با سقوط دولت، کارمندان در چه وضعیت قرار دارند؟
AP

با سقوط دولت، کارمندان در چه وضعیت قرار دارند؟

معصومه جعفری و فریضه عالمی

صبح روز یکشنبه (۲۴ اسد) شهر کابل در آشفتگی و هرج‌ومرج عجیبی قرار گرفت. سقوط ناگهانی این شهر ظرف چند ساعت پایتخت‌نشینان را شگفت‌زده و مضطرب کرد. به یکباره تمامی اداره‌های دولتی و خصوصی فعالیت‌شان متوقف شد و مردمی که در شوک این خبر بودند، به خانه‌هایشان پناه بردند. بیشتر از یک ماه از این وضعیت می‌گذرد و کارمندان و شاغلان خانه‌نشین  شده‌اند. بدون معاش و درآمد با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند.

شماری از کارمندان خدمات ملکی ولایت کابل در گفت‌و‌گو با روزنامه اطلاعات روز می‌گویند به‌دلیل وضعیت جاری بیکار شده و با مشکل معیشتی روبه‌رو شده‌اند. آن‌ها که حتا معاش ماه قبل‌شان را نیز دریافت نکرده‌اند اکنون در وضعیت بد اقتصادی به‌سر می‌برند.

احمد، باشنده ولایت بلخ، پیش از تصرف این شهر به‌دست طالبان به‌عنوان حسابدار یک اداره دولتی مشغول کار بود و برادرش نیز یک دکان خوراکه‌فروشی داشت. اما پس از این‌که طالبان این ولایت را تصرف کردند هر دو بیکار شده‌اند. احمد و برادرش تنها نان‌آور خانواده هشت‌نفری‌شان هستند. با بیکارشدن آن‌ها وضعیت زندگی‌شان مانند گذشته نیست. او با یادآوری روزگار بد گذشته در دوران طالبان می‌گوید آن روزها دوباره تکرار می‌شوند و آن‌ها با وحشت و ترسی که حاکم است نمی‌توانند سرکارشان برگردند «هیچ کس آرامش ندارد، پولی برای خرید نان نداریم، کودکان‌ ما از رفتن به مکتب باز مانده‌اند و زنان نیز از ترس طالبان در خانه‌ها حبس شده‌اند. این روزها نه برادرم کار می‌کند و نه من. دکان بقالی برادرم را هم بستیم. چون مردم پول ندارند که موارد خوراکه بخرند، همه گشنه‌اند، همه دنبال یک لقمه نان سرگردان‌اند.» 

این روایت تنها متعلق به احمد و خانواده‌اش نیست. در پی تغییر نظام و حاکمیت طالبان امید یک زندگی عادی از شهروندان گرفته شده است در این میان کارمندان اداره‌های دولتی و خصوصی از فعالیت باز مانده‌اند و اکنون با مشکلات معیشتی روبه‌رو هستند.

آقای محمدی، یکی از باشندگان کابل که پیش از حضور طالبان از کارمندان عالی‌رتبه دولت افغانستان بود مانند هزاران کارمند دیگر دولت از کار بیکار شده است. او در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید پس از گذشت یک ماه از تغییر نظام تا حالا، جز تعداد معدودی از کارمندان وزارت مالیه و معارف دیگر کارمندان اداره‌های دولتی را برای کار نخواسته‌اند. او می‌افزاید که به کار و معاش ضرورت دارد و منتظر است تا برای کار خواسته شود، اما از این گروه هراس دارد: «حتا اگر بخواهند سر کار برگردم به‌دلیل فعالیت‌های حقوق بشری و دادخواهانه‌ای که در برابر این گروه داشته‌ام از این‌که به وظیفه‌ام برگردم هراس دارم.»

آقای محمدی در توصیف وضعیت زندگی مردم کابل نیز می‌گوید حجم بیکاری و مشکلات اقتصادی به اندازه‌ای است که مردم اجناس  و لوازم منزل خود را برای فروش گذاشته‌اند. بسیاری از مردم نانی برای خوردن ندارند و شمار گدایان افزایش یافته است.

فقر و مشکلات اقتصادی مردم به دنبال متوقف‌شدن کار اداره‌های دولتی و خصوصی در سطح شهرها از دیگر پیامدهای تغییر نظام و تسلط این گروه بر کشور بوده است.

آقای محمدی می‌افزاید اگر وضعیت به همین منوال پیش برود و پول‌هایی که فعلا بند مانده آزاد نشود و یا کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی به افغانستان نرسد، این کشور شاهد مرگ شمار زیادی از مردم خواهد بود.

