«سه نفر بودند، برای ما گفتند که مجاهدین هستیم و شما اربکی. همگی ما را با ریسمان بسته کردند و پس از آن مادر من را کشتند و مغز سرش را با چاقو و پیچکش کشیدند. خیلی سخت بود[با صدای گریه].»
محمدحنیف، روایت کشتن مادرش را این گونه بیان کرد؛ مادری که عضو پیشین پولیس در زندان مرکزی غور و هشتماهه باردار بود و زیر خاک دفن شد.
روز شنبه، ۱۳ ماه سنبله، سه مهاجم که خودشان را مجاهد خطاب کردند، بر خانه نگار حمله کردند. محمدحنیف به روزنامه اطلاعات روز میگوید که این مهاجمان نخست تمام اعضای خانوادهاش را با ریسمان بسته کردند و جلو چشمشان جهنمی از خون برپا کردند.
محمدحنیف، فرزند، نگار وقتی از سه مهاجم پرسید که گناه مادر و خودش چه بوده؛ جواب دریافت کرد که شما اربکی هستید.
گروه طالبان به نیروهای ملیشه وفادار به حکومت سابق، اربکی میگفتند و این واژه بیشتر برای نیروهای خیزش مردمی در جنگ با طالبان استفاده میشد، اما نگار پولیس زن بود.
بستگان نگار، مهاجمان منسوب به گروه طالبان را به شلیک نیز متهم میکنند و به همین دلیل آنان نتوانستند که از خانهشان در شهر فیروزکوه – مرکز ولایت غور – فرار کنند.
این بستگان از گروه طالبان میخواهد که عاملان قتل نگار را بازداشت و متعاقبا مجازات کنند، اما باور ندارند که طالبان این قتل را جدی بگیرند.
قتل این زن عضو پیشین پولیس، پس از اعلام عفو عمومی طالبان صورت گرفته است. گروه طالبان پس از تسلط بر افغانستان، عفو عمومی برای تمامی کارمندان نظامی و غیرنظامی حکومت پیشین اعلام کرد.
دفتر ذبیحالله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان در صحبت با روزنامه اطلاعات روز، قتل نگار از سوی جنگجویان این گروه را رد میکند و از آغاز تحقیقات در این مورد خبر میدهند. تاکنون از جزئیات این تحقیقات خبری نیست.

«طالبان تحریم شوند»
قتل این عضو پیشین پولیس غور با موجی از انتقادها مواجه شده است.
حسن حکیمی، یکی از فعالان مدنی – حقوق بشری غور در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز، گروه طالبان را به قتل و کشتار مردم و ترورهای هدفمند متهم میکند. او مدعی است که در روز نخست ورود طالبان به شهر فیروزکوه، طالبان یک پدر و پسر را سر دسترخوان تیرباران کردهاند.
او با اشاره به قتل نگار، عضو پیشین پولیس، میگوید که گروه طالبان در تلاش از بین بردن زنان شاغل در بخش پولیس و ارتش هستند و میخواهند که با این زنان تصفیه حساب کنند: «طالبان خلاف تعهدات خود در جامعه بینالمللی عمل میکنند و از وقتی که عفو عمومی اعلام کردهاند، چندین فرد ملکی را کشتهاند.»
این فعال حقوق بشری طالبان را متهم میکند که از برخی از مردم باج، حشر و ذکات و حتا سلاح در غور طلب میکنند و جامعه جهانی هیچگاهی نباید طالبان را به رسمیت بشناسد، بلکه باید تحریم هم به این گروه وضع کند.
غور به پایتخت خشونت افغانستان مشهور است. بارها خشونتهای فجیع و هولناک در این ولایت رخ داده است و غور را حتا به سرخط رسانههای بزرگ جهان کشانده است.
در سال ۹۴ رخشانه ۱۹ ساله در منطقه غلمین، شهر فیروزکوه از سوی مردان خشمگین سنگسار شد و ویدیوها و عکسها از این سنگسار در شبکههای اجتماعی یافت میشود که اوج خشونت علیه زنان در غور را نشان میدهد. مردان خشمگین با اشتیاق زیاد سنگ را به سمت رخشانه پرتاب میکنند.
به باور فعالان حقوق زن، قتل نگار، مصداق اصلی از خشونت فزاینده بر زنان را نشان میدهد که بسیاری از خشونتهای این چنینی رسانهای نمیشود. این فعالان معتقدند که اگر نگار نظامی نبود، قتلاش چنین بازتاب وسیع در شبکههای اجتماعی نمیداشت.

ترس زنان
کشتهشدن نگار در غور، باعث دلهره و ترس هزاران عضو پیشین زن در صفوف ارتش و پولیس شده است. زنانیکه نگران تکرار سناریوی نگار برای خود و خانوادههایشان هستند. لیلا نام مستعار، یک عضو پیشین ارتش ملی در غرب افغانستان است. او در پایگاه ۲۰۷ ارتش در غرب کشور مصروف فعالیت بود و حالا از ترس طالبان به گونه پنهانی در هرات زندگی میکند.
او در صحبت با روزنامه اطلاعات روز، از روزی میترسد که از سوی گروه طالبان کشته شود و به همین خاطر جای بودوباش خود را تغییر میدهد: «من هیچ اعتمادی به عفو عمومی طالبان ندارم و اگر دست طالبان به ما زنان ارتش برسد، ما را خواهند کشت. طالب هیچ تغییری نکرده و همچنان به کشتار مردم ادامه میدهد.»
این عضو پیشین ارتش ملی، از جامعه جهانی میخواهد که برای خروج زنان آسیبپذیر اقدام کند، تا جلو قتلهای هدفمند چون نگار گرفته شود: «وقتی طالبان حکومت شان را بسازند، آن وقت همگی ما زنان را خواهند کشت. من خیلی نگران جان خود و فامیل خود هستم. باید ما را از افغانستان بیرون بکشند. جامعه جهانی و ایالات متحده امریکا، باید مانند انتقال قطعات ویژه امنیت ملی، ما را هم از افغانستان خارج کند.»

زنان عضو پیشین نیروهای دولتی افغان، هیچ چشمانداز امیدبخشی برای زندگی آرام زیر سایهی حکومت طالبان برای خود نمیبینند. بسیاری از این زنان با ساقط شدن حکومت، خودشان را به زندگی پنهانی عادت دادهاند. بسیاری از این زنان از مصاحبهکردن با خبرنگاران امتناع میکنند؛ چون میترسند مکان بودوباششان افشا شود.
طالبان به دیدگاه زنستیزانه متهم هستند. در دوران نخست حاکمیت گروه طالبان در نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی، زنان از کمترین حقوقشان حتا رفتن به مکتب و بیرونشدن در اجتماع محروم بودهاند و تصویر این چنینی از طالبان، باعث عدم اعتماد بسیاری از زنان عضو پیشین نیروهای دولتی افغان بهشمول لیلا شده است.