کنند ، بهویژه اگر طالبان در خارج از مرزهای خود درست رفتار کند.
رهبران آسیای میانه علاقهی خاصی به حفظ وضع موجود در افغانستان و انگیزهای برای حمایت از دولت ضعیف، پراکنده و فاسد کابل ندارند که نه با خود در صلح است و نه قادر به تأمین صلح و امنیت در کشور است. افغانستانی درگیر جنگ داخلی میتواند چالشهای جدی امنیتی و اقتصادی را برای آسیای میانه ایجاد کند. سقوط در هرج و مرج میتواند افغانستان را به مرکزی برای سازمانهای جهادی و جنایتکار برگرداند که بیثباتیهای زیادی را در منطقه ایجاد میکند و مانع پیشرفت اقتصادی در ارتباطات اقتصادی، تجارت و ترانزیت آسیای جنوبی و مرکزی میشود.
از سوی دیگر، طالبان سعی کردهاند خود را برای یک دولت متمرکز و قوی در افغانستان معرفی کنند – چیزیکه رهبران آسیای مرکزی با آن آشنایی زیادی دارند. تا زمانیکه طالبان مایل و قادر به جنگ با گروه دولت اسلامی باشد و دیگر گروههای افراطی خشن فراملیتی مانند القاعده و بقایای جنبش اسلامی ازبیکستان را از بین ببرد یا مهار کنند، مرزهای خود را حفظ کند و امکان عبور و مرور مصئون کالا و تجارت بین آسیای مرکزی و جنوبی را فراهم کند، کشورهای آسیای میانه احتمالا برای کار مجدد با آنها سازگار میشوند. مرور زمان نشان خواهد داد.
دکتر گاوین هلف کارشناس ارشد آسیای مرکزی برای انستیتیوت صلح ایالات متحده است که در پنج کشور آسیای میانه –بهشمول قزاقستان، قرغیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبیکستان- کار میکند.
برمک پژواک مسئول ارشد کمکهای اولویتدار انستیتیوت صلح ایالات متحده مربوط به افغانستان و پاکستان است.