جمشید (نام مستعار) ۲۸ ساله از ولایت کابل است. او در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید قبل از آمدن طالبان زندگی نسبتا خوبی داشتند؛ چهار نفر از اعضای خانواده‌‌اش در شرکت‌های خارجی کار می‌کردند. اما پس از سقوط کشور و آشفتگی جاری سه نفر آن‌ها بیکار شده‌اند که همین امر مشکلات زیادی برای‌شان خلق کرده است: «چهار نفر در یک خانواده بیکار شدیم. از ترس طالبان از خانه بیرون نمی‌شویم. اوج فاجعه همین است که چهار نفر تحصیل‌کرده، در یک روز بیکار می‌شوند و حالا نانی برای خوردن ندارند. آینده نامعلوم و وضعیت نگران‌کننده‌ای که این روزها شهروندان کشور با آن روبه‌رو هستند فشار روانی مضاعفی را برای آن‌ها به دنبال داشته است.»

بیشتراز یک ماه از سقوط کابل می‌گذرد. برای بسیاری از مردم زندگی با خشونت و سخت‌گیری‌های طالبان بی‌نهایت دشوار است. براساس روایت‌های مردمی از سراسر کشور در این مدت زمان کوتاه که از سلطه کامل طالبان بر کشور می‌گذرد، نظم و آرامش از بین رفته است. اغلب مردم بیکار شده‌اند و بازار رونقی ندارد. در این میان طالبان برای زنان بیش از همه قیوداتی وضع کرده‏اند و تا اطلاع ثانوی زنان نمی‌توانند به سرکارشان برگردند و از آموزش و تعلیم برخوردار شوند.

در زمان حکومت طالبان در گذشته نیز زنان از آموزش و کار محروم شدند. خروج از خانه بدون محرم ممکن نبود. حتا امکان رفتن به مراکز بهداشتی برای‌شان میسر نبود و برای گشت‌وگذار در شهر باید از پوشش برقع استفاده می‌کردند. پس از گذشت ۲۰ سال تکرار دوباره روش‌ها و رویه‌های گذشته این گروه با مردم به‌ویژه زنان نشان می‌دهد که تفکر و نگرش آن‌ها نه‌تنها تغییری نکرده است بلکه دیدگاه و نگرش‌شان نسبت به زنان همچنان افراطی و تندروانه است.

زرمینه مادر سه فرزند است؛ با ناراحتی بسیار و با اشکی که در چشمان سیاهش حلقه زده است از روزهای سیاهی که در راه است بیم دارد؛ روزهایی که به‌دلیل حضور طالبان نمی‌تواند برای کار بیرون برود و لقمه نانی برای کودکانش تهیه کند.

نگاهش را دور اتاق تاریک و فقیرانه‌اش می‌چرخاند، بعد دستان ترک‌خورده و زخمی‌اش را نشان‌ می‌دهد و با بغض می‌گوید این دست‌ها را که می‌بینید هر زخم و هر آبله‌اش بیانگر یک درد است: «برای به‌دست‌آوردن لقمه نان کودکانم زحمت کشیده‌ام. ۱۲ سال است سرپرستی کودکانم را به عهده دارم و خودم کار می‌کنم» او که به‌دلیل مشکلات اقتصادی و نبود همسر و سرپرست خانواده از اول صبح تا ناوقت شب برای یافتن لقمه‌ای نان برای کودکانش در شفاخانه‌ها و دانشگاه‌ها به‌‌عنوان نظافت‌چی کار می‌کرد بیکار شده است.»

زرمینه که تجربه زندگی در دوران حکومت گذشته طالبان را نیز دارد می‌گوید از روزی که کابل سقوط کرد باز هم خاطرات همان دوران در ذهنش تداعی می‌شود. زرمینه از این‌که دخترانش در پستوی خانه‌ها پنهان شوند و نتوانند به مکتب بروند هراس دارد: «روزهای تاریک زنان و دختران ما در راه است. روزهای بدی که مجبور شویم دختران‌مان را در پستو‌ی خانه پنهان کنیم. روزهایی که زن آدم شمرده نشود.»

در پی سقوط کابل و بسته‌شدن دروازه ادارات دولتی و خصوصی شهروندان کشور با مشکلات اقتصادی و معیشتی زیادی روبه‌‌رو شده‌اند، طوری که اکثر آن‌ها قادر به تأمین مایحتاج ضروری خود نیستند. گفته می‌شود در صورت ادامه چنین روندی خطر گرسنگی و مشکلات صحی نیز آن‌ها را تهدید خواهد کرد.